|

گفتگو با زنان در دایره کوچک مرددین؛

دلمان راضی نیست

«هانیه» یکی از نادر مرددینی است که می گوید شاید در دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. او و همسرش هر دو کار می‌کنند و اجاره‌نشین هستند؛ او سال‌هاست ازدواج کرده و می‌گوید، تصمیم گرفته‌اند بچه‌دار نشوند. با اینکه همسرش در دور اول انتخابات شرکت کرده است، هانیه با وجود اصرار اطرافیانش، رای نداده است.

دلمان راضی نیست
فرانک جواهری دبیر گروه اجتماعی شبکه شرق

بر اساس آمار رسمی، بیش از 60 درصد مردم ایران در دور اول انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری شرکت نکرده‌اند.

استان تهران همیشه کمترین مشارکت را در ادوار مختلف داشته است و گواه آمار، مشارکت ۳۳ درصدی در استان تهران، در تجربه زیسته، هر روز، به راحتی قابل مشاهده است.

در این گزارش، به سراغ زنانی رفتیم که در مرحله اول انتخابات شرکت نکرده‌اند، اما برای شرکت در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری، مردد هستند. از میان 15 نفری که رای نداده بودند، فقط دو نفر مردد شده بودند که در دور دوم، رای دهند.

خیانت‌کار، ترسو 

حتی بحث کردن درباره انتخابات در جمع‌های کوچک دوستانه، طبقه متوسطیها در تهران، کار را به جدل و دعوا می کشاند. همه دلخور می‌شوند، کلماتی چون خائن، شرمندگی، خیانت‌کار، ترسو، عذاب وجدان،  در فضای دوستانه به راحتی ردوبدل می‌شوند.

فضاهای نیمه عمومی هم وضع بهتری ندارند؛ فقط  آوردن اسم «انتخابات» باعث می‌شود، چشم‌ها گرد شده و بپرسند: «از تو دیگه انتظار نداشتیم!»

فضاهای عمومی مثل مترو از همه بدتر است. همه ساکت به هم  خیره شده‌اند. دستفروش های زن و مرد از لابه لای جمعیت رد می شوند. پرسیدن درباره انتخابات از زن 50 ساله‌ای، که برای آنکه شناخته نشدن، روی صورتش ماسک زده  و دستفروشی می‌کند، سخت است. او در پاسخ به من بی‌اعتناست و  داد می‌زند: «خانم‌های محترم، جنس‌های من رو ندیدیدها!»

مگر انتخابات تمام نشد؟ از این ناراحتم که چرا اینجا به دنیا آمدم

برخی اینقدر از فضای انتخابات دور هستند که شنبه شب هنوز خبر ندارند، انتخابات به دور دوم کشیده شده است. مریم ۳۱ ساله از 6 صبح سرکار می رود و به قول خودش تا 12 شب سر پاست، تا شام شوهرش را بپزد و کمی برای خودش باشد. می پرسد: «مگر انتخابات تمام نشد؟ رفت دور دوم؟ من رای نمی دهم. از این ناراحتم که  چرا اینجا بدنیا آمدم. برای بار دوم می خواهند، سرمان شیر بمالند.» سارای 28 ساله  محکم می گوید: «رای ندادم و نمی دهم.» می گوید حتی روز انتخابات دلش می خواسته کنار مراکز رای گیری برود و سر کسانی که رای می دهند، داد بزند. سارا در خانه پدری، همراه مادر و برادرش زندگی می کند. روزهای زوج از 6 صبح تا 7 شب  کار می کند و روزهای فرد هم ناخن کاری یاد می‌گیرد، چون به قول خودش: «نمی‌رسه.» 

دلم به رفتن رازی نیست

اما نتیجه انتخابات در دور اول نظر «نازنین» را تغییر داده است. «نازنین» زنی 40 ساله است، سرشار از انرژی و با لب‌های همیشه خندان. او از 20 سالگی کار کرده است. قسمت عمده خانواده اش مهاجرت کرده‌اند و سال‌هاست به خاطر نگرانی ناشی از مسائل مالی نتوانسته است، ازدواج کند. در آمدش زیر خط فقر است، دو جا کار می‌کند، اما با انرژی و شاد است. می‌گوید، ‌همیشه می‌توانسته مهاجرت کند اما دلش به رفتن نیست. از نادر آدم‌هایی است که می‌گوید: «من عاشق ایران هستم، من نمی‌روم.» 

«نازنین» دور اول در انتخابات شرکت نکرده است، تا ساعت 8 شب این‌پا و آن‌پا می کرده تا برای رای دادن از خانه خارج شود. مدام به در نگاه می کرد، اما باز هم دلش رازی نشده و رای نداده است.

«با خودم فکر می کردم که این همه سال امید داشتیم، رفتیم پای صندوق، تهش چه اتفاقی افتاد؟ رئیس جمهورها آمدند، آخرش گفتند؛ نمی شود، نگذاشتند. دوباره رای بدم که چی بشه؟ برای همین رای ندادم.»

خیلی تندرو است

با این حال، او برای دور دوم مردد شده است. وقتی میزان رای ها دو کاندیدای دور دوم، سعید جلیلی و مسعود پزشکیان را دیده است، احساس خطر کرده است. «خیلی تندرو است. به نظرم، نمی‌تواند از نظر اقتصادی چرخه اقتصاد کشور را بچرخاند. ممکن است این گشت ارشادهایی که در این سه سال دیدیم، چند برابر خشن‌تر شود. رای دادن من کم‌هزینه‌تر راه برای مبارزه مدنی است. یک نه بزرگ به تندروهاست که ما نمی‌خواهیم شما بر ما حکمرانی کنید.»

دلم راضی نیست

«هانیه» هم یکی از نادر مرددهایی است که می‌گوید شاید در دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. او و همسرش هر دو کار می‌کنند و اجاره‌نشین هستند؛ او سال‌هاست ازدواج کرده و می‌گوید، تصمیم گرفته‌اند بچه‌دار نشوند. با اینکه همسرش در دور اول انتخابات شرکت کرده است، هانیه با وجود اصرار اطرافیانش، رای نداده است.

«هانیه» برعکس «نازنین» آرام است، شمرده و با صدای آهسته حرف می زند. خجالتی نیست، اما موقع صحبت سرش را پایین می‌اندازد و می‌گوید: «الان نمی‌خواهم قلبا رای دهم، اما مردد شدم؛ می‌ترسم یکی بیاید که اوضاع داغان‌تر شود. الان هم 10 درصد احتمال دارد رای بدهم. نمی‌دانم تا آخرین لحظه چه اتفاقی بیفتد. دلم راضی نیست.»

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها