باستانشناسی؛ بازسازی فرهنگ مردمان گذشته
با آنکه دانش باستانشناسی در جهان قدمتی کمتر از 200 سال دارد اما حفاری آثار قدیمی از هزاران سال قبل با هدفی کاملا متفاوت رواج داشته است. حفاری و جستوجوی خرابهها برای یافتن طلا و نقره در آداب و رسوم و ادبیات و ضربالمثلها و حتی احکام دینی ما نفوذ کرده است
الهام فرنام*: با آنکه دانش باستانشناسی در جهان قدمتی کمتر از 200 سال دارد اما حفاری آثار قدیمی از هزاران سال قبل با هدفی کاملا متفاوت رواج داشته است. حفاری و جستوجوی خرابهها برای یافتن طلا و نقره در آداب و رسوم و ادبیات و ضربالمثلها و حتی احکام دینی ما نفوذ کرده است. با وجود اینکه توجه و حس کنجکاوی و علاقه به آثار گذشتگان در ابتدا بسیار مفید واقع شد و اطلاعات زیادی درباره تمدنهای باستانی در اختیار بشر امروزی قرار داد، اما بهتدریح با ارزشیافتن آثار عتیقه، از مسیر اصلی خویش منحرف شد و در مجرای زیانبخش جمعآوری عتیقه و یافتن گنج قرار گرفت. گسترش حفاریها بدون درنظرگرفتن ضوابط باستانشناختی و تجارت آثار مکشوفه در این حفاریها که عموما با وجود اینکه ارزش تجارتی داشتند، ولی هویت اصلی آنها از نظر قدمت و تعلق آنها به تمدن و دوره مشخص، دستخوش اضطراب قرار گرفته بود، زیانهای جبرانناپذیری به محوطههای باستانی در سراسر جهان وارد آورد.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی که توجه به اماکن تاریخی و کاوش آنها شدت گرفت، هدف اولیه یافتن اشیا بهعنوان «گنج» برای تکمیل مجموعههای خصوصی بود. تا اینکه از اوایل قرن بیستم موضوع «علم باستانشناسی» مطرح شد و توجه به فرهنگ و تمدن گذشته برای مطالعه سرگذشت انسانها و پیبردن به شیوههای زندگی آنان از روی یافتههای باستانی بهجامانده از آنان شکل گرفت. از این زمان دیگر هرگز یافتن اشیا با هدف و انگیزه پیداکردن گنج نبود، بلکه باستانشناسی با مطالعه دقیق در ذرهذره و لایهلایه خاک توانست تاریخ، فرهنگ، تمدن، شیوه زندگی، باورها و اعتقادات، پیشرفتهای صنعتی، دادوستد و بسیاری از نقاط تاریک جوامع انسانی گذشته را تدوین کند. بهاینترتیب استخوانهای دفنشده کودکی نوپا در یک غار دوره فراپارینه سنگی متعلق به 15 هزار سال قبل، یک دانه گندم اهلی سوخته در یک محوطه نوسنگی مربوط به 10 هزار سال قبل، یک تکه شکسته سفال منقوش چرخساز در یک کارگاه سفالگری دوران مس سنگی مربوط به پنج هزار سال قبل، یک سر پیکان مفرغی چهارهزارساله باقیمانده در قفسه سینه یک اسکلت در یک گورستان عصر مفرغ، بقایای استخوانهای کامل یک اسب تدفینشده سههزارساله در یک گورستان عصر آهن، همه و همه علاوه بر آنکه رمز و رازها و سرگذشت انسانهای گذشته را بازگو میکنند، هزاران پرسش جدید را پیشروی باستانشناسان قرار میدهند.
حفاریهای قاچاق یا مخفیانه و تجارتی که بدون روش صحیح علمی و به منظور جمعآوری عتیقه انجام میگیرد، خسارت جبرانناپذیری به آثار باستانی وارد میکند، چراکه در این حفاریها، اساس و بنیان طبقهبندی لایههای باستانی و ارتباط یافتهها با این لایهها و با یکدیگر که از اصول اولیه دانش باستانشناسی است، در اثر کندوکاوها مضطرب شده و متأسفانه برگرداندن آنها به نظم و ترتیب اولیه هرگز امکانپذیر نیست. باید توجه داشت که آثار و محوطههای باستانی با گذشت زمان و در طول هزاران سال، لایهلایه روی هم قرار گرفته و تشکیل میشوند. در اثر حفاریهای غیرعلمی و ناشیانه بدون شناخت این لایههای باستانی و مستندنگاری آنها توسط عدهای که فقط توجه به یافتن اشیا دارند، نهتنها منجر به ازبینرفتن نظم و ترتیب لایههای باستانی میشود، بلکه مدارک دیگری را که جنبه تجاری ندارند، مانند قطعات سفال، استخوانهای انسانی و جانوری، دانههای گیاهی، ابزارهای سنگی، بقایای معماری، مهرها و اثر مهرها و دهها مدرک و یافته باستانی تخریب کرده و از بین میبرند و با ازبینرفتن آنها مدارک و شواهدی که بدون شک در هنگام کاوشهای اصولی و علمی میتوانستند گوشهای از تاریخ و فرهنگ غنی گذشته این کشور را روشن کنند، محو شده و برای همیشه نابود میشوند. ذکر این نکته ضروری است که امروزه در علم باستانشناسی اشیای باستانی فقط در صورتی ارزش علمی دارند که هویت آنها از نظر حفاری و قرارگیری آنها در لایههای باستانی روشن و محرز باشد. به عبارت دیگر اشیای باستانی بدون هویت با وجود اینکه ممکن است از نظر هنری یا تجاری ارزش داشته باشند، ولی نمیتوانند بهعنوان مدارک اصیل و مستند در تحقیقات علمی مورد استناد پژوهشگران قرار بگیرند.
بهتازگی جمعی از نمایندگان بیاطلاع از مبانی علم باستانشناسی مجلس شورای اسلامی بدون مشورت با هیچیک از نهادهای رسمی باستانشناسی کشور طرحی با عنوان «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنجها» تدوین کردهاند که در آن فرایند کاملا تخصصی کاوش محوطههای باستانی به افراد بدون صلاحیت صرفا با گذراندن یک دوره آموزشی کوتاهمدت واگذار شود و سپس امکان فروش مواد فرهنگی تحت عنوان واژه «گنج» در داخل و خارج از کشور تحت عنوان واژه «ارزآوری» را فراهم کند. گذشته از آنکه میراث فرهنگی یک کشور که بیانگر هویت ملی مردم آن کشور است، به هیچ قیمتی قابل فروش نیست، باید بدانیم که باستانشناسان فعال در حوزه کاوشهای میدانی در ایران نهتنها ملزم به تحصیل در رشته باستانشناسی به مدت حداقل ۱۱ سال (تا اخذ مدرک دکتری) هستند، بلکه سالها در هیئتهای باستانشناسی به کسب تجربه میپردازند. مجوز کاوش محوطههای باستانی توسط پژوهشکده باستانشناسی بهعنوان تنها نهاد واجد صلاحیت در صدور مجوز قانونی کاوش، پس از جلسات شورای تخصصی در حضور متخصصان نامدار هر حوزه به باستانشناسان واجد صلاحیت، داده میشود و باستانشناس نیز موظف به ارائه و انتشار مستندات و یافتههای پژوهشی خود شامل نحوه کشف، لایهای که اشیا از آنها به دست آمده، رابطه اشیای باستانی با یکدیگر، استانداردهای کاوش، ثبت و ضبط دقیق، مطالعات علمی و آزمایشگاهی روی اشیا میگردد که بدیهی است تنها از عهده باستانشناسان متخصص و باتجربه با صرف وقت و هزینه فراوان برخواهد آمد نه هر فردی که در دوره یادشده شرکت کرده باشد. در یک کلام، برخلاف تصور غلط رایج، هدف باستانشناسی گنجیابی! نیست، بلکه هدف اصلی بازسازی فرهنگ مردمان گذشته است که ما میراثدار آن هستیم و باستانشناس نیز گنجیاب یا فروشنده اشیای عتیقه نیست، بلکه پاسدار میراث و فرهنگ این مرز و بوم است.
*باستانشناس و پژوهشگر انسانشناسی جسمانی