بهروز بهزادی، روزنامهنگار در واکنش به حکم الهه محمدی و نیلوفر حامدیِ
کسی که در راه خدمت به وطن، رسانه را برمیگزیند نمیتواند خیانت کند
بهروز بهزادی در واکنش به احکام الهه محمدی و نیلوفر حامدی نوشت: کسی که در راه خدمت به وطن، رسانه را برمیگزیند نمیتواند خیانت کند، او اصولا نمیتواند صفت خائن را داشته باشد.
به گزارش شبکه شرق، «دلنوشتهای برای دخترانم الهه و نیلوفر» عنوان یادداشت بهروز بهزادی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: آیا میتوان حکم کرد شاهین پرواز نکند؟ «باز» را نمیگویم، آیا میتوان یک گنجشک کوچک را از پرواز بازداشت؟
درباره روزنامهنگاران میگویم، آدمیانی عاشق نوشتن، افرادی گنجشکروزی که حقوق ماهانه اکثرشان اگر به تعویق نیفتد تقریبا یکدوم مبلغ زیر خط فقر است. در واقع یک زن و شوهر خبرنگار هنوز زیر خط فقر، درآمد دارند ولی در عوض ثروتی به نام عشق نوشتن دارند.
آیا میتوان به آنان گفت ننویسید. چند دهه تجربه من میگوید به هیچوجه امکان ندارد. کسی که عاشق نوشتن باشد حتی اگر قلم هم به او ندهند بر لوح ضمیرش مینویسد و داخل سلولهای مغزش ذخیره میکند.
امروز خبردار شدم نیلوفر و الهه دختران مطبوعات، جوانان پرنشاطی که در همین تحریریههای کوچک روزنامه، بزرگ و بالنده شدهاند، یاد گرفتهاند که روزنامهنگار باشند و در کار خبری پرسشگر، یکی به 7 و دیگری به 6 سال زندان محکوم شده است.
حکمی که ملحقاتی نیز دارد؛ نظیر همان جلوگیری از پرواز پرنده. نوشتن برای آنان همچون پرواز پرنده است و پرندهای که پرواز نکند در کنج قفس میماند و در دل به خدا پناه میبرد.
من هیچگاه باور نمیکنم یک خبرنگار یا یک روزنامهنگار بر ضد وطن خود گام بردارد. او نمیتواند و اگر چنین کند خود قلمهای پای خود را خرد خواهد کرد.
من ساختار تحریریهها را از پنجاه سال پیش میشناسم، عشق اول هر خبرنگار تهیه گزارش دست اول است. او به دنبال سوژهای میرود که برای خوانندگان خود بنویسد، درست مثل دوندهای که در یک مسابقه دوومیدانی میخواهد از بقیه شرکتکنندگان سبقت بگیرد و نفر اول مسابقه شود.
این خصلت کار رسانه است. اهل رسانه درباره همه موضوعات جامعه سخن میگویند، برخی را مینویسند و برخی را به ناچار نمینویسند.
روشنتر بنویسم، قلم یک روزنامهنگار یا خبرنگار باید تیز و برنده باشد، دزدان و خطاکاران جامعه را نشانه رود، به جنگ با مافیا از هر دسته و گروهی که هستند برخیزد و شاید تندروی این قلم گاهی به اصطلاح «کار دستش بدهد»، که باید با بزرگی و رافت بخشید.
عتابشان اگر میکنیم مهربانانه باشد، زیرا کسی که در راه خدمت به وطن، رسانه را برمیگزیند نمیتواند خیانت کند، او اصولا نمیتواند صفت خائن راداشته باشد و نکته آخر اینکه روزنامهنگار مثل شاعر است.
طبعی لطیف دارد. به لطافت واژههایی که مثل پرندگان در بیشهزارها پرواز میکنند. این طبع لطیف را باید بشناسیم و باید قدر بدانیم. بارها شده است به خبرنگاران گفتهام برو هر طور که شده «این» خبر را بیاور. معنی این حرف آن است که روزنامه باید این خبر را داشته باشد. همین.
میدانم آنان به دلیل گزارش بسیار مهمی دستگیر شدند. این گزارش یک گزارش اختصاصی برای روزنامهشان بود. اگر ایرادی دارد، این ایراد برای پیشکسوتان مطبوعات است که سواد رسانهای را برای مردم، مسوولان و حتی قضات تعریف نکردهایم.
گرچه دادسرای رسانه شامل بازپرسهایی است که ریزهکاریهای رسانه را میدانند و میشناسند و ایکاش، این دختران مطبوعات در آنجا بازپرسی میشدند.
من هنوز امیدوارم، با شناختی که از قاضیالقضات، رییس عدلیه دارم، میدانم او به احکام این دو دختر مطبوعات، یعنی «دختران من» رسیدگی میکند.