شهرام صارمی، موسیقیدان و نوازنده کمانچه مطرح کرد
خدمات فرهنگی و هنری در اولویت تصمیمگیریها نیستند
اوقات فراغت، مفهومی است که افراد جامعه، فارغ از فعالیتهای روزمره در محیط کار و الزامات اجتماعی، میتوانند از طریق آن استعدادهای خود را توسعه بخشیده و شخصیت خود را رشد دهند. چگونگی گذراندن اوقات فراغت نیز نمود مستقیمی از شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی در جوامع است. از طرفی، استفاده مطلوب از این اوقات، تأثیر قابلتوجهی در کیفیت زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد دارد.
اوقات فراغت، مفهومی است که افراد جامعه، فارغ از فعالیتهای روزمره در محیط کار و الزامات اجتماعی، میتوانند از طریق آن استعدادهای خود را توسعه بخشیده و شخصیت خود را رشد دهند. چگونگی گذراندن اوقات فراغت نیز نمود مستقیمی از شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی در جوامع است. از طرفی، استفاده مطلوب از این اوقات، تأثیر قابلتوجهی در کیفیت زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد دارد.
در سالهای گذشته، جدا از کسانی که هنر را بهعنوان حرفه، مهارت و شغل نگاه میکردند، آموزش هنر برای بسیاری از افراد، اولین اولویت در گذران اوقات فراغت بهشمار میرفت. همچنین حضور در رویدادها و فضاهای فرهنگی، هنری مانند سالن سینما، تئاتر، کنسرت، گالریها و... از جمله تفریحات دائم در میان بسیاری از خانوادهها بود که این روزها، بهواسطه وضعیت اقتصادی و شرایط اجتماعی، نهتنها دیگر اولویت اول نیست که حتی شاید بتوان گفت که حذف شده است.
شهرام صارمی، موسیقیدان و نوازنده کمانچه، درباره تأثیر و ضرورت فرهنگ و هنر، به «شرق» گفت: «آن چیزی که امروز از کاهش فعالیتهای فرهنگی در جامعه شاهدیم، تأثیر یک روز و دو روز نیست؛ نتیجه سالها بیتوجهی به امر فرهنگ و هنر است. اول از تأثیر اقتصاد بر فرهنگ و هنر و وظیفه نهادهای مرتبط با این موضوع آغاز میکنیم. ابتدا باید اعتقاد داشته باشیم که فرهنگ و هنر بهلحاظ تأثیرش در جامعه، بسیار سازنده و ارتقادهنده زندگی عمومی جامعه و ارتقادهنده نگاه زیبا و هنری است. یعنی فرهنگ و هنر، بهلحاظ روانی جامعه را لطیف میکند و ذهن انسانها را پالایش داده و زندگی را لذتبخشتر میکند. با توجه به این قضیه، باید باور کنیم که فعالیتهای فرهنگی و هنری، یک اصل است؛ بنابراین، باید به راهاندازی و اشاعه و آگاهسازی آن در جامعه بپردازیم».
این مدیر موسیقی، با تأکید بر نقش فرهنگ و هنر در تمام امور کشورها، توضیح داد: «در جوامعی که از نظر فرهنگی پیشرفته مینامیم، اقتصاد پشتوانهای برای فعالیتهای فرهنگی، هنری است. در بسیاری از کشورها موسیقی، تئاتر، نقاشی، ادبیات و... رونق بسیاری دارند. در این جوامع، بخشی از حمایتهای فرهنگی، هنری توسط دولت انجام میشود، در مواردی ازجمله مهیاکردن امکانات، تجهیزات، تبلیغات شهری و... که الزاما مالی نیست. یعنی اینطور نیست که فقط سرمایه و بودجه تزریق کنند. موضوع قابلتوجه دیگر، این است که شرکتهای بزرگ خصوصی، از جریانهای فرهنگی، هنری مانند اجرای کنسرتها حمایت مالی میکنند، به همان میزان یا حتی بیشتر، از طرف دولت از مالیات آنها کسر میشود. یعنی امکانات و شرایطی مهیا شده که مؤسسات و کارخانههای بزرگ، از جریانهای فرهنگی، هنری حمایت کنند. مثلا شرکت مرسدس بنز، هزینه اجراهای ارکستر فیلارمونیک آلمان را برعهده میگیرد. در اینجا اما ماجرا برعکس است؛ یعنی نهتنها خود دولت از فعالیتهای فرهنگی، هنری حمایت نمیکند، چنین قانونی هم برای حمایت نهادهای خصوصی ایجاد نکرده که اگر اسپانسری پیدا شد که بخواهد از یک اجرای هنری (کنسرت، تئاتر، گالری) حمایت کند، این تسهیلات برایش فراهم باشد تا گرایشش بیشتر شود. اساسا باید یادمان باشد که تمامی سازمانهای فرهنگی، هنری و دولتی مسئول برگزاری رویدادهای هنری نیستند. یعنی نیازی نیست که وزارت فرهنگ و ارشاد حتما جشنواره موسیقی فجر را برگزار کند. برنامههای فرهنگی، هنری، جشنوارهها و..... باید به دست متخصصان و توسط بخش خصوصی باشد، دولت فقط باید در مهیاکردن امکانات و فضا، آنها را حمایت کند».
این پژوهشگر موسیقی، درباره جای خالی حمایت دولتها از فعالیتهای فرهنگی، هنری گفت: «بحث بعدی، مراکز فرهنگی است. ما تعداد زیادی سالن و مراکز هنری داریم. وزارت ارشاد، حوزه هنری، سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران و... هستند که هرکدام مجموعههایی را تحت پوشش دارند. تمام این نهادها و مجموعهها موظف هستند که خدمات فرهنگی به مردم ارائه کنند اما متأسفانه اگر امروز در هرکدام از این فضاها وارد شویم، با مجموعهای که فقط دغدغه کسب درآمد دارد، مواجه میشویم. یعنی اگر به هرکدام از این سالنها و مراکز وارد شویم و درخواست برگزاری کنسرت بدهیم، اول درمورد مبلغ اجاره صحبت میکنند و پس از آن، پیگیری امور اداری ازقبیل اخذ مجوز و مسائلی اینچنین مطرح میشود. بعد مسئله تبلیغات هم برعهده اجراکننده کنسرت است، بدون آنکه از میزان مخاطبها، فروش بلیت یا برگشت سرمایه با توجه به هزینههایش خبر داشته باشد. درنتیجه دولت و نهادهای هنری هیچ مشارکتی در رابطه با برگزاری رویدادهای هنری ندارند، فقط از این مسیر کسب درآمد میکنند. درصورتیکه باید متولی برگزاری کنسرت، تئاتر، نمایشگاه، جشنواره، سمینار و... باشند».
صارمی با اشاره به شرایط اقتصادی کنونی، مطرح کرد: «موضوع دیگر درمورد کمرنگشدن فعالیتهای هنری، وضعیت اقتصادی مردم در مواجهه با هنر و فرهنگ است. امروز، شرایط طوری شده که اگر یک خانواده چهارنفره بخواهند کنسرت بروند، با حداقل قیمت بلیت 150هزارتومانی، نزدیک به 600 هزار تومان هزینه بلیت میشود. بنابراین طبیعی است که کنسرترفتن از سبد خرید بیش از 90 درصد مردم ایران حذف شده است. این موضوع در سایر فعالیتهای فرهنگی، هنری و آموزش آن نیز همینطور است. یعنی اگر امروز کودکی بخواهد کلاس موسیقی ثبتنام کند، حداقل باید ترمی یکمیلیون و 200هزار تومان هزینه کند که این رقم فشاری بر والدین او خواهد بود؛ تازه اگر یک فرزند داشته باشند، بهعلاوه هزینه تهیه ساز و ایابوذهاب او برای رفتن به کلاس موسیقی و برگشتن».
این نوازنده کمانچه، درباره نبود آموزش اصولی توضیح داد: «ما در جامعه هر مشکل و ناهنجاریای که داشته باشیم، از آموزشهاست. نه فقط در حوزه هنر که در تمام مسائل باید بحث آموزش جاری باشد. در میان آموزشها، از آنجا که بحث هنر، آنچنان درآمدزا نیست و حتی در اوایل آغازش هزینهبردار هم هست، اولا از اولویت هزینههای زندگی کمکم خارج شده و دوما اینکه مراکزی که آموزش هنر میدهند، با معضل کمدرآمدی روبهرو خواهند شد؛ بنابراین میبینیم که بحث آموزشهای فرهنگی، مورد حمایت قرار نمیگیرد».
به گفته صارمی، با توجه به تمام مسائلی که طرح شد، نتیجه میگیریم که حوزه فرهنگ و هنر، چه آموزش، چه اجرا و چه تولید، هیچ اولویتی در شرایط کنونی ندارد؛ نه برای خود دولت، نه برای سازمانهایی که متولی و مسئول اجرا، آموزش و تولید آن هستند. این موضوع را در تخصیص بودجه دولت به فعالیتهای هنری مثل موسیقی، نقاشی و تئاتر، شاهد هستیم؛ بنابراین شرایطی که امروز داریم، حاصل بیتوجهی به این موضوع است که در چند دهه اتفاق افتاده است.