معلم بزرگ حسابداری ایران درگذشت
خبر کوتاه بود؛ دکتر عباس هشی در پی یک دوره نقاهت و بستری در بیمارستان درگذشت. هشی در سال ۱۳۲۷ در اصفهان زاده شد. سال ۱۳۴۶ تحصیلات متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند، سپس به تهران رفت و تحصیلات دانشگاهی را در دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران در رشته حسابداری ادامه داد. ۱۳۵۰ درجه کارشناسی و ۱۳۵۱ درجه کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد. پس از آن به تدریس در مدرسه عالی بازرگانی (سابق) مشغول شد و تا ۱۳۵۶ عضو هیئت علمی تماموقت آن بود.
خبر کوتاه بود؛ دکتر عباس هشی در پی یک دوره نقاهت و بستری در بیمارستان درگذشت. هشی در سال ۱۳۲۷ در اصفهان زاده شد. سال ۱۳۴۶ تحصیلات متوسطه را در زادگاهش به پایان رساند، سپس به تهران رفت و تحصیلات دانشگاهی را در دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران در رشته حسابداری ادامه داد. ۱۳۵۰ درجه کارشناسی و ۱۳۵۱ درجه کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد. پس از آن به تدریس در مدرسه عالی بازرگانی (سابق) مشغول شد و تا ۱۳۵۶ عضو هیئت علمی تماموقت آن بود.
همزمان با تحصیلات دانشگاهی، کارآموزی را نیز آغاز کرد. پس از آن، نزدیک به سه سال در مؤسسه حسابرسی ونیی ماری، یک سال در شرکت ملی نفت ایران و دو سال در مؤسسه حسابرسی آرتور اندرسن کار کرد.
در ۱۳۵۶ بهعنوان نخستین دانشآموخته حسابداری در ایران شریک مؤسسه حسابرسی پرایس واترهاوس شد؛ شراکتی که تا ۱۳۶۲ ادامه یافت. در ۱۳۵۷ ابتدا مؤسسه حسابرسی معتبر و سپس مؤسسه حسابرسی هشیار را برای ارائه خدمات مالیاتی تأسیس کرد.
از ۱۳۶۳، پس از خروج مؤسسات حسابرسی بینالمللی از ایران، همه فعالیتهای حرفهای خود در مؤسسه پرایس واترهاوس را به مؤسسه هشیار منتقل کرد. از ۱۳۶۳ بهعنوان مدیر و شریک به مؤسسه حسابرسی بهمند به مدیریت اصغر هشی (برادرش) پیوست. ۱۳۸۳ مؤسسه حسابرسی بهمند را ترک کرد و همه کارهای حرفهای خود را در مؤسسه حسابرسی هشیار بهمند متمرکز کرد.
از ۱۳۸۴ همکاری خود با مؤسسه بینالمللی هوروات اینترنشنال را آغاز کرد. سرانجام در ۱۳۸۷ عضو دائمی مؤسسه بینالمللی کرو هوروات اینترنشنال شد. او در این سالها مشاور نهادهای مختلفی بوده است؛ از آن جمله میتوان به مشاور خصوصیسازی وزارت نیرو، مشاور شورایعالی بانکها، امور مالیاتی و سرمایهگذاری خارجی وزارت امور اقتصادی و دارایی و مشاور محلی بانک جهانی اشاره کرد.
او از ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰ نخستین و تنها حسابرس منتخب بخش خصوصی در هیئت تشخیص صلاحیت حسابداران رسمی و تنها عضو بخش خصوصی حرفه حسابرسی از 10 عضو مؤسس جامعه حسابداران رسمی ایران بود. من با عباس در مؤسسه حسابرسی آرتور آندرسون که به همت استادم جناب آقای طغرل آذر تأسیس شده بود، چندگاهی همکار بودم. با وجود آنکه در آن روزگار محبت دوستی او را نداشتم و بعد از سالهای 60 در یک رابطه حرفهای دوست شدیم. ویژگی عباس صراحت لهجه و رکگویی او بود. برخلاف بسیاری که بعد انقلاب حتی اسم و فامیل خود و عکسهای شناسنامهشان را عوض کردند، از گذشتهاش فراری نبود و از آن دفاع میکرد.
او برخلاف برخی صاحبان مؤسسات حسابرسی خصوصی که بعد از سال ۵۷ سر در لاک خود فروبردند، همیشه کوشش داشت بلکه حرفه حسابرسی مستقل خصوصی را سرپا نگه دارد. از طریق ارتباطات وسیعی که به یُمن تدریس در دانشگاه و حضور همیشگی در حرفه به وجود آورده بود، خود را در ساختار موجود جای داده بود. همه جا بود و سعی میکرد حرف دل حرفه را بزند. تندخویی هم داشت؛ اما همین که توانست سه دوره نماینده حرفه در
شورای عالی جامعه حسابداران شود، اعتبار او را نشان میداد. همین مدتی پیش بود که اول صبح تلفنم زنگ زد و قطع شد. گوشی موبایل را نگاه کردم. واتساپ عباس بود. یک پیام کوتاه «حسین فرصتی کردی یک زنگ بزن». زنگ زدم و تصویری شد. عباس در تخت بیمارستان ولی از سر و صحبت نیفتاده بود. گفتم حالت بد نباشد عباس، چرا بیمارستان؟ گفت حسین مدتی است گرفتار عوارض معده و طحال و... شدم و عمل کردم. تو را به خدا دنبال کار این نهاد ناظر را بگیر. خودم هم به خاطر دیسک کمر در رختخواب بودم. گفتم عباس فکر کنم الان دیگر سلامتی برای ما مهمتر باشد. بعد از چند روز یکی از دوستان زنگ زد و گفت از عباس خبر داری؟ گفتم دو روز پیش در بیمارستان با او صحبت کردم. ناخوش است؟ امروز که خبر را شنیدم شوکه شدم. بعضیها قرنی میتوانند زندگی داشته باشند؛ اما گاهی فکر و مغز و عقل و دیدن ناملایمات عمر را کوتاه میکند. او مصداق علمدار حرفه بود که باید کوشش کرد پرچم او را برافراشته نگه داریم. مجددا درگذشت او را به خانواده گرامی و دو دختر گلش و اهالی حرفه و دانشگاه تسلیت عرض میکنم. «بسی گل رفتند ز باغ و دمن/ مصیبت چهها کرده بر تو و من». یاد عباس و اصغر (برادرش) که او هم چند سالی پیش با دنیای ناسازگار ما وداع کرد، ماندگار باد.