|

تنش با آژانس فرصت یا تهدید؟

بعد از صدور قطع‌نامه شورای حکام آژانس در انتقاد از ایران، دولت رئیسی ضمن محکوم‌کردن قطع‌نامه مذکور، آن را حرکتی سیاسی قلمداد کرده و در واکنش به آن، تعدادی از دوربین‌های آژانس در مراکز هسته‌ای کشور را خاموش کرد.

تنش با آژانس
فرصت یا تهدید؟

 بعد از صدور قطع‌نامه شورای حکام آژانس در انتقاد از ایران، دولت رئیسی ضمن محکوم‌کردن قطع‌نامه مذکور، آن را حرکتی سیاسی قلمداد کرده و در واکنش به آن، تعدادی از دوربین‌های آژانس در مراکز هسته‌ای کشور را خاموش کرد. علاوه بر این اقدام، عده‌ای از مسئولان در سلسله موضع‌گیری‌های خود وعده انجام اقدامات بیشتر را داده‌اند که می‌تواند به تنش جاری در روابط با آژانس و به تبع آن در روابط با کشورهای اروپایی بیش‌از‌پیش دامن بزند.

وضعیت کنونی مشابه وضعیت کشور در سال‌های ۹۰ تا ۹۱ است که هزینه‌های اقتصادی زیادی برای ایران به دنبال داشت. اما نکته اینجاست که اکنون گذشت زمان به‌هیچ‌وجه به نفع ایران نیست و با توجه به انباشت انبوهی از مشکلات، اگر تنش فعلی مدیریت نشود، می‌تواند هزینه‌های مضاعف و بیشتری در مقایسه با آن سال‌ها به بار آورد. مروری بر موضع‌گیری‌هایی که این روزها مقامات دولتی و غیردولتی در ارتباط با صدور قطع‌نامه شورای حکام داشته‌اند، از جهاتی نگران‌کننده است و نشان می‌دهد در مواجهه با تهدید به‌وجود‌آمده، برنامه و راهکار مشخصی ندارند تا بر اساس آن تدابیری جهت تأمین منافع کشور اتخاذ کنند.

برای مثال‌ غیر از موضع‌گیری‌های انفعالی، هیجانی و کلیشه‌ای (هم در برداشت از آنچه در جریان است و هم در تجویز راهکار)‌ چیز دیگری دیده نمی‌شود تا پیام آرام‌بخشی را به جامعه و فضای ملتهب بازار و کسب‌وکار کشور منتقل کند.

اندکی تأمل در موضع‌گیری رئیس‌جمهور در شهرکرد و موضع‌گیری خطیب جمعه تهران (سید‌احمد خاتمی)، مخاطب را بیش از آنکه به وجود تدبیری جهت حل این تنش رهنمون کند، بیشتر تداعی‌کننده تداوم بن‌بست و تبدیل «چالش» به «بحران» است. دلاری که از ابتدای هفته جاری با ورود به کانال 33 هزار تومان رکورد تاریخی خود را شکست و ریال ایران به بی‌ارزش‌ترین نرخ در تاریخ کشور رسید، گواه آن است که اقتصاد، بازار و معیشت تا چه اندازه در گرو تحولات مثبت و منفی سیاست خارجی و آینده برجام است و اتفاقی مانند صدور قطع‌نامه شورای حکام چگونه معیشت مردم را نابود می‌کند.

رئیسی، چه پیش از انتخابات، چه در حین رقابت‌های انتخاباتی و چه پس از آن و در 10 ماهی که از عمر دولتش می‌گذرد، وقت و بی‌وقت این جمله ‌خود را تکرار می‌کند که معیشت و اقتصاد مملکت را به برجام گره نمی‌زند؛ در‌حالی‌که واقعیت این روزهای اقتصاد بحران‌زده ایران، درست خلاف این ادعا را نشان می‌دهد.

این در حالی است که ایالات متحده، دولتمردان اروپایی و مدیر‌کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از یک طرف در شورای حکام علیه برنامه هسته‌ای ایران قطع‌نامه صادر می‌کنند و از طرف دیگر هم از عزم خود برای توافق با ایران سخن به میان می‌آورند. اما در مقابل مسئولان ما در‌حالی‌که از اقدامات علیه آژانس داد سخن سر می‌دهند، در ادامه به‌جای اتخاذ مواضع دیپلماتیک سازنده و مثبت، کماکان از موضع تهدید برای واشنگتن، تروئیکای اروپایی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و حتی شورای امنیت سازمان ملل خط‌و‌نشان می‌کشند و اصلا کوچک‌ترین تأمل و دقتی در ارتباط با اینکه پیامد و بازخورد چنین تهدیداتی در اقتصاد، سیاست و دیپلماسی چه خواهد بود، نمی‌کنند.

به‌عبارتی‌دیگر، در‌حالی‌که با اقدام ایالات متحده، تروئیکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی التهابی بی‌سابقه به بازار ایران وارد می‌شود، در‌عین‌حال موضع‌گیری و آمادگی آنها هم‌زمان یک پالس مثبت هم ارسال می‌کند. با‌این‌حال در داخل کشور، هم اقدامات سازمان انرژی اتمی و هم موضع‌گیری مقامات دولتی و غیردولتی که کوچک‌ترین ارتباطی به حوزه دیپلماسی ندارند، به‌صورت هم‌زمان به التهابات بیشتر در بازار دامن می‌زند و شاهد این جنون قیمت‌ها هستیم.

تازه به این هم اکتفا نمی‌کنند و عنوان می‌‌کنند در هفته‌های آینده به اقدامات دیگری دست خواهیم زد و تا آن زمان هم مرتب به‌صورت آگاهانه و ناآگاهانه مواضع ‌دیگری را در دستور کار قرار می‌دهند؛ به‌خصوص ائمه جمعه و جماعات که بدون شناخت از مسئله حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی که مقوله‌ای کاملا تخصصی است و یک سر آن به سیاست داخلی و سر دیگر آن به روابط بین‌الملل، مسائل امنیتی و اطلاعاتی یا مسائل نظامی و دفاعی و حقوق بین‌الملل ارتباط دارد، دست به موضع‌گیری‌هایی ‌می‌زنند که هزینه آن تنها‌و‌تنها بر دوش مردم خواهد بود.

در‌واقع پیش و بیش از آنکه رژیم صهیونیستی یا حزب جمهوری‌خواه و کلا سنای آمریکا موانعی بر سر راه احیای برجام ایجاد کند، این خود ما هستیم که با مفروضات و برداشت‌های غلط در داخل کشور مانع از خلق فرصت‌ها و تبدیل چالش به فرصت می‌شویم. بیان و تکرار مطالبی مانند «اقتصاد از سیاست خارجی و برجام جداست»، «جمعیت کشورهای مخالف قطع‌نامه آژانس از جمعیت کشورهای مخالف بیشتر است»، «انتظار این است که آژانس به وظایف فنی خود عمل کند»، «‌‌ادامه حضور در ان‌پی‌تی مجوز ترور دانشمندان هسته‌ای کشور است»، «قلدری در برابر قلدری چاره کار است» و نظایر آن دیگر حتی کاربردی در حوزه سیاست خارجی و داخلی ندارند.

متأسفانه مسئولان با این تصورات خود، مانع از فهم واقعیات شده‌اند. تا زمانی که در این تصورات بازنگری جدی و عمیقی صورت نگیرد، نمی‌توان انتظار داشت تنش در روابط با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشورهای اروپایی و به‌خصوص ایالات متحده آمریکا به فرصتی برای خروج از بن‌بست فعلی به‌وجود‌آمده در گفت‌وگوهای برجامی تبدیل شود.

مراکز تصمیم‌گیری در کشور باید متوجه این امر باشند که منافع رژیم صهیونیستی و جریان‌ برانداز در تطویل و تشدید بحران‌های داخلی در ایران است. جریان اول خواهان آن است که حداقل تا تعیین تکلیف انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا در آبان‌ماه سال جاری، تنش فعلی بین تهران با جامعه جهانی ادامه پیدا کند که مجموعه رفتارهای غلط آژانس با صدرو قطع‌نامه و به دنبالش واکنش‌های غیر هم‌سطح ‌ایران هم مسیر همواری را برای تل‌آویو در این راستا رقم زده است.

اما دومین جریان (براندازان)، با مشاهده اعتراضات صنفی و مردمی در روزها و هفته‌های اخیر در برخی از شهرهای کشور، در تلاش‌اند با لابی‌گری‌های خود چنین القا کنند که تشدید تنش‌ها و در نتیجه افزایش مشکلات اقتصادی در ایران و در نهایت ایجاد اعتراضات می‌تواند منجر به افزایش نارضایتی‌ها از نظام سیاسی شود.

با در‌نظر‌گرفتن این نکات، در شرایط فعلی نیاز مبرم داریم به اینکه دولتمردان ما بپذیرند اقتصاد به شکل جدی از سیاست و به طریق اولی تحولات سیاست خارجی با محوریت برجام تأثیر می‌پذیرد و نمی‌توان به صرف ادعای تفکیک «اقتصاد» از «برجام» و تحولات مربوط به حوزه سیاست خارجی که مرتب از زبان رئیسی مطرح می‌شود، در عمل هم حساب این دو را از هم جدا کرد.

محاسباتی از این دست، چون مبتنی بر واقعیت نیستند، وقتی مبنای تصمیم‌گیری دولتی قرار می‌گیرند، نه‌تنها منجر به حل مشکلات نمی‌شوند‌ بلکه خود موجب شکل‌گیری بحران، تداوم، تطویل و تشدید آن در کشور می‌شوند. متأسفانه به دلیل آنکه ما در این وضعیت قرار گرفته‌ایم، قادر نیستیم چرایی تکذیب انعقاد قرارداد میدان نفتی «هنگام» توسط عمانی‌ها را به‌درستی درک کنیم. به‌واقع چرا مسقط در این برهه زمانی خطیر و حساس و درست در شرایطی که رئیسی به این کشور سفر کرده است، ادعای تهران را زیر سؤال می‌برد؟ اگر به این سؤال خوب فکر کنیم، جواب در دسترس است.

بنابراین جا دارد دولتمردان و حامیان آن نشان دهند از توانایی و درایت کافی برای تأمین منافع ملی در پرونده فعالیت‌های هسته‌ای برخوردارند؛ چرا‌که در غیر این صورت روز‌به‌روز و ساعت‌به‌ساعت به نقطه غیرقابل‌بازگشت نزدیک می‌شویم که در آن صورت هیچ‌کاری از هیچ‌کسی 

بر نخواهد آمد.