جایگاه سازمان همکاری شانگهای در دوران گذار نظم بینالملل
امروزه سازمانها در جهان نقش و جایگاه ویژهای را پیدا کرده و دارای اهمیت بسیاری شدهاند. سازمانهایی که اعضا و کشورهای گوناگونی دارند. گستردگی کشورها و اعضا، ظرفیتهای گوناگونی را درخصوص همکاریها ایجاد کرده است؛ ظرفیتهایی که با همکاریهای دوجانبه یا چندجانبه به صورت متقابل برای کشورها منفعت و سود را به دنبال دارد.
ابراهیم رضاییراد: امروزه سازمانها در جهان نقش و جایگاه ویژهای را پیدا کرده و دارای اهمیت بسیاری شدهاند. سازمانهایی که اعضا و کشورهای گوناگونی دارند. گستردگی کشورها و اعضا، ظرفیتهای گوناگونی را درخصوص همکاریها ایجاد کرده است؛ ظرفیتهایی که با همکاریهای دوجانبه یا چندجانبه به صورت متقابل برای کشورها منفعت و سود را به دنبال دارد.
همکاریهایی که از گذشته تا به حال مورد توجه بوده و ایجاد سازمان و اتحادیهها سبب گسترش همکاریها در نظام بینالملل شده است. برای مثال اتحادیه فولاد اروپا که منجر به افزایش همکاریها در سطح اروپا و کاهش تنش در میان این کشورها و در ادامه موجب شکلگیری اتحادیه اروپا به شکل امروزی شد. امروزه نیز شاهد شکلگیری سازمانهای همکاری دیگری مانند سازمان همکاری شانگهای هستیم. سازمان همکاری شانگهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی به وجود آمد؛ سازمانی که در ابتدا و با محوریت حل مناقشات مرزی کشور چین با کشورهای تازهاستقلالیافته اتحاد جماهیر شوروی در آسیای مرکزی شکل گرفت.
بر اساس نظر اکثر اندیشمندان، شروع گذار نظم بینالملل را میتوان بحران مالی 2009 یا والاستریت دانست؛ بحرانی که موجب تضعیف جایگاه اقتصادی و ضعف کشورهای غربی شد. در واقع شروع مشکلات اقتصادی کشورهای غربی و در مقابل آن رشد اقتصادی خیرهکننده چین و هند را میتوان چرخش قدرت از غرب به شرق دانست.
نظریه گذار نظم بینالملل که در سالهای اخیر در حوادث مختلف مانند شکست ایالات متحده آمریکا در افغانستان، ضعف این کشورها را بیش از پیش نمایان کرد. در واقع بحرانهای اقتصادی و مشکلات مالی مانند تورم، کاهش توان غرب را برای ایفای نقش در دنیا به دنبال داشته است.
این موضوع در حالی است که چین و هند با طرحهایی مانند جاده ابریشم جدید، سرمایهگذاریهای گستردهای در کشورها انجام داده و قدرت خود را در عرصه روابط بینالملل تقویت کردهاند. یکی دیگر از نشانههای گذار نظم بینالملل را میتوانیم جنگ روسیه و اوکراین بدانیم؛ جنگی که با احتمال بسیار بالای حمله چین به تایوان میتوان گفت نظم بینالملل را دچار تحولی اساسی کرده است.
گذار نظم بینالمللی که با تغییر جریان قدرت از غرب به شرق میتواند نقشی کلیدی در اهمیت سازمان همکاری شانگهای ایفا کند. موضوعی که به خوبی در سالهای اخیر شاهد رشد و قدرتمندترشدن کشورهای شرق مانند هند و چین هستیم. از سویی شاهد این موضوع هستیم که کشور روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به خوبی توانسته قدرت خود را بازیابی کند و در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز سلطه تاریخی خود را حفظ کرده و به دنبال گسترش آن نیز باشد. بدیهی است که وجود یک سازمان که همه کشورهای قدرتمند بلوک شرق در آن حضور داشته باشند، میتواند به یک سازمان راهبردی و استراتژیک در دوران گذار نظم بینالملل بدل شود.
سازمان همکاری شانگهای با وجود اعضایی مانند چین، هند و روسیه میتواند به سازمانی قدرتمند و نخست از لحاظ قدرت در دنیا بدل شود. وجود هرکدام از این کشورها خود به تنهایی توان بالقوه را برای همکاری ایجاد میکند و حالا که سازمان همکاری شانگهای اغلب کشورهای ابرقدرت شرق را در کنار خود دارد، میتوان نقش کلیدی و پراهمیتی برای آن متصور شد.
در واقع ظرفیتهای موجود در سازمان همکاری شانگهای که در زمینههای مختلف است، موجب توان زیاد این سازمان در دوران گذار نظم بینالملل میشود. برای مثال، چین، هند و حتی روسیه از توان اقتصادی بسیار بالایی برخوردار هستند و حجم مبادلات آنها با کشورهای دنیا بسیار بالاست. کشور چین که در سالهای اخیر به قدرت اول اقتصادی دنیا تبدیل شده است و همچنین کشور هند، با توجه به جمعیت فراوان خود، رشد اقتصادی و همچنین میزان تولید محصولات بسیار بالایی دارد که توان بالقوه این کشور را در زمان گذار نظم بینالملل
نشان میدهد.
از سوی دیگر، در میان کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، بیشتر اعضا دارای قدرت نظامی منحصربهفردی نیز هستند. برای مثال کشورهای چین، هند، پاکستان و روسیه کلاهکهای هستهای دارند که این موضوع قدرت نظامی این کشورها را نمایش میدهد و حاکی از آمادگی و توان نظامی بالای اعضای سازمان همکاری شانگهای است.
بهطورکلی میتوان توان و ظرفیت سازمان همکاری شانگهای را چندبعدی دانست که ابعاد گسترده اقتصادی، نظامی و سیاسی را در بر میگیرد. شواهد و قرائن حاکی از آن است که سازمان همکاری شانگهای در دوران گذار نظام بینالملل بدل به بازیگر شماره یک عرصه روابط بینالملل میشود که در مسائل مختلف ایفای نقش میکند. همچنین میتوان عنوان کرد که در دوران گذار نظم بینالملل، سازمانهایی با گستردگی و پتانسیلهای مناسب مانند سازمان همکاری شانگهای میتوانند نهادی تأثیرگذار محسوب شوند.
سازمانی که قدرت اقتصادی درخور توجه آن و طرحهای اقتصادی مانند جاده ابریشم جدید یا جاده ادویه جدید میتواند درهمتنیدگی اقتصادی و سیاسی را گسترش دهد؛ درهمتنیدگی که از یک سو موجب کاهش تنشها و درگیریها و از سوی دیگر موجب تقویت همکاریهای دوجانبه یا چندجانبه میشود.
همکاریهایی که با حضور ایران بهعنوان کشور عضو و با توجه به موقعیت جغرافیایی و دسترسی به آبهای آزاد، میتواند گرهگشای محصوربودن در خشکی کشورهای آسیای مرکزی شود و همچنین جایگاه ژئوپلیتیک ایران را تقویت کند و منجر به خنثیکردن سیاست انزوای
ایران شود.