ظاهر و باطن روند اصلاح
باز هم درباره وضعیت رزیدنتی
آیا با اصلاح ظواهر میتوان باعث اصلاح ساختارها شد؟ جواب همه بیتردید خیر است. هیچکس نمیخواهد کاری ظاهری (بخوان صوری) بکند. اما ساختاری دیدن یک اصلاح نیازمند نگاهی عمیقتر و چشمانی شستهتر است وگرنه چشمان معتاد به آنچه دیدهاند ظواهر را بهجای ساختارها میبینند و در این صورت در اصلاح همان ظواهر نیز بازمیمانند.


آیا با اصلاح ظواهر میتوان باعث اصلاح ساختارها شد؟ جواب همه بیتردید خیر است.
هیچکس نمیخواهد کاری ظاهری (بخوان صوری) بکند. اما ساختاری دیدن یک اصلاح نیازمند نگاهی عمیقتر و چشمانی شستهتر است وگرنه چشمان معتاد به آنچه دیدهاند ظواهر را بهجای ساختارها میبینند و در این صورت در اصلاح همان ظواهر نیز بازمیمانند. ارتباط ارگانیک ظاهر و باطن یک معنایش آن است که به هیچکدام نمیتوانید بیاعتنا باشید و اصلاح هرکدام به تنهایی بیحاصل و به عبارتی حتی مضر است؛ چون جلوی اصلاح اساسی را میگیرد.
وقتی میگوییم فرماسیون اقتصادی سیستم آموزش پزشکی ما در مرحله بردهداری درجا میزند، فقط معنای آن این نیست که رزیدنتها برده هستند و مشقت زیادی تحمل میکنند. مقصود اصلی آن است که این فرماسیون اقتصادی است که دلیل بسیاری از مشکلات سیستم سلامت به شمار میرود؛ چراکه با فرماسیون اقتصادی رایج کشور در تضاد قرار میگیرد. قربانی اصلی آن سیستم سلامت کشور و جامعه پزشکی است و اگر ناامیدیای هم در میان پزشکان جوان ایجاد میشود، به واسطه عدم درک این واقعیت بدیهی است، نهفقط مشکلات روزمرهای که ممکن است پیدا کنند. سیستم بردهداری در شرایط فعلی برای دستیاران تنها واجد نکات منفی نیست. یکی دو سال بردگی درحالیکه میدانی در سالهای بعد آهسته آهسته از برده به بردهدار تبدیل میشوی، خیلی هم بد نیست. در صورت وجود ایدئال مناسب برای کار پزشکی مشقات و تنگدستی در دوران دستیاری قابل تحمل هستند.
نکته اصلی درک این نکته توسط دولت و وزارت بهداشت است که دانشجو خواندن کسی که کار میکند و عدم رعایت تمام حقوق کار در مورد او به بهانه آموزش، آموزشی که گاه حتی وجود ندارد، باعث تقویت رابطه قدرت در محیطهای درمانی و آموزشی و رواج تمام ملزومات آن، افشدن دستیاران سال بالا، الیگارشی قدرت در بیمارستانهای آموزشی و تبعات بسیار دیگری میشود؛ تبعاتی که در کمبود هیئت علمی یا حداقل کادرهای متخصص درمانی، اولین قربانیاش بیماران و سیستم سلامت کشور هستند و بعد دستیاران. در هر اداره دیگری از پست و تلگراف گرفته تا وزارت مسکن، اگر رابطه استخدامی و کاری مدرن را بالاجبار حذف کنید، رابطه قدرت و ارتباطات پادگانی جایش را میگیرد.
راهحل بسیار ساده و قانونی است: هر پزشک دارای شماره نظام پزشکی در هر موقعیت یا مسئولیتی که قرار بگیرد باید به ازای ساعات کار خود، بهویژه با احتساب کشیکها حقوق بگیرد. حق سختی کار بهویژه برای رشتههای دشوار در نظر گرفته و از تمامی حقوق کار شامل بیمه و بازنشستگی برخوردار شود. در آن صورت شاهد خواهیم بود رابطه قدرت شکستهشده دستیاران سال بالا نیز در کشیکها حضور خواهند داشت. نباید فراموش کرد لفظ «دستیار» فقط یک معنایش آموزشی است و معنای دیگر، دستیاری و همکاری در کارهای پزشکیای است که هر روز پیچیدهتر شده و انجام آنها نیازمند حضور «دستیار» است. تعریف دوره رزیدنتی بهعنوان یک دوره کاری دستیاری باید جاذبهای برای پزشکان عمومی داشته باشد تا حتی بدون دغدغه تخصص به کار دستیاری بپردازند؛ بهجای آنکه به کشورهایی مهاجرت کنند که رابطه کاری را برای شهروندان خود به رسمیت میشناسند اما مهاجران تا مدتها بردههای کاری و تحقیقاتی هستند.
تعیین اضافهکاری بهطور کلی «برای نیروهای آموزشی دانشجو و دستیار» و دستورات غلاظ و شداد برای مقابله با سلسلهمراتب پادگانی در میان دستیاران بدون اصلاح ساختار و فرماسیون اقتصادی تنها به تشدید مشکلات خواهد انجامید و تنها پس از گامهایی برای اصلاح ساختار ضرورت پیدا خواهد کرد. این کار مصداق پرداختن به ظاهر مستقل از باطن است که در ابتدا گفته شد.