گزارش «شرق» از جنجال یک برنامه مفرح تلویزیونی برای نابینایان
عصر جدید شفا نداد!
وقتی بهزیستی آتش میافکند و ناپدید میشود!
تماس، پشت تماس؛ از پشت تلفن همراه نفسنفس میزند تا خبر مهمی بدهد؛ «علی؟ خبر داری که یک خانم نابینا با یک عمل جراحی کاملا درمان شده؟ علی دیگه مقاومت نداره. میخوام نوبت بگیرم بیمارستان خدادوست که گفتن این خانم همونجا درمان شده. عجله کن، مرخصی بگیر که این دفعه خدا خواسته برات...». «علی» 52ساله و نابینا است. جستهگریخته خبرهایی شنیده؛ اما هنوز نمیداند چه کند. خواهرش هم تماس گرفته و با بغض و گریه این خبر را داده است. امیدوار شده و حالا میخواهد برای درمان برادرش هر کاری در توان دارد انجام دهد. حتی میخواهد النگوهایش را هم بفروشد. قرض کند تا هر طور که شده هزینه هر درمان و عمل جراحی را جور کند. میگوید: «مادرم هم اگر زنده بود، برای درمان پسرش هر کاری میکرد.
سمیه جاهدعطائیان: تماس، پشت تماس؛ از پشت تلفن همراه نفسنفس میزند تا خبر مهمی بدهد؛ «علی؟ خبر داری که یک خانم نابینا با یک عمل جراحی کاملا درمان شده؟ علی دیگه مقاومت نداره. میخوام نوبت بگیرم بیمارستان خدادوست که گفتن این خانم همونجا درمان شده. عجله کن، مرخصی بگیر که این دفعه خدا خواسته برات...». «علی» 52ساله و نابینا است. جستهگریخته خبرهایی شنیده؛ اما هنوز نمیداند چه کند. خواهرش هم تماس گرفته و با بغض و گریه این خبر را داده است. امیدوار شده و حالا میخواهد برای درمان برادرش هر کاری در توان دارد انجام دهد. حتی میخواهد النگوهایش را هم بفروشد. قرض کند تا هر طور که شده هزینه هر درمان و عمل جراحی را جور کند. میگوید: «مادرم هم اگر زنده بود، برای درمان پسرش هر کاری میکرد. باید تحقیق کنیم که حتما تا الان بیمارستان شیراز خیلی شلوغ شده...». علی این روزها که از یک عمل جراحی و احتمال برگشت بیناییاش که آن را بهتدریج در دوران نوجوانی از دست داده، بسیار نگران است. هم امید دارد و هم از بیم شایعهبودن صحبتها که از دوستانش و ناامیدشدن انگیزه اطرافیان دلش نمیخواهد که در این مورد حرف بیشتری زده شود... .
مادر دیگری که دخترش نابینای شدید بوده، نیز قرار است همراه دختر جوانش به شیراز برود. این مادر هم مثل نابینایان و کمبینایان دیگر با دیدن برنامه عصر جدید، شب و روزشان را از دست دادند و میخواهند هر طور شده کادر چشمپزشکی این بیمارستان را ملاقات کنند. فعالان اجتماعی هم حریفشان نشدند، توضیح دادند و علمی و موثق حرف زدند که تأثیر جراحی سلولهای بنیادین بر روی برگشت بینایی اثبات نشده؛ اما گوششان به این صحبتها بدهکار نبوده. نذر و نیاز کردند و تصمیمشان را برای رفتن به این بیمارستان گرفتند. این مادر میگوید: فقط دخترم بتواند ببیند، حتی برای لحظات کوتاه، حاضرم تمام دار و ندارم را بدهم. مگر بچه من از «تارا صبی» که در برنامه عصر جدید آمده بود، چه کم دارد؟!».
عصر جدید و هیاهوی کاذب رسانهای
همه جنجالها از یکی از ویژهبرنامههای «عصر جدید» شروع شد. ویژهبرنامهای که در یک روز و ساعت پرمخاطب از تلویزیون پخش شد. درست در 27 اسفند که مخاطبان زیادی به انگیزه تماشای تلویزیون در کنار اعضای خانواده پای آن نشسته بودند که پخش ماجرایی در این ویژهبرنامه رنگ امید به زندگیشان بخشید. نابینایانی که خودشان یا خانوادههایشان اینطور شنیدند و دیدند که نابینای مطلقی با یک جراحی سلولهای بنیادین، بیناییاش را بهطور کامل به دست آورده است. مخاطبان بسیاری هم متعجب از آنچه شنیدند یا از طریق فضای مجازی با ویدئوی دستبهدست شده این برنامه روبهرو شدند، ماجرا را در ذهن حلاجی میکردند و همچنان همه اتفاقها برایشان عجیب بود. دختری با اطمینان در کنار مادرش میگوید که طی انجام یک عمل جراحی در بیمارستان خدادوست شیراز بیناییاش را بعد از 21 سال به دست آورده است. مادر که هیجان دارد خیلی سریع حرفش را کامل میکند. احسان علیخانی مجری و تهیهکننده برنامه عصر جدید به او خرده میگیرد که چرا قضیه را اینقدر سریع فاش کرده است. مجری نامآشنای برنامه آبوتاب موضوع را زیاد میکند. درست مثل اینکه میخواهد از استعدادهای یک جوان صحبت کند، میهمان برنامه را تحسین و تشویق میکند تا بار هیجانی ماجرایش را بیشتر کند. تماشاگران تشویق میکنند و با هر کف و دستی که زده میشود، امیدهای زیادی در دل نابینایان سبز میکنند. امیدهایی که با تکذیبیه و جوابیههای متعدد به ناامیدی تبدیل میشود. دستوپنجه نرمکردن با نابینایی میتواند دشوار باشد؛ بهویژه برای افرادی که زمانی بینایی داشته و بهتدریج کمبینای شدید و نابینای مطلق شدند؛ اما انتشار و پخش برنامههای اینچنینی آنهم در سطح وسیع و دادن امید بدون پایه و اساس به آنها تبعات سنگینتری دارد. چنانکه نابینایان زیادی در فضای مجازی نسبت به ادعای کذب در این برنامه واکنش منفی نشان داده و انتقادات گستردهای داشتند.
تکذیب تمام و کمال درمان یک نابینا با عمل سلولهای بنیادین
درعینحال «تهمینه یگانه»، مدیرعامل مؤسسه حمایت از بیماران چشمی آرپی، با اشاره به پیگیریهای صورتگرفته از سوی انجمن، پس از پخش این برنامه به خبرنگار «شرق» تصریح میکند: «انجمن بهصورت مستمر جهت اطلاع از آخرین پژوهشها درمورد بیماری چشمی آرپی با دانشکدههای علوم پزشکی و پزشکان متخصص در حوزه شبکیه ارتباط دارد و همچنین پیگیر روند تحقیقات در جهت درمان این بیماری از مراکز معتبر تحقیقاتی در خارج از کشور نیز هستیم تا پیشرفت و دستاوردهای علمی در این حوزه را احصا کند. دراینمیان با شنیدن روایت این ماجرای هیجانانگیز از رسانه ملی که با انجام عمل جراحی سلولهای بنیادی یک نابینای مطلق درمان شده، بسیار متعجب شده؛ چراکه با توجه به آگاهیمان در زمینه مسائل علمی، بعید دانستیم که چنین ادعایی صحت داشته باشد. حالا برای ما در انجمن حمایت از بیماران چشمی آرپی بسیار مبهم است که چرا در برنامهای مانند عصر جدید با داشتن تعداد زیادی متخصص که برای تهیه این برنامه فعالیت میکنند، چنین اشتباه بزرگی صورت گرفته است».
او با اشاره به پیگیریهای صورتگرفته میافزاید: «بعد از تعطیلات نوروزی به بیمارستان «خدادوست» شیراز و برنامه عصر جدید نامهای ارسال کرده و خواستار توضیح در این زمینه شدیم تا اگر عمل جراحی مزبور در این بیمارستان صورت گرفته، بهصورت شفاف اطلاعرسانی کنند. در تاریخ 16 فروردین از سوی بیمارستان شیراز پاسخ دریافت شد که بهصراحت اعلام کردند هیچگونه عمل جراحی با استفاده از سلولهای بنیادی در این بیمارستان و بر روی چشمان بیمار مذکور یا هیچ بیمار دیگری انجام نشده و این موضوع را بهشدت تکذیب کردند».
امید نابینایان به درمان در یک بیمارستان
مدیرعامل مؤسسه حمایت از بیماران چشمی آرپی درباره محتویات دیگر این نامه میگوید: «در ادامه این نامه چنین آمده که بیماری فرد رسانهایشده هیچ ارتباطی با موضوع اعلامشده در برنامه عصر جدید نداشته و پرونده پزشکی این فرد بهصورت شفاف موجود است که به دلیل حفظ اسرار پزشکی بیمار، بیمارستان قادر به اعلام جزئیات بیشتری درمورد آن نیست و تنها با اجازه مرجع قضائی، دسترسی به محتویات پرونده امکانپذیر است».
به گفته وی در ادامه چنین آمده است که آنچه در برنامه عصر جدید اعلام شده، کذب محض بوده و صرفنظر از اینکه ممکن است چنین عمل جراحی ادعاشدهای در بیمارستان و مرکز دیگری انجام شده باشد و خانم یادشده بهصورت اشتباه، نام این بیمارستان را به زبان آورده باشد و درنهایت تأکید شده که این بیمارستان هرگونه اقدام در این زمینه را رد میکند.
یگانه تأکید میکند که باید در این شرایط با اعلام چنین خبر هیجانانگیزی خودمان را جای افراد نابینای دیگری بگذاریم که در جستوجوی روزنه امیدی برای درمان هستند و بعد از انتشار خبری با این محتوا امیدوار شده و بعد از تکذیب آن، بسیار ناامید و سرخورده میشوند؛ «در انجمن هم شاهد هستیم که تعداد زیادی از نابینایان با انتشار این خبر درصدد مسافرت به شهر شیراز بوده و امیدوار به انجام یک عمل جراحی معجزهآسا هستند که با اطلاعرسانی همکارانمان در فضای مجازی، توضیحاتی داده شد تا نسبت به غیرواقعیبودن این مسئله اطلاعرسانی شود».
بازی با روحیات منتظران پیشرفت علم و درمان نابینایی
مدیرعامل مؤسسه حمایت از بیماران چشمی آرپی تصریح میکند که نباید با روحیات این افراد که به دنبال درمان هستند، بازی شود؛ «از صداوسیما و افراد فعال در فضای مجازی انتظار میرود که نسبت به انتشار اخبار موثق اقدام کنند، بهخصوص اخباری که جنبه درمان داشته و درمورد انعکاس آن حساسیت وجود دارد. در این جریان منتشرشده اعلام شد که فرد مورد نظر نابینای مطلق بوده و جراحیاش را با عمل جراحی بهصورت کامل به دست آورده، این در حالی است که این موضوع قابلتکذیب است و درواقع همین اظهارنظر بسیار حساسیتزا بوده؛ چراکه اگر فردی از ابتدای تولد بهصورت کاملا نابینا متولد شود، بهتر میتواند این مسئله را بپذیرد اما فردی که بیناییاش را به مرور زمان از دست میدهد، دشوارتر میتواند با این مسئله برخورد کند. اخبار اینچنینی هم میتواند بر روحیه بسیاری از شنوندگان و مخاطبان تأثیر منفی داشته باشد».
«عباس ریاضی»، دکترای تخصصی بیناییسنجی، در همین ارتباط به خبرنگار «شرق» میگوید: «اگر عمل موفقیتآمیزی در حوزه سلولهای بنیادی برای نابینایان صورت گرفته بود، جامعه پزشکی کشور قبل از هر رویدادی در این زمینه مطلع میشد؛ انعکاس این برنامه برای من و همکارانم عجیب بود».
وی ادامه میدهد که انتشار مسائل اینچنینی تنها به جامعه نابینایان آسیب خواهد زد؛ «هر نابینا و کمبینایی ممکن است انتطار داشته باشد و امیدوار باشد که روزی کشف یا اختراعی برای بهدستآوردن بینایی انجام شود و اگرچه آزمایشهای مفصل و گستردهای در سطح جهانی در زمینه ژنیتک، سلولهای بنیادی و چشم مصنوعی درحال انجام است اما هنوز به مرحله قطعی و موفقیتآمیز نرسیده و باید به نابینایان گفته شود که اگر چنین اتفاق و دستاوردی در این زمینه حاصل شود، بهطور حتم بهصورت گسترده اطلاعرسانی خواهد شد. بهتر است قبل از هرچیز با واقعیتها زندگی کرد نه با اخبار».
توضیح ناکافی برای توجیه!
بعد از سکوت چندروزه عوامل برنامه عصر جدید درمورد ادعاهای مطرحشده و نیز اظهارنظر بسیاری از متخصصان حوزه شبکیه در این راستا که چنین عمل جراحی هنوز در مرحله انجام پروسه آزمایش در سطح جهانی است، این برنامه نشستی با عنوان «هشتک عصر جدید» تدارک دیده و نسبت به توضیح پارهای از مسائل و اتفاقات رخداده در اثر انتشار ماجرای درمان یک دختر نابینا با عمل سلولهای بنیادی پارهای توضیحات ارائه میکند. این داستان پرحاشیه با استناد به چند مدرک مورد تأیید قرار گرفته و در برنامه نشان داده شده است. نامه اداره کل آموزشوپرورش فارس به مدرسه نرجس، گواهی عمل انحراف چشم بر روی «تارا صبی» و پرونده پزشکی این بیمار که در سال 1382 به امضای نهایی دکتر خدادوست رسیده است. در این برنامه اعلام شد که این فرد توسط یک مددکار بهزیستی معرفی شده و در این برنامه مادر تارا صبی به اشتباه از انجام عمل جراحی سلولهای بنیادی حرف زده است. دکتر کلانتری، پزشک معالج نیز در این برنامه در یک گفتوگوی تلفنی از انجام یک عمل جراحی انحراف چشم صحبت کرده و تأکید داشته که بیمار نابینای مطلق نبوده و در دسته نابینایان شدید قرار داشتند. اگرچه در این برنامه به تفصیل درباره اشتباهات صورتگرفته در ویژهبرنامه نوروزی صحبت شد، توضیح دادهشد تا جامعه نابینایان کشور قانع شده و از مراجعه یا تماس به بیمارستان خدادوست شیراز خودداری کنند اما این توضیحات از حجم رنجش و ناراحتیها کم نکرد.
برنامه عصر جدید از مسئولیت شانه خالی کرد
آیدا مجیدآبادی، کنشگر حوزه معلولان که خودش با کمبینایی شدید روبهرو است، با اشاره به برنامه هشتگ عصر جدید که برای توضیح درباره این برنامه جنجالی ترتیب داده شده بود، به خبرنگار «شرق» میگوید: در این برنامه انتظار داشتیم که اگر آقای علیخانی بخشی از مسئولیت این ماجرای پرحاشیه را متوجه خانم صبی و مادرشان میدانند، بخشی از مسئولیت را هم متوجه خودشان و همکارانشان بدانند؛ چراکه این برنامه محبوب و پرمخاطب است و صداوسیما با توجه به قدرت رسانهایاش در تحقیق و فیلترینگ برنامهها، چطور در این زمینه تحقیق و کنکاش کافی اعمال نکردهاند؟
وی اعلام میکند که در این نشست تمام تقصیرها به گردن «تارا صبی» و مادرش انداخته شده، درحالیکه معلولان و نابینایان از ابتدا منکر این مسئله نبودند اما در همین اقدام نیز با کلمات بازی کرده و اعلام کردند که مادر تارا از سواد کافی در این زمینه برخوردار نبوده و به اشتباه از عنوان سلولهای بنیادی استفاده کرده است. به این معنی که از یک دستاورد علمی که میتواند سرنوشت نظام پزشکی و درمانی کشور را تغییر دهد، بهعنوان یک جمله معمولی تلقی میکنند که به اشتباه به آن اشاره شده و تنها یک عمل جراحی انحراف چشم صورت گرفته است. درحالیکه اگر ویدئوی همان برنامه مجدد بازدید شود، نشان میدهد که مادر و دخترش هر دو اعلام میکنند که برای این عمل جراحی از کمر مادر مقادیری آب میگیرند و علیخانی نیز سؤال میپرسد که چرا پدرت نداد؟ و مادر پاسخ میدهد که گروه خونیاش او مثبت بوده و حالا اعلام میکنند که این مسئله تنها یک اشتباه کلامی بوده است. چرا آقای علیخانی به این موضوع اشارهای نکردند تا شفافسازی شود؟
مجیدآبادی کنشگر حوزه معلولان میگوید که در این برنامه صحبتهای دیگری هم مطرح شده که انتقاداتی به آنها وارد است؛ «آقای علیخانی اعلام کردند که برای ویژهبرنامههای نوروزی از هر گروه از جامعه دعوت کردند. سرشان در روزهای پایانی سال شلوغ بوده و نتوانستند صحت قضیه را بررسی کنند و تأکید کردند که از میان این همه برنامهای که به معلولان پرداخته نمیشود، به آنها پرداخته و از میان این همه هنرمند، یک معلول را دعوت کردهاند و گویا ایشان قصد داشتند تا منتی بر سر معلولان بگذارند؛ حالا سؤال این است که اگر قصد داشتید یک فرد معلول را هم در برنامه بگنجانید تا نشان دهید حامی معلولان بهویژه نابینایان هستید، چرا از یک معلول وکیل، معلول شاعر، نویسنده و... دعوت نشد تا جامعه با آنها آشنا شود. آیا غیر از این است که صرفا قرار بر این بود که یک جو احساسی در روزهای پایانی سال برای مخاطبان ایجاد شود؟ اگر هدف نهایی، ارزش قائلشدن برای افراد معمول بود میتوانستند از میان جمعیت عظیمی از متخصصان معلول در حوزههای مختلف استفاده کنند تا برنامه نتیجه و بازخورد بهتری داشته باشد».
ضرورت واکنش از سوی جامعه پزشکی کشور
این شاعر و نویسنده در ادامه با اشاره به سهم بهزیستی از این اتفاق پرسروصدا تأکید میکند: «آقای علیخانی در توضیحات بعدی اعلام کردند که مدارک معلولیت این خانم از یک مددکار سازمان بهزیستی گرفته شده و به همین مدارک استناد شده است که بازهم جای ابهام دارد که وقتی قرار است به زعم خودشان از یک دستاورد و اتفاق علمی بزرگ کشور پردهبرداری شود، آیا به راحتی باید با اتکا به چند مدرک در این زمینه، اطلاعرسانی شود؟ به اعتقاد بنده لازم است جامعه پزشکی نسبت به این مسئله بیتفاوت نبوده و صرفا به آن بهعنوان یک جمله اشتباه نگاه نشود».
این فعال حوزه معلولان یادآور میشود: «با وجود آنکه نقش بهزیستی نیز در این ماجرا بسیار برجسته است اما چرا برنامهای که وزیر بهداشت و پزشک معالج بیمارستان خدادوست خود را ملزم به پاسخگویی در این اتفاق دانستند اما بهزیستی الزامی برای پاسخگویی احساس نکرد. درحالیکه این سازمان متولی بوده و حامی حقوق معلولان است. جایی که حقوق معلول ضایع میشود، باید وارد عمل شده و به وظایف ذاتیاش عمل کند. اما متأسفانه بهعنوان کسی که 31 سال مددجوی سازمان بهزیستی هستم،اعلام میکنم که بهزیستی در حمایت از حقوق مسلم افراد دارای معلولیت از ضعیفترین ارگانهای کشور است.
ادعای عمل سلولهای بنیادی اشتباه کمی نیست!
وی انتقادات دیگری را هم عنوان میکند؛ «در برنامه «هشتگ عصر جدید» که تنها به خاطر ارائه توضیحاتی درباره گزارش درمان یک نابینا پخش شد، علیخانی از کارنامه برنامههای گذشتهاش در حوزه معلولان و استعدادیابی در این زمینه دفاع کرده و به نقش مؤثرش برای آشنایی خانم «گلاره عباسی» با جامعه معلولان اشاره کرد درحالیکه هیچیک از معلولان منکر تلاشهای خانم گلاره عباسی که برای ایجاد سینمای نابینایان زحمات زیادی کشیدند، نیستند اما اینکه مدام تکرار میکنند که در برنامه استعدادیابی، معلولان زیادی معرفی شدند، باید تأکید کرد اینکه یک فرد نابینا و بینا با داشتن یک استعداد در برنامه شرکت کرده چرا بهعنوان کارنامه مثبت تلقی میشود؟ چه فرقی میکند که فرد نابینا، یا بینا باشد. صرفا به خاطر استعداد در برنامه شرکت کرده و چرا باید مدرکی برای دفاع از آقای علیخانی از خودش مطرح شود؟».
این فعال حوزه معلولان یادآور میشود که آقای علیخانی هیچگونه عذرخواهی ملموسی از نابینایان و کمبینایان کشور و خانوادههایشان که در این روزها بعد از پخش آن برنامه بسیار آزار دیدند، نداشتند و پایان برنامه هم لحنشان بهگونهای بود که ما صرفا میخواستیم حالتان را در روزهای پایانی سال خوب کنیم و از نظر او تنها یک جمله «عمل سلولهای بنیادی» یک اشتباه تلقی میشود».
وی میافزاید: «اگر بخواهیم کملطفی نکنیم باید بگوییم که بههرحال در برنامه مزبور تلاش شد تا بهصورت تخصصی در مورد طیفهایی از نابینایی صحبت شود که حضور مجازی وزیر بهداشت، کادر چشمپزشکی بیمارستان خدادوست که احساس مسئولیت کردند و توضیح دادند، از نکات مثبتی بود که نباید نادیده گرفته شود اما بهعنوان فعالان این حوزه همچنان از عملکرد برنامه عصر جدید که سعی کرد خودش را تبرئه کند، ناراضی هستیم».
شرور یا قهرمانسازی از معلولان ممنوع!
همچنین «ابوذر سمیعی» دکترای تخصصی سیاستگذاری فرهنگی با گرایش مطالعات معلولیت پخش چنین روایتی از سوی یک مادر و دختر در رسانه ملی را همراه با تبعات منفی بیشماری میداند و در گفتوگویی به خبرنگار «شرق» میگوید: «اصل اعتماد اجتماعی در این ماجرا مطرح است و پخش این قبیل برنامهها در بیاعتمادی عموم مردم به رسانه همچنین بیاعتمادی نسبت به دستاوردهای علمی داخلی بسیار مؤثر است. وقتی مردم به استفاده از تولیدات داخلی مثل واکسن تشویق میشوند و از سوی دیگر رسانه برای افزایش و جذب مخاطب برنامهسازی میکند، اعتماد به دستاوردهای علمی، اعتماد به رسانه و دولت نیز زیر سؤال میرود کمااینکه اعتماد اجتماعی نیز نسبت به دولت، رسانه و... با کاهش روزافزونی روبهرو بوده است.
این مدرس دانشگاه که نابیناست به عملکرد صداوسیما در حوزه معلولان انتقادات زیادی دارد؛ «صداوسیما برای نشاندادن یک معلول در برنامهها قهرمانسازی یا شرورسازی میکند. نگاه تقدیرگرایانه دارد. در نشاندادن تواناییهای معلول اغراق میکند و نگاه افراد جامعه به معلولان را بسیار تغییر میدهد. بارها در صداوسیما دیدهایم که معلول را بسیار رنجور، ناتوان، نیازمند کمک و ترحمآمیز نشان دادند درحالیکه این قبیل تصاویر باعث شده تا ذهنیت و شناخت مردم نسبت به افراد دارای معلولیت بسیار منفی باشد و همین شناخت اشتباه حسهای منفی زیادی را به معلولان تحمیل کند. نگاههای کلیشهای موجود در ذهن عموم مردم در مورد معلولان حاصل عملکرد نامناسب صداوسیما و برنامهسازان در این راستاست».
ضرورت عادی نشاندادن معلولیت در رسانه ملی
سمیعی، فعال حوزه معلولان، اغراق در حوزه معلولان و قهرمانسازی از آنها را نیز اقدام متداول و قابلانتقادی دانست؛ «در رسانهها تواناییهای ماورایی و عجیبی را به نابینایان نسبت میدهند که مثلا فرد نابینا میتواند راهها را بدون داشتن عصا از یکدیگر تشخیص دهد یا از طریق بوکردن به رنگ اجسام پی ببرد و یا به کار بردن کلمه «روشندل» نیز از اقداماتی منفی بوده که مسائل تخیلی و ماورایی را درمورد معلولان ترویج میکند. متأسفانه رویکرد اینچنینی در برنامههای سریالی-تلویزیونی و مناسبتی آقای علیخانی بسیار دیده شده است».
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه در دنیا رویکرد نشاندادن معلولان بهعنوان یک تنوع اجتماعی که با آن برخورد عادی دارند، بهعنوان رویکردی جدی دنبال میشود، ادامه میدهد؛ «عادی نشاندادن معلولیت در جامعه از وظایف رسانههای جمعی است. یعنی افراد دارای معلولیت در تمام برنامهها بهعنوان یک فرد و نقش عادی حضور داشته باشند و کاری به معلولیت فرد نداشته باشند. اما معلولان در هیچ سریال یا فیلمی بهعنوان یک فرد عادی ایفای نقش نکرده و موضوع معلولیتش در فیلم برجسته بوده است. حتی در برنامههای تخصصی و میزگردها نیز از یک فرد متخصص، جامعهشناس، سیاستدان، اقتصاددان که معلولیت دارد دعوت نمیشود که درباره مسائل تخصصی نظرات کارشناسی ارائه دهد؛ چراکه الزاما اینطور نهادینه شده که فرد معلول تنها باید در حوزه معلولیت صحبت کند و از اطلاعات کافی در حوزههای کارشناسی دیگر برخوردار نیست این در حالی است که بسیاری از معلولان در حوزههای تخصصی بیشماری سررشته داشته، تحصیلات عالیه دارند و کارشناس هستند.
به گفته وی، شناخت معلولان بهعنوان افراد عادی بر عهده صداوسیما بوده که در این زمینه هیچ عملکرد قابلدفاعی از خود بر جای نگذاشته است. همانطور که عدم شناخت صحیح مردم از معلولان موجب شده که سؤالهای عجیب زیادی از نابینایان بپرسند و نگاههای خیره داشته باشند، این در حالی است که 10 – 15 درصد جامعه را افراد دارای معلولیت تشکیل میدهند و باید در جامعه حضور فعال و جدی داشته باشند که این نگاهها و موانع فرهنگی فعلی آنها را از حضور مؤثر و مستمر در جامعه بازداشته است.
شناخت منفی از معلولان به خاطر اشتباهات همیشگی رسانه
این فعال حوزه معلولان با اشاره به ادعای عجیب یک مادر و دختر در برنامه عصر جدید که تأسف و دلخوری جامعه نابینایان کشور را به همراه داشت، میگوید: «در این برنامه از دختر پرسیده شد شما وقتی نابینا بودید، حسرت چه چیزی را داشتید؟ درحالیکه فردی که ادعا میکند از بچگی نابینای مطلق بوده، هیچ درکی از بینایی نداشته و حسرت دیدن هیچ چیزی را نمیتواند داشته باشد؛ چراکه آن بخش از مغز که کار پردازش بینایی را انجام میدهد، شکل نگرفته است. اما در این برنامه چنین القا شد که نابینایان همیشه حسرتی دارند. حتی افرادی که به مرور زمان بیناییشان را از دست میدهند نیز با این مسئله سازگار میشوند. درواقع تقسیمکردن جامعه به گروههای سالم و ناسالم در جامعه و رسانه این دیدگاه را پدید آورده که فرد معلول ناسالم، ناراحت، رنجور و غمگین است».
وی از خطاهای فاحش و تأسفبار دیگری در برنامه مرتبط با نابینایان در عصر جدید صحبت میکند: «در قانون جامع حمایت از حقوق بهصراحت آمده که رسانه ملی باید در هفته پنج ساعت از برنامه تولیدیاش را به مسائل ویژه معلولان اختصاص داده و فرهنگسازی کند. اما در این زمینه فعال و پیگیر نیستند».
سمیعی، مدرس دانشگاه ادامه میدهد: «به عنوان یک نمونه، قانونی به نام «عصای سفید» وجود دارد؛ یعنی وقتی فرد نابینا میخواهد از خیابان عبور کند باید عصا را ثابت نگاه دارد و تمام ماشینها نیز باید متوقف شوند. اما هیچ شناختی از این قانون در جامعه وجود ندارد؛ چراکه رسانه ملی در این زمینه کمترین اقدامی نکرده است. احصای حقوق معلولان در رسانه ملی باید از جانب سازمان بهزیستی صورت گیرد».
عملکرد ضعیف بهزیستی در حوزه معلولان
وی به نمایندگی از جامعه معلولان تأکید میکند که بهزیستی باید حضور فعالتری در رسانه ملی داشته باشد؛ «این سازمان در تمام وقایع و اتفاقات روز یا وقایعی که حقوق معلولان را تضییع کرده، آخرین سازمانی است که برای اطلاعرسانی اقدام میکند. سازمان بهزیستی باید توضیح دهد و اعلام کند که چطور در برنامه «عصر جدید» این اشتباه رخ داده است. اگر عصر جدید وظیفه و متخصص در امر تولیدات برنامه است، تخصص سازمان بهزیستی نیز معلولیت است. فرهنگسازی در حوزه معلولیت و اعمال حقوق معلولان در رسانه ملی باید توسط این سازمان پیگیری یا تسهیل و سیاستگذاری شود اما این سازمان تاکنون بسیار ضعیف عمل کرده است».
این فعال حقوق معلولان گسترش فضای مجازی و دردسترسبودن آن برای عموم مردم را امتیاز مؤثری برای آموزش در حوزه معلولیت دانست؛ «خوشحال هستیم که رسانههای در دسترس مردم افزایش کمی و کیفی داشته و توانایی انتشار و تولید مطالب از سیطره ابررسانهها خارج شده است اما این مسئله میتواند آسیب دیگری هم داشته باشد و ممکن است بعضی افراد برای جذب مخاطب، افزایش فالوور، کسب درآمد و... از این فضاها سوءاستفاده کنند. اما روی هم رفته فارغ از این آسیب، گسترش فضای مجازی میتواند در همرسانی اطلاعات موثق از افراد متخصص یا افراد معتبر در حوزه معلولیت مؤثر باشد.