|

هشدار برای بهره‌برداری از مزیت‌های کردستان عراق در گفت‌وگو با رئیس دفتر مطالعات حقوقی و بین‌المللی وزارت خارجه و دیپلمات ارشد کُرد

اقلیم؛ فرصتی در آغوش ترکیه!

با وجود اشتراکات فرهنگی، تاریخی، زبانی و تمدنی پررنگ بین ایران و اقلیم کردستان عراق به نظر می‌رسد در چند سال اخیر مناسبات تهران - اربیل در سطحی از تنش و سردی نسبی روابط به سر می‌برد. با وجود آنکه می‌توان دلایل و عوامل متعددی را برای به‌وجودآمدن نگاه‌های نه‌چندان مثبت ایران و اقلیم کردستان عراق نسبت به همدیگر برشمرد، به نظر می‌رسد سینرژی اختلافات برجا‌مانده سال‌های گذشته و دمیدن به آن، تعمیق هرچه بیشتر گسل فعلی بین دو طرف را به دنبال داشته است.

اقلیم؛ فرصتی در آغوش ترکیه!

عبدالرحمن فتح‌الهی: با وجود اشتراکات فرهنگی، تاریخی، زبانی و تمدنی پررنگ بین ایران و اقلیم کردستان عراق به نظر می‌رسد در چند سال اخیر مناسبات تهران - اربیل در سطحی از تنش و سردی نسبی روابط به سر می‌برد. با وجود آنکه می‌توان دلایل و عوامل متعددی را برای به‌وجودآمدن نگاه‌های نه‌چندان مثبت ایران و اقلیم کردستان عراق نسبت به همدیگر برشمرد، به نظر می‌رسد  سینرژی اختلافات برجا‌مانده سال‌های گذشته و دمیدن به آن، تعمیق هرچه بیشتر گسل فعلی بین دو طرف را به دنبال داشته است. با هر ارزیابی و تحلیلی از سوی هر جریان سیاسی و با هر بینش و نگرشی بی‌شک نقطه عطف گسست جاری در روابط تهران – اربیل به همه‌پرسی استقلال کردستان عراق در سوم مهر 1396/25 سپتامبر 2017 بازمی‌گردد؛ رفراندومی که با مخالفت جدی و شدید جمهوری اسلامی ایران و همراهی ترکیه و دولت بغداد همراه شد و نهایتا تلاش‌های مسعود بارزانی به‌عنوان رئیس وقت اقلیم کردستان عراق و رئیس فعلی حزب دموکرات کردستان عراق در ایجاد ‌‌کشور کردی به در بسته خورد. از آن زمان تا به اکنون همواره عوامل خُرد و کلان دیگری هم در تشدید این گسست نقش‌آفرین بوده‌اند؛ از نفوذ مخرب ترکیه در جهت‌دهی به سیاست‌های اربیل گرفته تا گره‌زدن توان نظامی و دفاعی اقلیم کردستان عراق به کشوری همچون ایالات متحده، احتمال حضور و نفوذ اسرائیل و... . مجموعه این شرایط سبب شده است تا نگاه فرهنگی، تاریخی و تمدنی ایران به کردها و اقلیم کردستان عراق به سمت نگاه‌های امنیتی تغییر فاز دهد. این نگاه امنیتی و تلقی ایران از تهدیدات اقلیم تا جایی پیش رفت که در چند سال اخیر شاهد پرتاب موشک از سوی جمهوری اسلامی ایران به اربیل و دیگر شهرها و مناطق اقلیم کردستان عراق بوده‌ایم که این مهم تنش و سردی روابط کنونی را به اوج خود رسانده است. در آن سوی داستان نیز اقلیم کردستان عراق نیز باور مثبت پیشین خود در قبال جمهوری اسلامی ایران را از دست داده و این نگاه، شکننده‌ترشدن روابط را به همراه داشته است. بنابراین کالبدشکافی و آسیب‌شناسی دقیق از وضعیت کنونی روابط جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان عراق بسیار ضروری است. متن پیش‌رو ماحصل گپ‌وگفت «شرق» با اسعد اردلان درباره کالبدشکافی و آسیب‌شناسی دقیق همین مسئله است؛ از این منظر در گفت‌وگو با این دیپلمات ارشد کُرد که ریاست دفتر مطالعات حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه را در کارنامه خود دارد، سعی شده است چالش‌ها و فرصت‌های روابط تهران – اربیل بررسی شود و در ادامه ارزیابی این نویسنده و پژوهشگر تاریخ، استاد حقوق و روابط بین‌الملل و تحلیلگر ارشد حوزه کُردی را درباره آینده مناسبات دو طرف جویا شویم.

 

 

‌‌ ابتدا روی تلقی کنونی ایران از حکومت فدرال کردی در عراق تمرکز کنیم. شما اقلیم کردستان عراق را در شرایط کنونی تهدیدی برای ایران می‌دانید یا فرصت؛ چراکه باور طیفی از کارشناسان، تحلیلگران و ناظران امر، اقلیم کردستان عراق و به‌خصوص شخص مسعود بارزانی بعد از ناکامی همه‌پرسی سوم مهر 1396/ 25 سپتامبر 2017 به دلیل مخالفت ایران با استقلال کردستان عراق و همچنین شرایطی که اکنون به‌واسطه تحریک ترکیه شکل گرفته و نیز مسائلی درباره احتمال نفوذ اسرائیل در خاک اقلیم کردستان عراق سبب شده است اقلیم کردستان به چشم تهدید برای امنیت جمهوری اسلامی ایران تلقی می‌شود؟

بدون ‌شک نمی‌توان اقلیم کردستان عراق را به چشم تهدید به‌خصوص تهدید امنیتی علیه ایران دانست.

‌ چرا؟

چون من همواره از بدو تشکیل اقلیم کردستان عراق، آنجا را یک فرصت ویژه به‌خصوص برای ایران دانسته‌ام و بنابراین هنوز هم بر این باورم خود مُصر هستم. اگر کسانی هستند که اقلیم کردستان عراق را تهدیدی علیه منافع و امنیت ایران و جمهوری اسلامی تلقی می‌کنند، بیش از آنکه تحلیل خود را بر موقعیت جغرافیایی و واقعیت‌های تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و از همه مهم‌‌تر موقعیت ژئوپلیتیک ایران در منطقه استوار کرده باشند، بر حدس و گمان‌های ناشی از آسیب‌های احتمالی وجود کردستانی فدرال در داخل عراقی دموکراتیک تأکید دارند.

‌ ما همواره شاهد یک فضای دوقطبی درباره «تهدید و فرصت» قلمداد‌کردن اقلیم کردستان عراق برای امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران بوده‌ایم که در سال‌های اخیر شدت گسل بین نگاه دو طرف تعمیق هم پیدا کرده است. به واقع کدام طیف نگاهی نزدیک به واقعیت دارد؟

ببینید قرار نیست همه کارشناسان روی یک مسئله هم‌نظر باشند و این ماهیت و روح سیال علوم انسانی است که چنین تفاوت‌هایی را می‌پذیرد و درعین‌حال به چنین تنوع فکری احترام می‌گذارد. اصولا در دنیای سیاست و روابط بین‌الملل، نه تهدید دائمی برای کشورها وجود دارد و نه فرصت دائمی؛ این دو پارامتر تحت شرایط متفاوت تغییر می‌یابند و این وابسته به تغییر اهداف، استراتژی و برنامه‌هایی است که معمولا دو یا چندجانبه است. در ساده‌ترین شکل با تغییر نگاه یا سیاست یک کشور حتی در برنامه‌های داخلی، فرصت‌ها و تهدیدها جایگزین یکدیگر می‌شوند. حتی اگر آن حدس و گمان‌ها را نیز درست بپنداریم، با این پرسش روبه‌رو می‌شویم که چرا اقلیم کردستان عراق که به دلایل عدیده‌ای باید دوست و سرزمینی قابل اعتماد برای امنیت ایران باشد و یک فرصت بزرگ در ابتدای تشکیل خود بود، اکنون در مظان اتهام ضد امنیت و منافع ایران یا احتمالا موقعیت تهدید قرار گرفته است؟ پاسخ به این سؤال بحثی است درازدامن که در این مجال کوتاه نمی‌گنجد.

‌ آیا آن‌گونه که مطرح است، کردستان عراق در حال فاصله‌گرفتن و گسل سیاسی - دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران و به موازاتش نزدیکی با ترکیه است؟ اگر چنین است دلیل یا دلایل این رفتار اربیل چیست؟ آیا می‌توان آن را به «کینه سیاسی مسعود بارزانی» از ایران به دلیل ناکام‌گذاشتن استقلال کردستان عراق بعد از گذشت هزارو 708 روز تقلیل داد یا مسائل دیگری در میان است؟

نزدیکی اقلیم به ترکیه الزاما به معنی ایجاد فاصله با ایران نیست، مگر اینکه ایران و ترکیه را در عرصه سیاسی مخالف و رقیب یکدیگر بدانیم! اما نکته اینجاست که اقلیم کردستان عراق فرصتی است که شاید ترکیه بهتر از ایران از آن استفاده می‌کند و پیوندهای استوارتری با آن به‌ویژه در حوزه اقتصادی برقرار کرده است؛ وگر‌نه، به جهت امنیتی مدام از سوی ترکیه در معرض تجاوز سرزمینی و ناامنی سیاسی قرار گرفته است. از سوی دیگر چه اصراری هست که عدم موفقیت اقلیم کردستان عراق را در اجرای نتیجه همه‌پرسی تنها به حساب جمهوری اسلامی ایران بگذاریم؟ دلایل چندی برای این ناکامی وجود دارند که تنها یکی از آنها عدم تمایل ایران در تحقق چنان اقدامی بوده است. ما در دنیا و به‌ویژه خاورمیانه‌ای زندگی می‌کنیم که نمی‌توان همه رویداد‌های آن را تک‌بُعدی یا «تک‌سبب‌بینی» تحلیل کرد.

‌ بااین‌حال اربیل و به‌ویژه مسعود بارزانی عامل اصلی شکست همه‌پرسی را مخالفت ایران می‌دانند؛ ولی اگر به باور شما دلیلی غیر از مخالفت تهران برای این شکست وجود دارد ناظر به چه عواملی است؟

کوتاه عرض کنم که به نظر من مهم‌ترین دلیل ناکامی اقلیم در اعلام استقلال، ناآشنایی سیاست‌مداران اقلیم در تمام طیف‌ها با زمان آگاهی اتخاذ تصمیمات و همچنین موقعیت ژئوپلیتیکی خود بود.

‌ روی بازیگر کلیدی دیگر به نام ترکیه تمرکز کنیم. از دید شما نقش ترکیه در تحریک اقلیم کردستان عراق به‌ویژه در حوزه انرژی چیست؛ چراکه این گزاره تحلیلی هم وجود دارد که ترکیه به‌دلیل وابستگی انرژی به اقلیم کردستان، سعی می‌کند در عین خرید انرژی نفت و گاز اقلیم با قیمت‌های ناچیز، شرایطی را شکل دهد که اربیل، هم در گسل با بغداد قرار بگیرد و هم تهران؛ به‌ویژه آنکه دولت اردوغان سعی دارد گاز اقلیم کردستان عراق را از طریق خاک خود و اسرائیل به اروپا انتقال دهد و این مسئله به‌نوعی با حساسیت جمهوری اسلامی ایران مواجه شده است تا جایی که برخی اعتقاد دارند حملات موشکی جمهوری اسلامی به اربیل متأثر از این مسئله است تا ایران پاسخی هم‌زمان به ترکیه و اقلیم کردستان عراق داده باشد؟

همان‌گونه که در پرسش قبل مطرح کردم، شاید ترکیه بهتر از ایران از موقعیت اقلیم به سود خود استفاده می‌کند و به نظرم این، نه علیه تهران است و نه احتمالا علیه بغداد، بلکه استفاده بهتر از فرصت‌هاست؛ فرصتی که نه بغداد در بلبشوی داخلی خود قادر به سامان‌دادن به آن است و نه ایران آن را در اولویت روابط خود با اقلیم قرار داده است! اگر مسئله مهم ترکیه در روابطش با اقلیم کردستان عراق، انتقال گاز به اروپا باشد، ایران در مسیر این انتقال قرار ندارد که چالشی برای ترکیه باشد. اما اگر بغداد سامان گیرد، احتمالا روابط خارجی مستقل با اقلیم را با چالش روبه‌رو خواهد کرد. البته از یاد نبریم که قدرت کنونی ترکیه در بهره‌برداری از فرصت‌های موجود در روابط با همه کشورهای خاورمیانه سیاست نوینی نیست و در رابطه با عراق و اقلیم و همچنین ایران ریشه در استفاده حداکثری ترکیه از جنگ تحمیلی دارد.

‌ از همین منظر ادراکات درست و نادرست سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک در تبیین روابط تهران- اربیل چیست؟

اصولا تشخیص درستی یا نادرستی درک زمامداران در کشورهای خاورمیانه از روابط ‌بین‌الملل، خیلی وابسته به بازخورد دیپلماسی عمومی نیست که تصور کنیم می‌شود از طریق افکار عمومی آن را جهت‌دهی کرد یا تغییر داد. مردم و دولت‌ها در این منطقه معمولا درک متفاوتی از روابط دارند. معیارهای سازنده افکار کارشناسان نیز تحت تأثیر برداشت‌های آنان از جایگاه خود و دیگری است.

‌ از بُعد سیاسی و دیپلماتیک به روابط تهران - اربیل پرداختیم؛ چه ارزیابی‌ای از روابط اقتصادی دو طرف دارید؟

به باور من موقعیت کنونی اقلیم کردستان عراق برای ایران همچنان یک فرصت استثنائی است که اگر از آن غفلت شود، عدم‌النفع‌های بسیاری خواهد داشت. اقلیم بازار بزرگی برای کار ایرانیان است. در شرایطی که با بحران برنامه‌ریزی برای اشتغال‌زایی جوانان در داخل کشور و به‌ویژه در مناطق مرزی غربی روبه‌رو هستیم، فرصت‌های شغلی فراوان و متنوع برای ایرانیان می‌تواند هم موجب تخفیف بحران بی‌کاری در ایران شده و هم به انتقال ثروت و تجربه کاری به کشور منجر شود. وجود تعداد زیاد خارجیان در یک کشور همواره به اتخاذ سیاست‌های متعادل و دوستانه کمک کرده است. درک این موقعیت از منظر اقتصادی فوق‌العاده مهم است. همچنین نقش اقلیم را در ایجاد گذرگاه تجارت خارجی زمینی در دوران تحریم که هنوز هم ادامه دارد نباید بی‌اهمیت تلقی کرد. برای اقلیم نیز فعلا ایران بهترین گذرگاه اقتصادی برای دسترسی به دریای آزاد است. ضمن اینکه از نظر سیاسی نیز اقلیم می‌تواند تقلیل‌دهنده تأثیر سیاست‌های سنتی و معمولا رقابت‌گونه عراق در قبال ایران باشد.

‌ به جهت امنیتی چطور؟

به جهت امنیتی اقلیم گرچه قلمرو حقوقی و سیاسی دولت عراق است، اما درحال‌حاضر نقش یک منطقه حائل را هم میان دو کشور بازی می‌کند. این نقش در دوران جنگ تحمیلی بسیار حائز اهمیت بود. همین نقش بود که هیچ‌گاه اجازه ورود نیروهای بعثی را به خاک ایران نداد. یادمان نرود که آقای بارزانی و دیگر رهبران کرد در آن دوران تنها نقطه اتکای ایران برای اطمینان از مرزهای شمالی بین دو کشور بودند. اگر آن دوستان امروز چون گذشته همراه نیستند؟ باید نخست علت را در داخل کشور جست و نه در ترکیه و جاهای دیگر!

‌ به باور شما فرصت‌های مخفی مغفول‌مانده در روابط اقلیم کردستان عراق و جمهوری اسلامی ایران در چه حوزه‌هایی است؟

فرصت‌های موجود میان ایران با اقلیم بسیار آشکار است، اما همان‌گونه که فرمودید «مغفول»! با این پیش‌فرض بهره‌گیری از این فرصت‌های مغفول‌مانده در روابط ایران و اقلیم کردستان عراق، فعلا هم به عوامل و پارامترهای مستقل ربط دارد و هم تابعی از روابط کلی با دولت عراق است. البته این به اولویت‌های روابط جمهوری اسلامی با عراق نیز ارتباط دارد. به نظر می‌رسد پس از هزاران سال همسایگی هنوز نقاط قوت و ضعف روابط را نمی‌شناسیم و عوامل مثبت و منفی تأثیرگذار بر آن را نادیده گرفته‌ایم و به اولویت‌های سیاسی دولت عراق بی‌توجه هستیم. تاریخ روابط دو کشور همواره و به‌ویژه در دوران جنگ تحمیلی نشان داده است که برای مردم و به تبع آن برای سیاست‌گذاران عراق، هویت عربی این کشور بر همه عناصر تشکیل‌دهنده ملت برتری دارد؛ اولویتی که سوگمندانه گره کور توسعه روابط تاریخی میان دو کشور بوده است. اقلیم کردستان از این موقعیت، نه‌تنها برخوردار نیست بلکه پیوند مشترکی از فرهنگ با ایرانیان دارد که زمینه‌ساز توسعه روزافزون روابط است. قصد بازگشت به دوران جنگ و بحران‌های تاریخی را ندارم. اما چنین نگاهی هم راهگشای توسعه روابط میان کشورها به‌ویژه در عصر جهانی‌شدن نیست. بااین‌حال ناآگاهی از آن نیز نابخشودنی است. روابط ایران با اقلیم می‌تواند از این اشتراک فرهنگی سودهای دوجانبه فراوان ببرد که هم روابط را بیش از پیش تقویت کند و هم مانعی برای تبدیل‌شدن اقلیم به تهدید احتمالی علیه ایران شود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها