در خلأ قانون حق مؤلف
در چند روز اخیر که اخبار مربوط به جشنواره کن و بهویژه حضور فیلم «برادران لیلا» ساخته جدید سعید روستایی در صدر اخبار سینمایی است، حواشی برخاسته از اعتراضات تیم سازنده فیلم «عنکبوت» به کارگردانی «ابراهیم ایرجزاد» به فیلمی با عنوان مشابه «عنکبوت مقدس» ساخته «علی عباسی» که خارج از جریان سینمای ایران در این جشنواره شرکت کرده نیز پررنگ است؛ آنچنان که محافل سینمایی ایران را تحت تأثیر قرار داده.
مازیار معاونی
در چند روز اخیر که اخبار مربوط به جشنواره کن و بهویژه حضور فیلم «برادران لیلا» ساخته جدید سعید روستایی در صدر اخبار سینمایی است، حواشی برخاسته از اعتراضات تیم سازنده فیلم «عنکبوت» به کارگردانی «ابراهیم ایرجزاد» به فیلمی با عنوان مشابه «عنکبوت مقدس» ساخته «علی عباسی» که خارج از جریان سینمای ایران در این جشنواره شرکت کرده نیز پررنگ است؛ آنچنان که محافل سینمایی ایران را تحت تأثیر قرار داده. میتوان در این یادداشت کوتاه به این مقوله در جزء و به کلیت موضوع «کپیرایت/حق مؤلف» در کشورمان نگاهی انداخت و از چند زاویه آن را بررسی کرد. اگر مبنای این بررسی را تأمل بر موضوع از کل به جزء در نظر بگیریم، باید از وجه مهم «حق مؤلف» به قضیه ورود کنیم. واقعیت تلخ این است که پس از گذشت دههها از تصویب و اجرای قانون «کپیرایت» و با وجود توصیه بسیاری از صاحبنظران، بهویژه فعالان عرصه نمایش که به اقتضای مناسبات این حرفه نیاز بیشتری به تصویب و برخورداری از چتر حمایتی چنین قانونی دارند، هنوز ایران به کنوانسیون جهانی کپیرایت نپیوسته و این یعنی پیگیری «حق مؤلف» برای هنرمندان ایرانی در صورت نقض حقوقشان، همچنان یک روند دشوار و پیچیده است. البته در عرصه داخلی مراجعی نظیر هیئتهای حل اختلاف صنفی یا دادسرای فرهنگ و رسانه وجود دارند و پروندههای متعددی را هم بررسی و اعلام رأی کردهاند، اما در سطح فراتر از داخل کشور هنوز اهرم مؤثر و قدرتمندی در اختیار نیست و این مشکل ریشهدار به قوت خود
باقی است. با این مقدمه، بد نیست کمی در چالش بروزکرده بین دو فیلم «عنکبوت» و «عنکبوت مقدس» دقیقتر شد و پرسشهایی را به امید پاسخگویی طرفین و البته روشنشدن موضوع طرح کرد. نخست اینکه همه میدانیم هر فیلمسازی مجاز است از هر سوژهای ازجمله همین بحرانهای اخلاقی-اجتماعی جامعه پیرامونیاش فیلم بسازد، ولو اینکه همزمان فیلمساز یا فیلمسازان دیگری هم ساخت همان سوژه را در دست گرفته باشند. به عبارت دیگر، ورود حتی زودتر یک کارگردان به یک سوژه عمومی که مابازای عینی و اجتماعی داشته، حق ویژهای برای او نسبت به دیگرانی که همزمان یا با فاصله به همان سوژه ورود کرده باشند، ایجاد نمیکند؛ موضوعی که بعید است خود ابراهیم ایرجزاد هم در پذیرش آن تردیدی داشته باشد. اما در متن اعتراضی این کارگردان نکتهای هم دال بر این موضوع وجود دارد که تاریخ ثبت فیلمنامه فیلم «عنکبوت» را حدود پنج ماه پیش از ثبت فیلمنامه فیلم «عنکبوت مقدس» نشان میدهد. البته در حال حاضر که هنوز دسترسی به نسخه کامل فیلم «عنکبوت مقدس» وجود ندارد، تشخیص اینکه علی عباسی در ساخت فیلمش تا چه اندازه از ساخته ایرجزاد تأثیر گرفته، وجود ندارد و امکان اظهارنظر درباره کپیبرداری احتمالی از فیلم «عنکبوت» فعلا میسر نیست، ولی اگر ادعاهای ایرجزاد صحت داشته باشد یا حتی قرین به واقعیت باشد، گذشته از موضوع پیگیریهای «حق رایت» که هنوز در ایران امکانپذیر نیست، از منظر وجوه اخلاقی و صنفی برای کارگردان «عنکبوت مقدس» که تازه در ابتدای راه فیلمسازی است، تبعات خوبی رخ نخواهد داد و حتی میتوان درباره صلاحیت کارگردان «عنکبوت مقدس» برای ادامه فعالیت فیلمسازی احتمالیاش در ایران تأمل کرد. اما با نگاه فارغ از حساسیت به چالش بروزکرده میان این دو فیلم، بد نیست دستاندرکاران صنفی لااقل در محافل داخلی خودشان این ابهامات را بررسی کنند که آیا واقعا پس از ثبت یک فیلمنامه که قاعدتا باید ثبتکنندهاش آسودگی خیال از منظر حق مؤلف ایجاد کند، امکان رخنه ایده (و نه اصل فیلمنامه) به بیرون و عدم رعایت امانتداری
وجود دارد یا خیر؟ آیا ادعای ایرجزاد مبنی بر تماشای غیرقانونی فیلم توسط عباسی و اطرافیانش که به کپیبرداری یا لااقل تأثیرپذیریهای کپیگونه منجر شده است، صحت دارد و اگر دارد چگونه باید برای رفع آنی چنین رخنههایی اقدام کرد و اگر ندارد هم از سازنده «عنکبوت» که چنین ادعایی را مطرح کرده، توضیح خواسته شود و در نهایت اینکه آیا وقت آن نرسیده که با بیشترین پیگیری ممکن، موضوع پیوستن ایران به قانون جهانی «کپیرایت» دنبال شود تا امکان پیگیری منصفانه موارد مشابه که یک طرف ماجرا خارج از جریان سینمای ایران است، فراهم شود؟