درباره طرح مجلس برای خرید و فروش اشیای باستانی
هدف باستانشناسی گنجیابی نیست
دکتر حامد وحدتینسب، انسانشناس پیش از تاریخ از دانشگاه ایالتی آریزونا، استاد تمام و مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس در واکنش به طرح «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» که از سوی ۴۶ نفر از نمایندگان مجلس مطرح شده، میگوید: «برخلاف تصور غلط رایج، هدف باستانشناسی گنجیابی! یا پیداکردن دفینه نیست؛ بلکه هدف اصلی بازسازی نظام زیستی/معیشتی و... اجدادمان است»
محمدرضا نسب عبداللهی: دکتر حامد وحدتینسب، انسانشناس پیش از تاریخ از دانشگاه ایالتی آریزونا، استاد تمام و مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس در واکنش به طرح «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» که از سوی ۴۶ نفر از نمایندگان مجلس مطرح شده، میگوید: «برخلاف تصور غلط رایج، هدف باستانشناسی گنجیابی! یا پیداکردن دفینه نیست؛ بلکه هدف اصلی بازسازی نظام زیستی/معیشتی و... اجدادمان است». گفتوگوی «شرق» را با او که از منتقدان جدی این طرح است، در ادامه میخوانید.
جناب آقای دکتر وحدتینسب بهعنوان اولین سؤال میخواستم بپرسم طرح «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» که بهتازگی از سوی شماری از نمایندگان مجلس مطرح شده، در مجموع چه میگوید؟
به طور خلاصه این طرح با توجه به نابسامانی موجود در کشف و قاچاق اشیای باستانی در ایران، به این راهکار رسیده که به نوعی با قانونمندکردن کشف و فروش اشیای باستانی، به مبارزه با قاچاق پرداخته، اشتغالزایی کند و از محل دادوستد مبتنی بر این اشیا، ایران را به مرکزی برای اینگونه مبادلات در منطقه تبدیل، برای دولت ارزآوری کرده و علاقهمندان رشتههای مرتبط را ترغیب میکند تا با گذراندن دوره کاوش باستانشناسی، رأسا برای دریافت مجوز کاوش اقدام و پس از دریافتش شروع به انجام عملیات اکتشاف باستانشناسی کنند.
این طرح در صورت تصویب، چه خطراتی را میتواند متوجه محوطههای تاریخی و مواریث فرهنگی کند؟
برای هر دانشجوی سال اول کارشناسی باستانشناسی هم واضح است که بانیان طرح یادشده، نه هیچ ذهنیتی از باستانشناس کیست و باستانشناسی چگونه انجام میشود؟ داشتهاند و نه هیچ مشورتی از متخصصان ذیربط در تدوین آن گرفته شده است. وجود لفظ سخیف «گنج» در عنوان این طرح خود گویای میزان دانش نویسندگانش درباره باستانشناسی است. این عزیزان در ذهنشان باستانشناسان را افرادی تجسم کردهاند که بر بالای یک تپه باستانی روی یک صندلی لمیده و نظارهگر کلنگزدن صدها کارگر برای بیرونآوردن زر و سیم و دفینه هستند! با این ذهنیت گمان بردهاند که کاری به این سادگی از عهده دیگر افراد علاقهمند (بخوانید قاچاقچیان اشیای عتیقه) هم برخواهد آمد. همانگونه که در نامه 61 عضو هیئت علمی گروههای باستانشناسی در دانشگاههای سراسر کشور نیز بهروشنی عنوان شده است نویسندگان محترم طرح، حتی یک بار هم در طول حیاتشان یک روز را با یک گروه کاوش باستانشناسی سپری نکردهاند تا دریابند اساسا هدف از انجام کار میدانی باستانشناسی چیست؟ (این نخستین پرسش علمی است که در پس یک کار میدانی باستانشناسی نهفته است، نه نفس عمل بیرونکشیدن اشیا از دل خاک)، در باستانشناسی، کشف اشیای باستانی و خود اشیا به خودی خود اهمیت ندارند؛ بلکه نحوه کشف، خاک و نهشتهای که اشیا از آنها به دست آمده، رابطه اشیای باستانی با یکدیگر، استانداردهای کاوش، ثبتوضبط دقیق، مطالعات علمی و آزمایشگاهی روی اشیا و نگارش ماحصل این موارد است که اهمیت دارند و بدیهی است که این موارد تنها از عهده برخی باستانشناسان متخصص و باتجربه برخواهد آمد و نه هر فردی که در دورههای «کاوش باستانشناسی» یادشده در طرح شرکت کرده باشد؛ بنابراین دقت کنیم که حتی هر دکتر باستانشناسی که استاد دانشگاه هم باشد، لزوما توانایی انجام کاوش باستانشناسی ندارد. بهترین قیاس دراینباره در علم پزشکی است که هر پزشک متخصصی، توانایی و اجازه جراحی ندارد. تنها برخی از پزشکان جراح هستند که برای کسب مهارت در این حرفه، علاوه بر سالها درسخواندن، سالها نیز در اتاق عمل در کنار استادان خود کسب تجربه کردهاند. در باستانشناسی نیز چنین است. هر دانشآموخته باستانشناسی، لزوما کاوشگر نیست، چه رسد به افراد غیرباستانشناس. به عبارت سادهتر، برخلاف تصور غلط رایج، هدف باستانشناسی گنجیابی! یا پیداکردن دفینه نیست؛ بلکه هدف اصلی بازسازی نظام زیستی/معیشتی و... اجدادمان است. هدف این است که نشان دهیم نخستین انسانها چه زمانی وارد فلات ایران شدند؟ چگونه از شکار و گردآوری به کشاورزی و دامپروری دست یافتند؟ چطور نخستین دهکدهها شکل گرفتند و چگونه تبدیل به نخستین مراکز شهرنشینی، تمدنها، شاهنشاهیها و... شدند؟ این انسانها به چه شکل و قیافهای بودند؟ به چه میاندیشیدند؟ تعاملشان با زیستبوم پیرامونشان چگونه بود؟ چه ساختار و سلسله مراتب اجتماعی داشتند؟ و دهها پرسش دیگر... . پاسخ به این پرسشهاست که باستانشناسان متخصص را راهی انجام کار کاوش میدانی میکند، نه بیرونکشیدن گنج! برای پاسخدادن به این پرسشها، باستانشناسان نهتنها ملزم هستند تا کار میدانی را در نهایت ظرافت (درست مانند عمل جراحی) انجام دهند؛ بلکه نیازمند تیمی از متخصصان دیگر علوم (انسانشناسی زیستی، رسوبشناسی، کانیشناسی، گیاهشناسی، جانورشناسی ژنتیک، شیمی، فیزیک، آمار و...) در کنار خود هستند تا بتوانند اشیا، معماری، تدفین و هر آنچه را از دل خاک بیرون آمده، به حرف درآورند. حال این مهم از عهده هر فرد علاقهمند که دوره یادشده در طرح را گذرانده، برمیآید؟ با انجام این طرح، باید شاهد تاراج میراث ملی از سوی نابلدانی بود که تنها اشیا را (با ذهنیت گنجیابی و عتیقهجویی) از خاک بیرون کشیده و سعی در تبدیل هرچه سریعتر آن به پول دارند (بخوانید ارزآوری که در طرح از آن یاد شده است).
آیا درجایی از دنیا وجود دارد که کشوری با مواریث فرهنگی و اشیای تاریخی خود چنین کرده باشد؟ یعنی زمینه حفاری عمومی و همگانی در محوطههای تاریخی را برای عموم مردم فراهم کرده باشد؟
اتفاقا در صفحه نخست طرح مجلس و در مقام توجیه آورده شده است که در کشورهای مصر و انگلستان چنین قوانینی به تصویب رسیده است. تنها یک نگاه به وبگاه دولت بریتانیا درخصوص وظایف شهروندان در قبال کشف آثار باستانی و اطلاعرسانی به نزدیکترین مسئول مربوطه، حاکی از کذببودن چنین ادعاهایی است (برای آگاهی درباره قوانین مواجهه با آثار باستانی در کشور انگلستان، بنگرید به سامانه دولت بریتانیا در آدرس: https://www.gov.uk/report-treasure-step-by-step). همچنین مطالعه قوانین بسیار سختگیرانه کشور مصر در همین مورد (متمم شماره 117 قانون عتیقهجات مصر مصوبه سال 1983، هرگونه خرید و فروش و انتقال آثار باستانی کشور مصر را ممنوع و متخلفان را به پرداخت جزای نقدی و تحمل حبس محکوم کرده است). قوانین بهغایت سختگیرانهای در کردستان عراق، ترکیه، سوریه، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، اتیوپی و بسیاری دیگر از کشورهای جهان وجود دارد.
من بشخصه ندیده یا نشنیدهام که هیچ کشوری در تاریخ مدرن اقدام به انجام چنین کار سخیف و دور از عقلی درباره میراث ملی خود کرده باشد.
در برابر توهمات گنجیابی که بههرحال در برخی افراد وجود دارد و براساس همین توهمات، محوطههای تاریخی را شخم میزنند و از بین میبرند، چه راهی میتوان در پیش گرفت؟ چه میتوان انجام داد که این دست از توهمات جای خود را به مسئولیتپذیری در حفاظت از مواریث فرهنگی بدهد؟
سودجویان عتیقه در همهجای دنیا وجود دارند اما آنچه در ایران منجر به چنین نابسامانیای شده است، عدم مقابله درست نهادهای ذیربط با پدیده شوم گنجیابی و قاچاق آثار باستانی است. برخی قوانین مکفی و کارآمد هستند اما در عمل اجرا نمیشوند و در برخی دیگر از موارد از خلأ قانونی در رنج هستیم. برای مثال نهادهای ذیربط در برخورد با مبلغان گنجیابی در صفحات فضای مجازی، فقط به سادگی عنوان میکنند که قانونی برای مقابله به این افراد وجود ندارد! از همین روست که شاهد حضور هزاران صفحه رسمی گنجیابی و تبلیغ فلزیاب در فضای مجازی هستیم، بدون آنکه شاهد برخوردی از جانب پلیس فضای مجازی باشیم. یگانهای حفاظت میراث فرهنگی هر روز و هر هفته دهها قاچاقچی را بازداشت کرده و به قانون میسپارند و قضات در چند روز رأی به برائت میدهند و دهها مورد از این دست. به اعتقاد من این وظیفه اکنون به گُرده ما باستانشناسان است تا با حضور بیشتر در فضاهای مجازی اقدام به اطلاعرسانی عمومی درباره گنج و گنجیابی کنیم؛ اینکه تمامی نسخههای گنجِ خرید و فروش شده تقلبی هستند و تنها دکانی برای کسب نامشروع عدهای رمال، شارلاتان و کلاهبردار هستند. اینکه آن حجم از زر و سیم که جویندگانشان خود را به هر دری میکوبند، در کل تاریخ ایران وجود نداشته است. اینکه مردم بدانند با کندن یک محوطه باستانی چه زخم غیرقابل ترمیمی بر پیکره تاریخ این کشور میگذارند و نهتنها اشیای فرهنگی را به بیدقتترین و آسیبزاترین شکل ممکن از مأمن خود خارج میسازند بلکه ادامه کار را هم برای باستانشناسان زبده ناممکن میکنند. اینکه مردم بدانند که بیش از 90 درصد ادعاهای افرادی که به دنبال گنجهای توهمی، زندگی خود را حراج کرده و پولش را در اختیار نقشه، باطلالطلسم و موکل و خرافاتی از این دست گذاشتهاند، هرگز از ترس آبرویشان نمیگویند که رفتیم و هیچ نبود! بلکه همواره داستانهایی نقل محافل است از فلان شخص و بهمان فرد که با پیداکردن گنج زندگیاش از این رو به آن رو شد. بیاییم صادقانه تنها یک پرسش از خودمان داشته باشیم؛ چند نفر از ما در طول زندگیاش با چشمانش (تأکید میکنم با چشمان خودش، نه بنا بر گفتههای دوستی، فردی و فامیلی) فردی را دیده که واقعا گنجی یافته باشد؟ اگر ندیدهاید پس کمی در کل داستان و بیزینس کثیف و سر تا به پا خرافی و آلوده به شارلاتانیسم گنجیابی تعقل کنیم.