|

«شرق» از خطرات مؤثر بر روند ادوار تجاری در اقتصاد ایران از دو منظر اقتصاد و روان‌کاوی، گزارش می‌دهد؛

آستانه تحمل اقتصاد‌

در جهان اقتصاد، دستیابی به رونق ابدی، هیچ‌گاه ممکن نشده است. هر‌کدام از اقتصادهای دنیا، به‌طور طبیعی دارای نوسان‌های متعددی بوده‌اند. از بزرگ‌ترین اقتصادها گرفته تا کوچک‌ترین آنها، همواره دچار تغییرات زیادی شده‌اند.

آستانه تحمل اقتصاد‌

‌محمد عدمی، پژوهشگر اقتصادی: در جهان اقتصاد، دستیابی به رونق ابدی، هیچ‌گاه ممکن نشده است. هر‌کدام از اقتصادهای دنیا، به‌طور طبیعی دارای نوسان‌های متعددی بوده‌اند. از بزرگ‌ترین اقتصادها گرفته تا کوچک‌ترین آنها، همواره دچار تغییرات زیادی شده‌اند. به جهت درک این مطلب، کافی است‌ بازه زمانی بررسی اوضاع اقتصاد کشورها را گسترش داد. در بازه‌های زمانی بسیار طولانی‌مدت، نوسان اقتصادهای مختلف در میان «رونق» و «رکود» قابل مشاهده است. در این گزارش، تأثیر ریسک‌های مختلف بر‌ ادوار تجاری در اقتصاد ایران توصیف شده است؛ به‌خصوص آنکه از یک نظریه روانکاوی نیز برای درک بهتر اقتصاد‌ استفاده شد. بر اساس یافته‌های یک مقاله‌ علمی، عوامل مؤثر بر چرخه‌های تجاری مورد‌توجه قرار گرفت و نشان داده شد در میان ریسک‌های مدنظر، ریسک‌های اقتصادی بیشترین تأثیر را بر ادوار تجاری داشته‌اند. همچنین، بر‌خلاف تصور عمومی، ریسک‌های سیاسی به‌طور نسبی کمترین اثر را از خود به جای گذاشته‌اند. در آخر نیز برای کنترل تأثیر ریسک‌ها در اقتصاد ایران، توصیه‌های سیاستی مطرح شده است.

‌کلیشه اما مهم

بسیاری از انسان‌ها، دست‌کم در ظاهر، از شنیدن کلیشه‌ها خسته‌ شده‌اند. با‌این‌حال، در فضاهای عمومی به‌طور مرتب می‌توان با کلیشه‌ها روبه‌رو شد. از گفت‌وگوهای انجام‌شده در تاکسی‌ها گرفته تا بحث‌های داخل اتوبوس‌‌های شهری، در تکرار و کلیشه‌‌ گرفتار شده‌اند. همین‌طور، رسانه‌ها و دانشگاه‌ها نیز از این خطر در امان نخواهند بود. در شیوه زیست انسان مدرن، تورم و بی‌کاری همواره از شاخص‌ترین موضوعات کلیشه‌ساز بوده‌اند. کمتر کسی پیدا خواهد شد که با این دو موضوع درگیر نشده باشد؛ به‌خصوص زمانی که اقتصاد درگیر تورم و بی‌کاری شدید‌ باشد. در این میان، استفاده از تحلیل‌های میان‌رشته‌ای شاید یکی از راه‌های نجات از تحلیل‌های تکراری و کلیشه‌ای بی‌نتیجه باشد. در اقتصاد ایران، بی‌کاری به موضوعی کلیشه‌‌ساز تبدیل شده است؛ به‌طوری که سیاست‌گذاران و مردم، تا حد زیادی از پرداختن به موضوع بی‌کاری فراری شده‌اند. با این وجود، فرار از موضوع بی‌کاری، نشان‌دهنده اهمیت بالای این مسئله در اقتصاد ایران است. در دهه‌های اخیر، تحلیل‌های موجود در رابطه با بی‌کاری، ماحصل و نتایج مطلوبی در بلندمدت نداشته‌اند؛ به‌طوری که اعتماد عمومی نسبت به تحلیل‌های رایج، از دست رفته‌ است. به‌این‌ترتیب، ضرورت به‌کارگیری رویکردهای میان‌رشته‌ای‌ وجود خواهد داشت؛ چرا‌که مؤلفه‌های کلان اقتصادی مانند رشد اقتصادی، تورم و بی‌کاری بر بخش‌های مختلف یک جامعه اثرات درخورتوجهی دارند. در همین راستا، «ادوار تجاری» به‌عنوان یکی از کلیدی‌ترین نظریات اقتصاد کلان، به بررسی روند تغییرات اوضاع اقتصادی پرداخته است؛ اما از مطالعات اخیر در چارچوب «ادوار تجاری» یا همان «چرخه‌های کسب‌وکار»، تنها تعداد اندکی از آنها به خطرات مرتبط با ادوار تجاری در اقتصاد ایران پرداخته‌اند.

‌آستانه خوشی و ناخوشی

به‌طور‌کلی، نمی‌توان هیچ اقتصادی را یافت که تا ابد در دوران رکود یا رونق باقی‌ مانده باشد. در بازه‌های زمانی طولانی‌مدت، تمام اقتصاد‌ها به‌طور مکرر در میان رونق و رکود نوسان داشته‌اند. بر این اساس، برای افت‌و‌خیز اقتصادها، ریشه‌های روانکاوانه‌ای را می‌توان در نظر گرفت. در شاخه روانکاوی، «مکانیسم دفاعی بازگشت» یا واپس‌روی (Regression) به‌معنای بازگشت به دور‌ه‌های بالینی گذشته است. شخص با رسیدن به آستانه‌های ظرفیت تحمل خود، ممکن است به‌‌طور روانی بخواهد آسودگی‌ و راحتی دوران کودکی خود را بازآفرینی کند. زمانی که شخص توان و ظرفیت لازم را برای تحمل سختی‌ها نداشته باشد، احتمال بازآفرینی دوران کودکی یا گذشته‌ افزایش خواهد یافت. به این دلیل، به جای آنکه توجه و کوشش‌های مورد‌نیاز برای حل مسائل فعلی انجام شود، فرد درگیر خاطرات گذشته خواهد شد. همین موضوع می‌تواند موجب بازگشت ناتوانی‌های فرد در دوران خردسالی شود. دورانی که نوزاد یا کودک، در رتق‌و‌فتق امورات مربوط به خود ناتوان بود. این قضیه در صورت ادامه‌دار‌شدن، موجبات رکود و نوعی از افسردگی (Depression) را به بار خواهد آورد؛ به‌طوری که شخص از انجام تکالیف ضروری و مهم خود فاصله گرفته و در انتظارات غیرواقعی گرفتار خواهد شد. به همین سان، دوره‌های رکود در عالم اقتصاد چنین ویژگی‌هایی دارند. بعد از چند سال رشد و رونق، با افزایش فشارهای اقتصادی، زیربنای بازگشت به دوران رکود پدیدار خواهد شد؛ به‌طوری که ظرفیت تولید تا آستانه تحمل خود رشد می‌کند. منظور از آستانه ظرفیت تولید در اقتصاد یک کشور، آن مرحله‌ای است که دیگر امکان استخدام و به‌کارگیری عوامل بیشتر در فرایند تولید‌ وجود نداشته باشد. برای درک روشن‌تر، می‌توان مثال معروف نانوایی را بیان کرد. در دانش اقتصاد از این مثال برای توضیح آستانه ظرفیت تولید‌ استفاده شده است. در یک نانوایی کوچک، ابتدا با استخدام نیروی کار بیشتر، بازده نیروی‌ کار و میزان بهره‌وری عوامل تولید افزایش خواهد یافت. این روند استخدام نانوا و افزایش بهره‌وری تا آنجا ادامه پیدا می‌کند که ظرفیت تولید نان به آستانه تحمل خود برسد. در نقطه اشباع، با استخدام نیروی ‌کار جدید، هزینه‌ها بیش از درآمدها افزایش خواهند یافت. این امر به معنای زیان بنگاه اقتصادی است؛ چرا‌که تنورهای نانوایی ظرفیت اضافی برای نیروی‌کار جدید را ندارند. برای مثال، زمانی که در هر تنور سه نانوا بیشترین بازدهی ممکن را داشته باشند، به‌کار‌گرفتن چهار نانوا‌ موجب کاهش بازدهی در تولید خواهد شد. قانون بازده نزولی با تفاسیر فوق بیان شد. با مقایسه «قانون بازده نزولی» در شاخه اقتصاد و «مکانیسم دفاعی بازگشت» در شاخه روانکاوی، این‌گونه می‌توان برداشت کرد که رونق اقتصادی و رشد بالینی، اشتراکاتی با یکدیگر دارند. در هر دو مورد، زمانی که ‌تحمل رونق یا رشد بزرگسالی از آستانه ظرفیت خود عبور می‌کند، احتمال «بازگشت» وجود خواهد داشت. نقطه تفاوت این دو نظریه، در موقعیت بازگشت است. در قانون بازدهی نزولی، بازگشت در ناحیه ماکسیمم تولید اتفاق می‌افتد. این در حالی است در مکانیسم دفاعی واپس‌روی، بازگشت در حالت ورشکستگی روانی رخ خواهد داد. مطلب یاد‌‌شده، نکته‌ای حیرت‌انگیز با خود به همراه دارد. رشد، موضوع مشترک میان دو نظریه اقتصادی و روانکاوی است. در هر دو مورد، رشد اقتصادی و بزرگسالی اتفاق می‌افتد؛ اما در‌نهایت برای وضعیت رونق و رکود، آستانه‌ تحملی وجود خواهد داشت. شخص با رسیدن به مرز تحمل دشواری‌ در دوران بزرگسالی، ممکن است تمایل بازگشت به دوران کودکی پیدا کند. به همین جهت بازگشت به رفتارهای کودکانه در دوران بزرگسالی، به معنای رکود و افسردگی خواهد بود؛ چرا‌که با رفتارهای کودکانه، مسائل دوران بزرگسالی قابل حل نخواهد شد. قضیه مذکور، توضیحی اساسی برای تکرار ادوار تجاری در شاخه اقتصاد است. توضیح این مطلب که در بازه زمانی چند‌ساله، چگونه اقتصاد یک کشور میان رونق و رکود‌ نوسان دارد؛ به‌گونه‌ای که نه دوران رونق و نه دوران رکود، همیشه پایدار نخواهند بود. البته در تمام اوضاع روانی همین قضیه برقرار است. همان‌طور که یک شخص برای احساس غم یا درد، ظرفیت تحمل خاصی دارد، برای تحمل شادی یا لذت نیز ظرفیت تحملی خواهد داشت. از این‌رو، شخص تا حدی می‌تواند شادی، لذت، درد و رنج را تحمل کند.

‌چرخش اقتصاد ایران

در چارچوب‌ اقتصادی گفته‌شده، یک پژوهش اقتصادی نشان داد که چرخه‌های تجاری اقتصاد ایران در کدام بازه زمانی تکرار شده‌اند. در مقاله‌ای با عنوان «بررسی رابطه بین چرخه‌های تجاری در اقتصاد ایران طی دوره (1380 – 1398) با استفاده از مدل خودرگرسیونی برداری ساختاری» به چگونگی ادوار تجاری در ایران پرداخته شده است. همچنین، این مقاله اثر ریسک‌های اقتصادی، مالی، سیاسی و بین‌الملل را روی روند چرخه‌های تجاری بررسی کرده است. این مقاله که به ارتباط میان ریسک‌ها و ادوار تجاری پرداخته، از سوی مصطفی امیدعلی، محمد‌حسن فطرس و علی‌اکبر قلی‌زاده نوشته شده است. در اصل، هدف پژوهش یادشده بررسی این نکته بود که آیا رویکردهای متفاوت به پدیده‌ ادوار تجاری قادر هستند تا اطلاعات مفیدی را درباره رابطه بین ریسک‌ها و ادوار تجاری فراهم کنند یا خیر؟ به‌همین‌دلیل، تأثیر ریسک‌‌های یادشده بر روند ادوار تجاری در اقتصاد ایران از سال‌های1380 تا 1398 ارزیابی شد. پیدایش تغییر در اوضاع اقتصادی یک کشور، از جهات متعددی ممکن است نهادهای مختلفی را تحت تأثیر خود قرار دهد. از نهادهای اقتصادی و اجتماعی گرفته تا نهادهای فرهنگی و سیاسی کشور، درهم‌تنیدگی خاصی با اوضاع اقتصادی دارند؛ به‌طوری‌که در ادوار مختلف اقتصادی، رفتار نهادها دچار تغییر خواهند شد. به‌عنوان مثال زمانی که اقتصاد در وضعیت رونق قرار دارد، مؤسسات پولی و مالی در مقایسه با دوران رکود، رفتار متفاوتی خواهند داشت. یکی از تکالیف مؤسسات پولی و مالی، تجمیع منابع خرد برای تأمین مالی فعالیت‌های اقتصادی است. در هنگام رونق، بخش تولید کشور در مسیر رشد قرار خواهد داشت؛ اما در وضعیت رکود شدید که موجب گرفتگی عضلات و اندام‌های بخش تولید شده است، نهادهای پولی و مالی نیز دچار گرفتاری‌های زیادی خواهند شد. با وجود اختلال در سمت عرضه اقتصاد و تولید یک کشور، منابع پولی و مالی بیشتر به سمت بهره‌کشی و واسطه‌گری سوق داده خواهند شد. در این حالت، بخش‌های مولد با مشکلات مرتبط با تأمین مالی مواجه شده و بخش‌‌های نامولد گسترش پیدا می‌کنند. البته، این مسئله توجیه اقتصادی دارد؛ چراکه از دید اقتصاد متعارف، بنگاه‌های مولد و نامولد همواره به دنبال کسب سود بیشتر خواهند بود.

‌براساس‌این در طول تاریخ در هنگام انجماد بخش تولید یک کشور، اغلب بنگاه‌ها به سمت انجام فعالیت‌های نامولد و غیرتولیدی ترغیب شده‌اند. با این اوصاف می‌توان گفت که اوضاع حاکم بر اقتصاد، رفتار نهادهای مختلف را متأثر خواهد کرد.

تقدم اقتصاد بر سیاست

آنچه در مطالعه یادشده حائز اهمیت بود، اثر ریسک‌های تجاری بر روند ادوار تجاری در اقتصاد ایران است. بر پایه نتایج به دست آمده، متوسط یک دوره تجاری در اقتصاد ایران، به مدت 10 فصل محاسبه شد؛ به نحوی که متوسط دوره رکود به مدت 5.45 فصل ثبت شد. همچنین، متوسط دوره رونق نیز معادل با 5 فصل بود. از این بابت می‌توان گفت که در اقتصاد ایران، دوره رکود طولانی‌تر از دوره رونق بوده است. در بازه زمانی بررسی‌شده، چهار دوره برای رکود ثبت شد. عمیق‌ترین دوره رکودی در اقتصاد ایران، در اولین فصل از سال 1382 آغاز شد و تا پایان سومین فصل از سال 1384 ادامه یافت. همین‌طور در مدت‌زمان محدود به 10 فصل، اقتصاد ایران با پنج دوره رونق مواجه بوده است. در مقاله بررسی‌شده با توجه به نتایج به دست آمده، هر‌یک از ریسک‌های یادشده اثرات متفاوتی بر روند ادوار تجاری داشته‌اند. به بیانی دیگر، ریسک‌های اقتصادی، مالی، سیاسی و بین‌المللی، نسبت به تغییر اوضاع اقتصاد، تأثیرات یکسانی از خود بروز نداده‌اند. هنگامی که در اقتصاد ایران رونق یا رکود اتفاق افتاده است، نوسانات مربوط به ریسک‌های یادشده متفاوت بوده. در همین راستا، ریسک‌های اقتصادی نسبت به دوره‌های رونق و رکود رفتاری متأخر داشته است؛ به‌طوری‌که در اکثر موارد پس از وقوع رونق یا رکود، ریسک‌های اقتصادی واکنش نشان داده‌‌اند. در سمت دیگر ماجرا، ریسک‌های مالی نسبت به چرخه‌های تجاری، رفتاری پیشرو داشته‌اند. همچنین ریسک‌های سیاسی نیز در بازه زمانی بررسی‌شده، از روند مشخصی پیروی نکرده‌اند. از طرفی چرخه‌های تجاری تأثیر درخور‌توجهی از ریسک‌های بین‌المللی نپذیرفته‌اند. همان‌طور که در مقاله نشان داده شد، در دوره اول ریسک‌های اقتصادی بیشترین قدرت توضیح‌دهندگی را در ایجاد چرخه‌های تجاری داشته‌اند؛ به‌طوری‌که این دسته از ریسک‌ها تقریبا شش درصد از تغییرات به وجود آمده را توضیح داده‌اند. در ادامه بعد از ریسک‌های اقتصادی، ریسک مالی بیشترین اثرگذاری را بر چرخه‌های تجاری گذاشته است. این متغیر در دوره اول به اندازه 4.68 درصد تأثیر داشته است. همچنین در دوره اول نیز متغیر یادشده در حدود 0.61 درصد تأثیر داشته است. دراین‌بین ریسک‌های سیاسی کمترین تأثیر را بر ادوار تجاری در اقتصاد ایران دارد. براساس نتایج پژوهش، پیشنهادهایی مطرح شده است. ابتدا مشخص شد که ریسک‌های اقتصادی بیشترین تأثیر را بر چرخه‌های رکود و رونق داشته‌اند؛ بنابراین لازم است تا سیاست‌گذاران تمرکز بیشتری بر روی ریسک‌های اقتصادی و عوامل به وجود آورنده آن داشته‌ باشند. به‌علاوه اینکه نشان داده شد ریسک‌ مالی دارای نوسانات بالایی بوده‌اند. به‌همین‌خاطر پارامتر زمان در اجرای سیاست‌های مورد نیاز، نقش مهمی خواهد داشت؛ چراکه ممکن است سیاست‌های اجرا‌شده، پیامدهای واژگون و زیان‌باری با خود به همراه داشته باشد.

‌ریسک‌ و آستانه تغییرات

با توجه به تحلیل‌های فوق، این نکته برداشت می‌شود که دوره‌های تجاری در ایران تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار گرفته‌اند. همچنین هر‌کدام از عوامل بیرونی، آثار متفاوتی بر روند چرخه‌های تجاری داشته‌اند. در دانش اقتصاد بر‌اساس نظریه «ادوار تجاری» همواره اوضاع اقتصادی کشورها با صعود و نزول مواجه خواهد بود؛ به نحوی که در بازه‌ زمانی طولانی‌مدت، اوضاع کلی اقتصاد در میان «رونق» و «رکود» نوسان خواهد داشت. همین‌طور در دانش روان‌کاوی بر پایه نظریه «مکانیسم دفاعی بازگشت»، ممکن است با رسیدن به آستانه تحمل، احساس بازگشت به دوران کودکی یا گذشته در شخص تداعی شود. در هر دو نظریه یادشده، ویژگی‌های مشترکی وجود داشته است. یکی از این ویژگی‌های مشترک امکان مقایسه را فراهم ‌کرد. از این نظر در دوران رکود یا رونق با رسیدن به آستانه تحمل، تمایل به تغییر و بازگشت به حالت قبلی، به وجود خواهد آمد. جذابیت کار بررسی‌شده، آنجایی است که ریسک‌های مختلف به‌عنوان عوامل مؤثر بر روند ادوار تجاری مطرح شده‌اند. این امر موجب شد تا خطرات و ریسک‌ها، در مرکز توجه قرار داشته باشند؛ اینکه ریسک‌های اقتصادی بیشترین تأثیر را بر روی اوضاع اقتصادی گذاشته‌اند. همچنین برخلاف تصور عمومی، ریسک‌های سیاسی در میان ریسک‌های بررسی‌شده، کمترین تأثیر را بر ادوار تجاری و اوضاع اقتصادی داشته‌اند. علاوه بر مسئله یادشده، شکل اثرگذاری ریسک‌ها نیز مطرح شد؛ به‌طوری‌که ریسک‌های اقتصادی، مالی، سیاسی و بین‌المللی به شیوه‌های متفاوتی بر روند ادوار تجاری اثر داشته‌اند. در مجموع این نکته حائز اهمیت بود که مهم‌ترین خطرات مؤثر بر ادوار تجاری در ایران شناسایی شوند. همچنین شیوه اثرگذاری ریسک‌های مختلف بر چرخه‌های اقتصادی بررسی شده و تفاوت‌ آنها در سیاست‌گذاری مورد توجه قرار گیرند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها