اصلاح تصورات عمومی درباره سکته مغزی
اینکه یک شخصیت مجازی هنگام بیماری چه رفتاری میکند، اهمیت چندانی ندارد؛ اما از آنجا که توجه بسیاری از مردم در مخالفت یا موافقت، متوجه به اینگونه افراد است، اصلاح تصورات عمومی درباره سلامت که قطعا با سطح سلامت مردم ارتباط مستقیمی دارد، چارهای نمیگذارد جز اینکه برخلاف میل باطنی به اینگونه موارد هم پرداخته شود و رفتار صحیح در مقابل رفتاری که انجام شده، مورد تأکید قرار گیرد.
اینکه یک شخصیت مجازی هنگام بیماری چه رفتاری میکند، اهمیت چندانی ندارد؛ اما از آنجا که توجه بسیاری از مردم در مخالفت یا موافقت، متوجه به اینگونه افراد است، اصلاح تصورات عمومی درباره سلامت که قطعا با سطح سلامت مردم ارتباط مستقیمی دارد، چارهای نمیگذارد جز اینکه برخلاف میل باطنی به اینگونه موارد هم پرداخته شود و رفتار صحیح در مقابل رفتاری که انجام شده، مورد تأکید قرار گیرد.
آقای معروف به تیستر احساس میکند صورتش کج شده، شاید سکته مغزی کرده باشد (درحالیکه آشکار است به بیماری بسیار بیخطر بلز مبتلا شده که در صورت یک معاینه دقیق، اصلا نیازی به سیتیاسکن ندارد)، ولی بههرحال بهعنوان بیمار حق دارد نگران شود. به یک بیمارستان عمومی بزرگ مراجعه میکند و از آنها میخواهد از او سیتیاسکن مغز انجام دهند. احیانا برگه درخواست هم داشته است. بیمارستان احتمالا به دلیل وزن زیاد سیتیاسکن نمیکند اما میخواهد او را تحت نظر بگیرد؛ قبول نمیکند و کار بالا میگیرد! شاید با تحت نظر گرفتن ماهیت غیرخطرناک بیماری و عدم ضرورت سیتیاسکن را درک میکردند و مشکلی پیش نمیآمد.
کجشدن صورت یکی از سه علامت مهمی است که انجمن سکته مغزی ایران و سازمان جهانی سکته مغزی بر آن تأکید میکنند. هرکس بهطور ناگهانی دچار کجشدن صورت یا فلج دست یا اختلال تکلم شد، با هر تصوری که پیش خود دارد، هرچه سریعتر باید از طریق اورژانسهای شهری به مراکزی که این آمبولانسها میشناسند، برده شود. دلیل این امر هم آن است که سکته مغزی فقط در سه ساعت اول است که درمان دارد و این آمبولانسها هستند که مراکز درمان سکته مغزی را میشناسند. این مراکز عمدتا در بیمارستانهای دانشگاهی و دولتی هستند و عموما در بیمارستانهای خصوصی درمان سکته مغزی حاد انجام نمیشود. بسیاری از مردم که توان مالی مناسبی دارند، از مراجعه به بیمارستانهای دولتی اکراه دارند؛ حال آنکه دقایق در درمان سکته مغزی از گرانیت، لوستر، رایحه و لبخند ارزش بیشتری دارد. سیستم متمرکز اعزام بیماران سکته مغزی نهتنها امکان درمان سریعتر را فراهم میکند بلکه با استفاده از اطلاعات آن میتوان این سیستم را هرچه روزآمدتر و کاراتر کرد. مثلا درحالحاضر ارزیابیهای اولیه را در آمبولانس انجام میدهند و در تماس با مرکز درباره بهترین بیمارستان برای انتقال بیمار میپرسند و به بیمارستان مربوطه پیشاپیش اطلاع میدهند که بیمار در حال انتقال است. پرونده بیمارستانی در حال انتقال تشکیل میشود و درمان بلافاصله بعد از انجام سیتیاسکن در همان محل سیتیاسکن شروع میشود. انجام سیتیاسکن بسیار ضروری است و بدون آن درمان امکانپذیر نیست اما تصمیمگیری درباره یافتههای سیتیاسکن فقط از سوی تیم درمانی صورت میگیرد. یک سیتیاسکن بدون تیم درمان سکته مغزی، هیچ ارزشی ندارد. وقتی خونریزی رد شد که احتمال کمی است، بهترین بیمار برای درمان کسی است که سیتیاسکن او نرمال باشد؛ اگر درجاتی از سکته مغزی در سیتیاسکن ساعات اولیه دیده شود، یعنی با یک سکته مغزی وسیع روبهرو هستیم و ممکن است شروع درمان خطراتی داشته باشد؛ بنابراین امیدوارم تأثیرگذار محترم (خدا کند ترجمه درستی کرده باشم) همواره در سلامت باشند اما اگر این بار خود یا یکی از اطرافیانشان خدای ناکرده مشکوک به سکته مغزی بود، اولا از مراجعه مستقیم به بیمارستان خودداری کنند و با ۱۱۵ تماس بگیرند (مدت رسیدن آمبولانس در شهر تهران 15 دقیقه است) و در این مدت از هر درمانی پرهیز کنند و انتخاب بیمارستان را بر عهده آمبولانس بگذارند. ثانیا اصرار بر انجام هیچ آزمایش خاصی نداشته باشند. در کار پزشکی بالینی، بهخصوص مغز و اعصاب، باوجود اطلاعات فراوان در گوگل، هنوز پزشکان به مشاور تبدیل نشدهاند و تصمیم نهایی را ایشان میگیرند. ثالثا تلاش کنند به تیم درمانی اعتماد داشته باشند و سکوت و آرامش را حفظ کنند؛ چون ممکن است مثل مورد ایشان بیماری اصلا مهم نباشد و فقط در کار درمان بیماران جدیتر اختلال ایجاد کنند. پزشکان و پرستاران بیمارستانهای آموزشی هیچ چشمداشت مادیای ندارند؛ اینان با کمک انجمن سکته مغزی ایران در چند سال گذشته موفق شدهاند با تمام مشکلات، درمان سکته مغزی حاد را در کشور راهاندازی کنند. همینها بودند که با کمترین حقوق و امکانات، کووید۱۹ را شکست دادند. درمان سکته مغزی در دوران کووید هم به پیشرفت خودش ادامه داد، آنهم از سوی دستیارانی که تنها گروه شاغل خارج از قوانین کار در کشور محسوب میشوند. بیمارستانی هم که ایشان به آن مراجعه کردهاند، فعلا یکی از بهترین بیمارستانهای فعال کد ۷۲۴ (کد درمان سکته مغزی) است.
اینکه ایشان از تأثیرگذاری مجازی خود در کنار وظایف بسیار مهمتری که با غذاها دارند، نگاهی هم به فرهنگ درمان سکته مغزی در کشور داشته باشند، انتظار بزرگی است (بهخصوص با رفتاری که از خود نشان دادهاند)؛ اما تجربه انجمن سکته مغزی ایران در تلاش برای افزایش اطلاعات عمومی مردم در درمان سکته مغزی نشان داد در غیاب فعالان عرصه عمومی، فقط با نشستهای مکرر پزشکان در سرای محلات پارکها و...، هرجا که مردم حضور داشتند، قدرت بالایی در جذب و درک اطلاعات پیشگفته داشتهاند. بنده بهعنوان رئیس سابق انجمن و طبیبی که هرروز با بیماران سکته مغزی در تماس هستم، شهادت میدهم که درمان سکته مغزی حاد که تا چهار سال پیش در کشور انجام نشده بود، اکنون بدون تخصیص امکانات لازم توسط دولت برای بخش مهمی از بیماران سکته مغزی در همان سه ساعت اول انجام میشود و زمینههای درمانهای پیشرفتهتر با وجود مشکلات فراوان (شامل برخوردهایی مانند آنچه تأثیرگذار محترم انجام دادند) درحال استقرار
در کشور است.
* رئیس سابق انجمن سکته مغزی ایران
عضو هیئتمدیره سازمان جهانی سکته مغزی