چرا ایرانیان مهاجرت میکنند؟
در سالهای اخیر، بهویژه با افزایش تحریمها و بنبستهای سیاسی در کشور، تعداد زیادی از ایرانیان ترجیح دادهاند شانس خود را برای زندگی در جایی دیگر امتحان کنند. مهاجرت میتواند ناشی از ادراک ایرانیان بسیار ماهر درمورد پتانسیل آینده شغلی، درآمد و توانایی بیان خود باشد. اغلب، ایرانیانی که در خارج از کشور تحصیل میکنند، پس از فارغالتحصیلی برنمیگردند؛ بلکه تخصص خود را در کشورهای محل اقامت خود به کار میگیرند. در این فرایند، آنها ایران را از قدرت مغزی که میتواند اقتصاد آسیبدیده را که به دلیل تحریمهای بینالمللی بدتر شده است، به عرصه بیاورد، محروم میکنند
شرق: در سالهای اخیر، بهویژه با افزایش تحریمها و بنبستهای سیاسی در کشور، تعداد زیادی از ایرانیان ترجیح دادهاند شانس خود را برای زندگی در جایی دیگر امتحان کنند. مهاجرت میتواند ناشی از ادراک ایرانیان بسیار ماهر درمورد پتانسیل آینده شغلی، درآمد و توانایی بیان خود باشد. اغلب، ایرانیانی که در خارج از کشور تحصیل میکنند، پس از فارغالتحصیلی برنمیگردند؛ بلکه تخصص خود را در کشورهای محل اقامت خود به کار میگیرند. در این فرایند، آنها ایران را از قدرت مغزی که میتواند اقتصاد آسیبدیده را که به دلیل تحریمهای بینالمللی بدتر شده است، به عرصه بیاورد، محروم میکنند. آنها همچنین به دیگران سیگنال میدهند که آینده شغلی در جاهای دیگر بهتر است. به عقیده برخی از کارشناسان، این «فرار مغزها» به کمبود تخصص، نوآوری و بهرهوری کمک کرده است که مانع پیشرفت در اقتصاد و نهادهای فرهنگی ایران شده است. جمعیت ایران از سال 1979 تا 2019 بیش از دو برابر شده و به 83 میلیون نفر رسیده است. در همین دوره، محققان دانشگاه استنفورد تخمین زدهاند که سهم مهاجران - ازجمله مهاجران دائمی و موقت - تقریبا سه برابر شده است. تعداد زیادی از این مهاجران تحصیل کرده یا در موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی برجستهای قرار دارند. شاخص مهاجرت خالص بالقوه گالوپ که بین سالهای 2015 و 2017 انجام شد، نشان داد که بیش از یکچهارم ساکنان ایرانی با تحصیلات عالی در صورت امکان کشور را ترک خواهند کرد. گذشته از مسائل هستهای، اقتصاد ایران سه سال متوالی رکود اقتصادی را پشت سر گذاشته است و کشور با تحریمهای بینالمللی، اثرات اقتصادی همهگیری کووید-19 و سقوط آزاد ارز مواجه است. ثروت اقتصادی آن بدونشک در تصمیمگیری کارگران و دانشجویان فعلی و آینده درمورد مهاجرت مؤثر خواهد بود.
نرخ مهاجرت پس از پایان جنگ تحمیلی، به دلیل فروپاشی اقتصادی و اجتماعی که پس از جنگ هشتساله باقی ماند، افزایش یافت. این دوره زیرساختهای علمی و پژوهشی ایران را از بین برد و فرصتهای پیشرفت را از دانشپژوهان سلب کرد. پژوهشگران صندوق بینالمللی پول (IMF) در سال 1999 گزارش دادند که 25 درصد از ایرانیان دارای مدرک تحصیلی عالی در خارج از کشور در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) زندگی میکنند.
براساس گزارشهای رسانهها و تحلیلگران در سال 2006 و با استقرار دولت محمود احمدینژاد، تقریبا در این زمان، سالانه بین 150 تا 180 هزار ایرانی تحصیلکرده ایران را ترک میکردند. در سالهای اخیر، مسئولان آموزش عالی، میزان تلفات مستمر استعدادها را کماهمیت جلوه داده است. نهادهای دولتی از ارائه آمار درمورد خروج دانشگاهیان، متخصصان و دانشجویان خودداری کردهاند و بخشی از آن به مشکلات روششناختی در تمایز آنها از سایر جریانها اشاره کردهاند. منتقدان ادعا میکنند که این فقدان حسابداری دولت را از اعمال سیاستهایی برای راضی نگهداشتن کارگران تحصیلکرده بازمیدارد.
یکی از دلایل نرخ بالای مهاجرت ایرانیان آموزشدیده این است که تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه در اقتصادی فارغالتحصیل شدهاند که قادر به استخدام آنها نیست. بهتازگی عواملی ازجمله کاهش شدید ارزش پول، تحریمهای بینالمللی و همهگیری به فشار برای مهاجرت کارگران با تحصیلات عالی کمک کرده است. طبق گزارشها، در سال 2020، 900 مدرس دانشگاه کشور را ترک کردند و نمایندگان مجلس از دولت به دلیل ارائه حقوق کم به استادان نسبت به سایر کشورها انتقاد کردند. شرایط مساعد برای مهاجران تحصیلکرده در غرب نیز بهعنوان یک عامل کششی برای ایرانیان مطرح شده است. ایالات متحده مقصدی محبوب برای ایرانیان تحصیلکرده بوده است - طبق گفته سازمان ملل متحد، از سال 2019 میزبان کمی بیش از 30 درصد از کل ایرانیان خارج از کشور است - با تعداد درخورتوجهی نیز در کانادا و سراسر اروپا.
خروج تحصیلکردههای ایرانی هزینههای اقتصادی جدی برای کشور دارد. در سال 2014، رضا فرجیدانا، وزیر علوم وقت، تخمین زد که تخلیه استعدادها به ضرر سالانه 150 میلیارد دلاری تبدیل شده است؛ اگرچه ممکن است این رقم در سطح بالایی باشد. برآورد اخیر بانک جهانی هزینه را 50 میلیارد دلار در سال نشان میدهد. این رقم چندین برابر ارزش صادرات اخیر نفت ایران است که در سال 2019 کمتر از 20 میلیارد دلار بوده است. معیارهای غیرپولی نیز دامنه این مهاجرت را نشان میدهد. براساس دادههای گردآوریشده از سوی اکونومیست، 96 درصد از اختراعات ثبتشده از سوی مخترعان ایرانیالاصل بین سالهای 2007 تا 2012 از سوی ایرانیان مقیم خارج از کشور ثبت شده است. دراینمیان، ایرانیان خارج از کشور تحصیلات خوبی دارند و درآمد بالایی دارند. نزدیک به 60 درصد از ایرانیان مهاجر در ایالات متحده تا سال 2019 حداقل دارای مدرک لیسانس بوده و بیش از 30 درصد دارای مدرک تحصیلات تکمیلی یا حرفهای هستند. متوسط درآمد خانوار مهاجران ایرانی در سال 2019 نزدیک به 79 هزار دلار بود که به طور درخورتوجهی بیشتر از ساکنان متولد آمریکا (66 هزار دلار) و مهاجران در کل (نزدیک به 64 هزار دلار) بود. اداره فدرال مهاجرت و پناهندگان آلمان در گزارش اخیر خود اعلام کرده است که بیش از 47 درصد از پناهجویان ایرانی مقیم آلمان در سال 2018 دارای مدرک دانشگاهی بودهاند.
توسعه سریع و رشد اقتصادی در دهه 1970 بسیاری از دانشجویان را ترغیب کرد که پس از تحصیل در خارج از کشور به ایران بازگردند. با این حال کسانی که به مقاصد بینالمللی میروند، اکنون تمایل دارند در خارج از کشور بمانند. در سال 1979، 90 درصد از دانشجویان ایرانی در ایالات متحده قصد بازگشت به ایران را داشتند؛ درحالیکه کمتر از هشت درصد از دریافتکنندگان دکترا با ویزای موقت در سال 2017 همین را اعلام کردند، که نشاندهنده کمترین تعداد برای هر ملیت خارجی در ایالات متحده است که به این سؤال پاسخ داده است. تا همین اواخر، ایرانیانی که مهاجرت را انتخاب میکردند، اکثرا فارغالتحصیلان دانشگاه، پزشکان و سایر متخصصان پزشکی بودند. با این حال، این روند شروع به رسیدن به سطوح پایینتر، ازجمله دانشآموزان ایرانی و دبیرستانی کرده است. محققان پروژه ایران 2040 استنفورد تخمین زدند که حدود 130 هزار دانشجوی ایرانیالاصل در دانشگاههای خارج از کشور در اوایل سال 2020 ثبتنام کردند که یک رکورد تاریخی است.
ما کشور مهاجرپذیر نیستیم؛ بلکه مهاجردهنده هستیم
جوانهای بسیاری حتی با تخصصهای بسیار در این سالها از کشور مهاجرت کردند. این در حالی است که ایران به دلیل شرایط سیاسی هرگز کشوری مهاجرپذیر نبوده و این باعث آسیب بیشتر به برنامههای توسعه و سیاست افزایش جمعیت خواهد شد.حتی امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس، هم بر این باور است که متأسفانه کشوری هم نیستیم که مهاجرپذیر باشد، تنها مهاجرهای ما مردمان بیگناه افغانستانی هستند که بهعنوان نیروی مفت از آنها استفاده میکنیم؛ حتی کشورهای دیگر مثل کانادا و آلمان هم با مشکل جمعیت روبهرو بودند و یکی از راههای جبران آن جذب مهاجر بوده است.
امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس، درمورد اثرات مخرب افزایش تعداد مهاجرتهای جوانان به کشورهای دیگر، میگوید: بخشی از علت اینکه افراد زبان انگلیسی میخوانند، به دلیل مهاجرت است و معمولا هم زبان انگلیسی در کشورها کارایی بیشتری دارد و آن را مطالعه میکنند، این بحث مهاجرت به یک معضل جدی تبدیل شده که تأثیر بسیار منفی در آینده کشور خواهد داشت، بسیاری از جوانان که میتوانند نقش سازنده در توسعه کشور داشته باشند، نادیده گرفته میشوند و در واقع جا برای آنها تنگ میشود و میروند، برخی مدیران به شکلی آقازادهها و اطرافیان آنها را در بخشهای مختلف پخش کردند و طبق اخبار اخیر بورسیههای جعلی گرفتند که همه بر افزایش تعداد مهاجرتها اثر خواهد داشت. او ادامه میدهد: یک بخش عمده جمعیت، نرخ مرگومیر و تولدهاست و نرخ دیگری از مهاجرت به و مهاجرت از هم به آن اضافه میشود و در کنارش این سیاست افزایش جمعیت وجود دارد که تناسب ندارد، درکی راجع به این موضوع ندارند، توجه کنید که در دنیای امروز نیروها باید نوآوری و عامل توسعه باشند، در یک کشور دیگر فرصتهای برابر داده میشود و توسعهیافتگی مدنظر است.
حریرچی اضافه میکند: یک زمانی حدود نیمههای اول انقلاب نرخ جمعیت به رشد انفجاری رسیده بود و بعد سیاست تنظیم خانواده اعمال شد، در کل هیچکدام از این راهها جوابگو نیست و این سیر جوانها است که از کشور میروند که در بیشتر موارد طبق ارتباطاتی که دارم دلشان در کشور است، در کنارش هم هر هویت ملی نادیده گرفته میشود، نیرویی که میتوانست خیلی خوب برای وطن خود نقش ایفا کند، به کشور دیگر میرود و آنها مورد استقبال قرار میگیرد، شاید هم همانجا ازدواج کند و مورد حمایتهای دیگر هم قرار بگیرد، که سادهترینش این است که در اغلب کشورها زن باردار دو سال مرخصی دارد؛ درحالیکه اینجا بین شش ماه و ۹ ماه بحث است و در آخر هم با مشکل مواجه است. متأسفانه کشوری هم نیستیم که مهاجرپذیر باشد. تنها مهاجرهای ما مردمان بیگناه افغانستانی هستند که بهعنوان نیروی مفت از آنها استفاده میکنیم؛ حتی کشورهای دیگر مثل کانادا و آلمان هم با مشکل جمعیت روبهرو بودند و یکی از راههای جبران آن جذب مهاجر بوده است.