مرگ مکفارلین و ناگفتههایی برای همیشه
علی بیگدلی ،تاریخدان و پژوهشگر عصر معاصر: واترگیت در دوران ریاستجمهوری نیکسون و ایرانگیت (کنترا) در زمان ریگان، دو رسوایی بزرگ تاریخ آمریکا قلمداد میشوند که به عنوان نقاط عطفی توانستند سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده را تحتالشعاع قرار دهند.
علی بیگدلی ،تاریخدان و پژوهشگر عصر معاصر: واترگیت در دوران ریاستجمهوری نیکسون و ایرانگیت (کنترا) در زمان ریگان، دو رسوایی بزرگ تاریخ آمریکا قلمداد میشوند که به عنوان نقاط عطفی توانستند سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده را تحتالشعاع قرار دهند.
در باب رسوایی دوم باید گفت که آمریکاییها از ابتدا انقلاب اسلامی را به رسمیت شناخته بودند و حتی به واسطه درخواست ایران برای استرداد شاه، واشنگتن حاضر به پذیرش وی در خاک آمریکا نشده بود، چنانی که فرح پهلوی هم در خاطراتش نقل میکند که با تلاشهای کسینجر هم موفق به اقامت در ایالات متحده نشدند، اما به نظر میرسد نهایتا حوادث به سمتی پیش رفت که بعد از ۱۳ آبان سال ۵۸ و تسخیر سفارت آمریکا و به دنبالش حادثه طبس، عملا روابط ایران و ایالات متحده وارد تقابلی شد که تا به اکنون ادامه دارد.
با وجود آنکه در سطحی از تحلیل مسئله گروگانگیری باعث شکست کارتر و پیروزی ریگان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۷۹ شد، اما تلاشهای دولت ریگان هم توسط رابرت مکفارلین برای آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران به نتیجه نرسید؛ چراکه در اثر فضای ضدامپریالیستی یا بهتر بگوییم فضای ضدآمریکایی اوایل انقلاب وی (مکفارلین) اجازه حضور در خاک ایران برای مذاکرات را پیدا نکرد. هرچند به دلیل ارتباطات گسترده مکفارلین با کسانی چون جواد لاریجانی بهواسطه تحصیل در آمریکا و...، بستر مذاکرات برای آزادکردن گروگانها شکل گرفته بود، اما مکفارلین به خروجی چندان مهمی دست پیدا نکرد. پیرو این نکته وی برای مدت طولانی در ترکیه منتظر ورود به ایران و گفتوگو با مقامات بود که نهایتا با مخالفت امام این مهم صورت نگرفت؛ اما درعینحال مذاکرات پنهانی توسط وی وجود داشت. به هر حال مکفارلین از نفوذ و روابط بسیار بالایی با برخی از چهرههای انقلاب برخوردار بود. بهخصوص که برخی افراد هم مانند آقای هاشمیرفسنجانی تمایلی به ادامه تسخیر سفارت نداشتند. اینها علاوه بر آن است که تلاش برای ادامه گروگانگیری عاقبت به استعفای دولت مهدی بازرگان هم منجر شد، چراکه اعضای این دولت نیز مانند هاشمیرفسنجانی با تداوم این گروگانگیری مخالف بودند، همچنان که مرحوم ابراهیم یزدی در سفر به الجزایر این مخالفت خود را بیان کرده بود.
اما به مرور وقوع برخی حوادث در داخل ایران و منطقه رفتهرفته شرایط را برای ورود مکفارلین به ایران و گفتوگو با مقامات به وجود آورد که مهمترین آن به آغاز جنگ تحمیلی هشتساله ایران و عراق بازمیگشت. در زمان جنگ تحمیلی حرف و حدیثهای فراوانی درخصوص نیاز مبرم کشور به تسلیحات مطرح بود. در این بین چون از یک طرف هنوز سیاستهای ضداسرائیلی به پررنگی امروز در اوایل انقلاب وجود نداشت و مهمتر آنکه اسرائیل برای سالها یکی از مهمترین تأمینکنندگان سلاح ایران به شمار میرفت؛ بنابراین با شروع جنگ و تشدید نیاز داخلی برای تأمین سلاح، خرید اسلحه از اسرائیل یک امر قطعی به نظر میرسید. در آن سو چون اسرائیل هم به شدت از تداوم حکومت صدام حسین نگران بود، تمایل به تأمین سلاح ایران برای تقابل با بغداد را داشت. مجموعه این مسائل و دیگر عوامل خود به خود شرایطی را رقم زد که مسئله خرید سلاح از اسرائیل در دستور کار قرار گیرد، کما اینکه در قسمتی از خاطرات آقای هاشمیرفسنجانی عنوان شده که ایران در سالهای جنگ بخشی از سلاح خود را از به طور غیرمستقیم از اسرائیل تأمین کرده است. اما به دنبال گروگانگیری در ایران اتفاق کلیدی که سبب رقمخوردن رسوایی ایران - کنترا شد، به گروگانگیری در لبنان بازمیگشت؛ این گروگانگیری هم به عنوان یکی از چالشهای مهم دیپلماتیک دوره دوم دولت رونالد ریگان از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ به طول انجامید. نقش سیدمهدی هاشمی به عنوان مسئول نهاد نهضتهای آزادیبخش سپاه و از نزدیکان آیتالله منتظری هم بسیار مؤثر بود که البته با نامهنگاری منوچهر قربانیفر به فتحالله امید نجفآبادی و محسن کنگرلو شروع شد و نهایتا از روزنامه الشراع لبنان سر درآورد. در این بین نفوذ و دخالت جدی کنتراها برای دادن پولهای حاصل از فروش سلاح به ایران برای شورشیان نیکاراگوئه به سفر جنجالی مکفارلین به ایران منجر شد که وی مدعی بود این سفر برای توافق با مقامات ایران جهت توقف تروریسم، مذاکره برای خاتمه جنگ و همکاری برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان بهعنوان سه شرط برای برقراری روابط میان واشنگتن و تهران انجام شده بود؛ سفری که همچنان لایههای پنهان بسیاری با خود دارد که با مرگ مکفارلین بخشی از زوایای ناگفته آن برای همیشه باقی میماند، همچنانی که پیشتر با فوت هاشمیرفسنجانی هم ناگفتههای دیگری در این خصوص در لابهلای تاریخ گم شد.