|

تاوان بی‌خبری تاریخی

فارغ از هر نوع سوگیری، فارغ از هرگونه دلبستگی و تعلق خاطر حرفه‌ای و رشته‌ای و پیراسته از داوری جانب‌دارانه، شواهد فراوان در دست است که هر انسان واقع‌بین و خوش‌فهم و دوست‌دار خِرد و منطق را متقاعد می‌کند که بپذیرد؛

حکمت‌اله  ملاصالحی*:‌فارغ از هر نوع سوگیری، فارغ از هرگونه دلبستگی و تعلق خاطر حرفه‌ای و رشته‌ای و پیراسته از داوری جانب‌دارانه، شواهد فراوان در دست است که هر انسان واقع‌بین و خوش‌فهم و دوست‌دار خِرد و منطق را متقاعد می‌کند که بپذیرد؛ در میان رشته‌ها و دانش‌های نوظهور روزگار ما رشته و دانش باستان‌شناسی و باستان‌شناسان، در کشف و دستیابی به منابع و ماده‌های جدید شناخت اعم از نوشتاری و نانوشتاری تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما هم در صف مقدم ایستاده‌اند هم در رشته‌ها و دانش‌های مرتبط افق‌ها و چشم‌اندازهایی از آگاهی و معرفت تاریخی را به روی ما گشوده‌اند که دو سده پیش تصورش در ذهن نمی‌گنجید. منابع و ماده‌های شناختی را که طی هزاره‌های متمادی متروک و مفقود و مدفون بودند و ناشناخته و نامکشوف و غایب از نظر و منظر آگاهی ما اینک پیش‌روی ما و زیر سقف و پشت شیشه و ویترین موزه‌های عالم مدرن در برابر ما. این سخن یک ادعا نیست. حجم سنگینی از منابع و ماده‌های مکشوفِ دست باستان‌شناسان گواه بر چنین ادعایی است و مهر تأیید بر راستی و درستی سخن ما می‌نهند. کارنامه حرفه‌ای و پژوهشی و مطالعات میدانی پرهزینه و عمرخوار دانش باستان‌شناسی و باستان‌شناسان به کاوش و کشف منابع و ماده‌‌های شناخت متروک و مفقود و مدفون ناشناخته از لایه‌ها و نهشت‌های باستان‌شناختی، محدود و بسنده نمی‌شود. دانش باستان‌شناسی به مدد و با همکاری رشته‌ها و دانش‌ها و تخصص‌های مرتبط دیگر در روشنگاه پرسش‌های جدید، داوری‌های نو، تبیین‌ها و بازخوانی‌ها و معناکاوی‌ها و تفسیرهای تازه، افق‌های تازه‌ای از آگاهی از دانش و دانایی از فهم نو را از عقبه تاریخی و پیشینه فرهنگی و سابقه اجتماعی و فرایند پیچیده جغرافیای پرچین‌وشکن هستی و چیستی انسانی و انسان‌بودن ما چونان هستندگانی تاریخمند و چند میراثی به روی ما گشوده‌اند که در نوع خود بی‌سابقه‌اند.

در سپهر رشته‌ها و دانش‌های انسانی هیچ رشته و دانشی آن‌گونه که دانش باستان‌شناسی و باستان‌شناسان هر بار با کشف منابع و ماده‌های تازه تنور کنجکاوی‌ها و کشش‌‌ها و کنش‌ها و خیزش‌های شناختی و شناخت‌ورزانه ما را که از جمله شاخصه‌ها و امکانات وجودی بشری ما را شامل می‌شوند؛ گرم و شعله‌بیز نکرده است. در روزگار بحران‌ها و چالش‌های عظیم تخریب‌های گسترده و نابودی پی‌درپی محوطه‌های باستانی و مآثر تاریخی و مواریث تاریخ و فرهنگ جامعه و جهان بشری ما باستان‌شناسان همچنان در صف مقدم آگاهی‌بخشی و صیانت و حفاظت و حمایت و تدبیر و چاره‌اندیشی و پاسداری و مرمت و بازسازی و معرفی مآثر تاریخی و مواریث تاریخ و فرهنگ جامعه و جهان بشری ما اعم از ملموس و ناملموس، ایستاده‌اند. برای آغازین بار شاهد نگارش و تحریر و تدوین تاریخ بشر در مقیاسی انسان‌شمول به ‌مدد و با وساطت و بر زمینه منابع و بر شانه ماده‌هایی هستیم که بخش اعظمشان را باستان‌شناسان کاویده‌اند و کشف کرده‌اند و در اختیار ما نهاده‌اند. کمتر رشته و دانش یا علمی یا سنت اعتقادی و نظام فکری را شما می‌یابید که در نگارش و تحریر و تدوین تاریخ و عقبه تاریخی‌اش از خوان ضیافت منابع و ماده‌های باستان‌شناسی مدد نجسته و بهره نبرده باشد. موزه‌های عالم مدرن بدون منابع و ماده‌های مکشوف دست باستان‌شناسان هرگز و هیچ‌گاه به چنین غنایی نبوده‌اند که اینک هستند. اینها همه مصداق‌ها و مشت‌های کوچک گشوده از خرمن‌های عظیمی از کارنامه دانش باستان‌شناسی و خروارهایی از کار و کارنامه مطالعات میدانی و نامیدانی باستان‌شناسان است. البته و صد البته نه روایت و حکایت مو به مو و نکته به نکته دستاوردهای عظیم رشته و دانش باستان‌شناسی یا به مفهوم جامع‌تر علوم باستان‌شناختی. قیامتی که باستان‌شناسان در روزگار ما به پا کرده‌اند در تاریخ بی‌سابقه است. قیامتی از کشف منابع و ماده‌های شناخت جدید. قیامتی از طرح پرسش‌ها و مسئله‌های ریز و درشت تازه. قیامتی از دادوستدهای عظیم علمی و فکری در مقیاسی جهانی میان عالمان و اندیشمندان و پژوهندگان روزگار ما. قیامتی از گفتمان‌های بینافرهنگی میان فرهنگ‌ها و فرهنگ‌شناسان روزگار ما. قیامتی از داد و ستد و تبادل اندیشه‌ها و دانش‌ها و دستاوردهای علمی. تأسف‌بار و تأثرانگیز است که این رشته و دانش نوبنیاد و عمیقا تأثیرگذار بر اندیشه و آگاهی و فهم تاریخی انسان روزگار ما در جامعه ما مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد. تاوان سنگین این بی‌مهری و جفای بر باستان‌شناسان را مآثر تاریخی و مواریث فرهنگی مُلک و ملت ما می‌باید می‌پرداختند که پرداختند و همچنان می‌پردازند! تضعیف و تخفیف و تحقیر گام به گام باستان‌شناسان و پژوهشکده باستان‌شناسی که حکمت، خِرد، منطق، معرفت، معنا و در یک کلام فلسفه وجودی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را بدون حضور مؤثر باستان‌شناسان و پژوهشکده باستان‌شناسی نه می‌توان درست فهمید و نه راست معنا و درست تعریف کرد؛ تخفیف و تضعیف و محدودکردن و ایجاد مانع‌تراشی‌های پی‌درپی و ایجاد انقباض و انسداد در تحرک و تحقق طرح‌ها و برنامه‌های پژوهشکده و گماردن و بر صدر نشاندن ناباستان‌شناسان بر کرسی معاونت‌های پژوهشگاه از آغاز فکری باطل بوده است و فعلی ضد‌ ملی و پرهزینه و خسارت‌بار برای کشور. از کارنامه غیرقابل دفاع و افکار و اقوال و اعمال ضد ملی و ضد میهنی مدیران دولت‌های پیشین در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی درس عبرت بیاموزیم و گام بر گام آنها ننهیم و بیش از این پژوهشکده باستان‌شناسی را تضعیف نکنیم و دست از به‌حاشیه‌راندن و بی‌مهری و جفای به باستان‌شناسان کوتاه کنیم. در مسیرهای کژ و باطلشان گام برنگیریم که تاوانش سنگین است و عواقبش خطرناک و تبعاتش خطرخیز برای کشور. یک وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی توانا و دانا و کارآمد، با دست و دامنی پر از خدمت و کارنامه درخشان بدون حضور فعال پژوهشکده باستان‌شناسی بدون برشانه‌گرفتن مسئولیت‌های خطیر اداری و اجرائی و حقوقی و علمی و عملی پژوهشکده و بدون حضور مؤثر باستان‌شناسان، نه تنها ممکن نیست بلکه پرهزینه و پرخسارت برای کشور است. پژوهشکده‌های باستان‌شناسی در بسیاری کشورها به‌ویژه کشورهای توسعه‌یافته ذیل هر نام و عنوانی زیر خیمه هر نهاد و سازمان و تشکیلات و وزارتی که تعریف شده‌اند فعالیت می‌کنند. اتفاقا از نهادهای بسیار قدرتمند و بسیار تأثیرگذار به‌ لحاظ فرهنگی هستند. در ارتقای آگاهی تاریخی و حساسیت جامعه به صیانت از مواریث فرهنگی کشور خود حضور پررنگ دارند. نقش و سهمشان در رشد فرهنگی و در برافراشتن پرچم همبستگی اجتماعی و وفاق ملی در این جوامع بسیار تعیین‌کننده بوده است. این همان چیزی است که خوشایند و به منفعت مطامع باندهای تبهکار و لات‌های قاچاقچی مواریث فرهنگی نیست. خوشایند و به منفعت جماعتی تاجرپیشه فرصت‌طلب. تاریخ ما ایرانیان گران‌بار از تیرها و تیغ‌ها و خنجرهایی است که در لحظه‌ها و بزنگاه‌ها و پیچ‌های خطرخیز و گلوگاه‌های سخت تاریخی از پشت، پیکر مُلک و ملت ما را دریده است. تخفیف و تحقیر و تضعیف پژوهشکده باستان‌شناسی و پروا و پرهیز حتی از بردن نام باستان‌شناسی و باستان‌شناسان خنجر دیگری است که از پشت پیکر پژوهشکده و میراث کشور را می‌درد! برای این جماعت مآثر تاریخی، مواریث فرهنگی چونان فرش بهارستان است و غنیمت در دست فاتحان که می‌باید تکه‌تکه‌اش کرد و به تاراجش داد! متأسفانه صدرنشینان وزارت میراث فرهنگی از مزایای عظیم پژوهشکده و دانش باستان‌شناسی که در باب پاره‌ای از مصادیقش مجمل و موجز و فهرست‌وار در پیش سخن رفت، مویی نمی‌دانند. و از این غفلت و بی‌خبری تاریخی چه زیان‌های سنگین ندیده‌ایم و چه گران تاوانش را نپرداخته‌ایم! بی‌خبری از مزایای دانش باستان‌شناسی و باستان‌ناشناسی و نادانی باستان‌شناسانه معلول همین بی‌خبری تاریخی است که دهه‌هاست گریبان و گلوی جامعه ما را می‌فشارد و می‌خراشد. زمانی برای دستیابی به اطلاعات معتبر و قابل اعتماد و اعتنا درباره انسان و جهان، درباره اتفاقات و تحولات گذشته تنها منابعی که در اختیار بود؛ کتب مقدس و گزارش‌های مورخان و سفرنامه‌نویسان بود. حتی بخش بزرگی از منابع نوشتاری اعم از مسکوکات و کتیبه‌ها و سنگ‌نوشته‌ها که بر پیشانی و سینه کوه‌ها و صخره‌ها از ادوار گذشته بر جای مانده بودند؛ با وجود آنکه مردم آن روزگاران آنها را می‌دیدند، اما همچنان برایشان نامکشوف و ناشناخته و ناخوانده بودند. دانش باستان‌شناسی را به مفهوم مدرن آن نمی‌شناختند. در روزگار ما برای آغازین بار کلنگ باستان‌شناسان و دانش باستان‌شناسی چابک و چالاک‌تر از قلم مورخان در صف مقدم اندیشه و آگاهی و دانش و دانایی تاریخی ما گام برمی‌گیرد و پیشینه تاریخی و عقبه فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما را تا آن سوی مرزهای تاریخ طبیعی لایه‌به‌لایه می‌کاود و می‌یابد و می‌نگارد. اگر نگوییم دانش باستان‌شناسی مهم‌ترین، بی‌تردید یکی از مهم‌ترین منابع شناخت ما درباره تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری است. فرهنگ‌های مادی مورد مطالعه باستان‌شناسان، انسان‌شمول هستند. در همه لایه‌ها و نهشت‌های باستان‌شناختی یافته می‌شوند. محدود به ادوار خاص تاریخی مانند منابع نوشتاری نمی‌شوند. موارد استفاده آنها نیز محدود به جامعه‌ها و جمعیت‌های خاص نیست. ملموس و عینی و همه‌سویه در همه عرصه‌های زندگی ما حضور دارند. حضوری مستقیم و بی‌واسطه و فعال بر صحنه. افق‌هایی که دانش باستان‌شناسی به وساطت همین فرهنگ‌های مادی معیوب و مثله و الکن از سپهرهای نهان و آن‌ سوی رخدادها و روندها و دگرگونی‌های تاریخی، فکری و فرهنگی جامعه و جهان بشری ما به روی ما گشوده‌اند در فرهنگ‌ها و جوامع گذشته مسبوق‌ به‌ سابقه نبوده است. کاویدن و کشف و گردآوری و فراخواندن آثار و اجساد مردگان گذشته و بازخوانی و کرده‌ها و کردارهای گذشتگان محشر کوچکی نیست که باستان‌شناسان در تاریخ به پا کرده‌اند. تضعیف و تحقیر و تخفیف پژوهشکده باستان‌شناسی در عصر سیطره و سروری تاریخی و تاریخ‌مدارترین تمدن‌ها در تاریخ بشر خیانتی است به تاریخ و فرهنگ مُلک و ملت ما. متقابلا و برعکس تقویت و فراخ‌ترکردن دامنه مسئولیت‌ها و وظایف پژوهشکده باستان‌شناسی و قدردانی و قدرشناسی و گشودن دست باستان‌شناسان در ارائه طرح و برنامه‌های علمی و عملی‌شان خدمتی است بزرگ به تاریخ و فرهنگ کشور. 

*استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد ایران‌شناسی