در همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران مطرح شد
نیاز به روشنفکران متخصص داریم و نه روشنفکر شاعر
پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران از روز سهشنبه لغایت پنجشنبه، توسط انجمن جامعهشناسی ایران و تحت حمایت سیویلیکا در شهر تهران با حضور جمعی از صاحبنظران برگزار شد.
شرق: پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران از روز سهشنبه لغایت پنجشنبه، توسط انجمن جامعهشناسی ایران و تحت حمایت سیویلیکا در شهر تهران با حضور جمعی از صاحبنظران برگزار شد. اسماعیل خلیلی یکی از حضار، در بخشهایی از صحبتهایش میگوید: باید یک تمایزی بین اصطلاح مفهوم و معنا ذکر شود، مفاهیمی که امروز در نشست ذکر خواهند شد، همه مفاهیمی معنادار برای ما هستند و مادامی که برای ما معنادار هستند، ما دچار سرگشتگی نخواهیم شد، در واقع ما آنها را میفهمیم چون معنادار هستند. هر کدام نمادها و استعارههایی از جهان را دارند، این استعارهها مادامی که معنیدار هستند، ما را به کنش و نسبت برقرارکردن، هستی پیرامون، درون جامعه، بیرون از آن و تاریخ وامیدارند، زمانی که از معنا تهی میشوند، یا معنا سرگردان میشود یا آنچنان از معنا ساقط میشوند که در آخر منجر به قلمروزدایی میشود. مفاهیم معنادار یا بیمعنا میشوند و دستکم از آغاز زمان، آغاز میشوند. همانطور که میدانید، صد هزار سال از عمر زبان گذشته و ما در ساحت زبان زندگی میکنیم. گرچه بیش از سه هزار سال از پیدایش دستور زبان گذشته ولی ۲۰ هزار سال است که زبان آمده و ما در زبان زندگی میکنیم.
بازنمایی خرد، معرفت و فرهنگ کهن ایرانی؛ راهبردی برای آینده
آتنا نیارمی در بخشی از این برنامه میگوید: در اول باید توضیح بدهم که چه پژوهشی انجام دادم که البته باید بگویم بیشتر در حد یک ایده است. دیوانسالاری و عوامل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بر دیوانسالاری در ایران از زمان مادها تا قاجار را مورد بررسی قرار دادم و متوجه شدم چقدر در این زمینه منابع خوبی داریم و چقدر جای کار دارد و واقعا دیدم چقدر میتوانیم از این گنجینه استفاده کنیم. در کنار آن، از اساتید بزرگ و گرانقدری هم آموختم و بهنظرم بازنمایی خرد و معرفت ایران کهن به عنوان راهبردی برای آینده بوده است و من باور دارم در حوزه تمدن ایران، ما زادگاه معرفت و فرهنگ را داریم و میتوانیم به مثابه الگویی جهان را تحت تأثیر قرار دهیم. امروز این حوزه تمدنی ممکن است به دلیل نظامهای سیاسی دچار گسستگی و مرزبندی شده باشد، اما از نظر فرهنگی کماکان یک پیوستگی چشمگیر خرد و فرهنگ ایرانی میراثی با ۲۵ قرن است که در حوزه تمدنی ایرانزمین واقع شده است. همچنین گنجینه پایداری است شامل تاریخ مدون معماری، هنر، فلسفه و... که میخواهم اشاره کنم طبق پژوهشی که شروع کردم و البته در نیمه راه آن هستم، آنچه به دست آوردم این بود که باید این گنجینه را مورد بازبینی و واکاوی قرار دهیم. چراکه معتقدم میتواند الگو و سرمشقی برای ایران و جهان در حوزه فرهنگسازی و خردورزی باشد. همچنین بهتر است به جای غرب خودمان این کار را انجام دهیم که دانشجو و علاقهمندان جوان زیادی داریم که در حوزه تاریخ و جامعهشناسی علاقه به کار دارند، زیرا همیشه ایرانیها افرادی خردورز بودند.
نقش نخبگان در راهبردهای حل تنش در بافت جامعهشناسی تاریخی
غلامرضا خاکی در بخشی از صحبتهایش میگوید: در کتابی که نوشتم از زمان مشروطه به بعد در جستوجوی این بودم که راز انسداد و به بیان عامیانه درجازدن نظام اجرائی ایران را با رویکرد جامعهشناسی تاریخی بکاوم که به واقعیت عجیبی رسیدم. اینکه ما در ایران معاصر که سرآمدان دانش رسمی زمان خود بودند، دو تعبیر عملگرا و روشنفکران سیستمی داریم، افراد نو تحصیلکرده و فرنگرفته که سرآمدهای علم زمان خود بودند، حال این دو در نظام اداری به اجرا در میآمدند. در مجموع نظام اجرائی ما با این وضع پیشرفتی در تاریخ نکرده و رفته رفته شکست و ناکامیهایی را این گروه به نظام اجرائی دامن میزند اما تا امروز این دو گروه یکدیگر را متهم کردند. بنابراین عملگرایی سازمانی و روشنفکری سازمانی دیالکتیک بینشان را حقیر کردند و الان نیاز به روشنفکران متخصص داریم و نه روشنفکر شاعر که غزل بگوید، نمایشنامه بنویسد و بر اساس تجربههای شخصی و محدود خود برنامهریزی مدیریتی کند و به نقد بپردازد. همچنین طبق آخرین اعلام مجمع جهانی اقتصاد؛ مهارت برتر، تفکر انتقادی است که خمیرمایه روشنفکری خواهد بود.
نقش ژئوپلیتیک و جغرافیا در ساخت آینده ایران
کامبیز مشتاقگوهری در بخش کوتاهی از صحبتهایش اشاره میکند که: طبق نگاه جغرافیایی، ما در ایران یک مقصد مهم جغرافیایی محسوب میشدیم و بنابراین برخوردهای مهم تاریخی را در این منطقه شاهد بودیم. در پل تمدنی ایران ارتباطهایی از شرق به غرب و غرب به شرق وجود داشته و شواهدی وجود دارد که مناطقی از ایران همچون بخشهایی از سیستان و بلوچستان در واقع محل گذار بوده، اینها ویژگیهایی است که ایران را تبدیل به یک تمدن اهل تعامل با جهان کرده و حال هرگونه انزوا و تندادن به تحریم مسائل عظیمی را برای کشور به وجود خواهد آورد. همچنین با توجه به جغرافیای انرژیهای گازی و نفتی و خورشیدی کشور، ما ظرفیت فرصت و تهدیدهای بسیاری را داشتیم.
راهبرد تمدن ایرانی در قلمرو آینده
رادمان خورشیدیان در بخشی از صحبتهایش میگوید: من در اول میخواهم مفهوم آینده را باز کنم که منظور از این مفهوم چیست و چگونه میتوان با آن تعامل کرد. خطیبودن نگاه به تاریخ باعث شده تا به آینده هم خطی نگاه کنیم، همچنین تاریخ کهن به ما نشان میدهد که چگونه به اینجا رسیدیم، اتفاقاتی که شاید آنقدر بزرگ و مهم نبوده ولی در آینده تأثیر داشته. تاریخ مجموعهای از خطاهاست که نمیدانیم انتهای آن به کجا میرسد، تنها انتخاب گذشتگان شرایط ما و انتخاب ما شرایط آینده را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین قابل ذکر است که آینده پیشبینیناپذیر است، اگر تمام محاسبات و بررسیهای دقیق را در نظر بگیریم، تا پیشبینیای از آینده داشته باشیم اما باز هم امکان دارد یک اتفاق ناچیز همه چیز را دگرگون کند چون در هر حال افراد یک جامعه قوه تخیل دارند و میتوانند آینده را تصور کنند و حتی بین آنها مقایسه انجام دهند و تصورات باورپذیر را دنبال کنند. یکی از مسائل مهم موضوع فرهنگ است، هر چه تنوع فرهنگی ییشتر باشد تابآوری هم بیشتر میشود. شاید اگر یکسری کاوشگر داشته باشیم که بتوانند آیندهای متفاوت طراحی کنند، میتوان یکسری آزمایشگاههای اجتماعی برای آن در نظر گرفت و این موضوع را مورد بررسی قرار داد.
مدل سیستمی زروان: پیشنهادی راهبردی برای آینده تمدن ایرانی
شروین وکیلی در بخشی از صحبتهایش میگوید: وقتی در مورد ایران حرف میزنیم در واقع از یک تمدن حرف میزنیم، یعنی از یک سیستم بزرگ انسانی، همچنین قابل ذکر است که ایران جزء اولین تمدنهاست، تمدنی که به دلیل وسعت زمانی و مکانی دارای پیچیدگیهای بسیار زیادی بوده است. در آن فرهنگها و یدبان مختلفی بوده و همچنان هم در ایران هستند. تمدن ایرانی به دلیل پیچیدگیهایی که داشته همیشه در آستانه فروپاشی بوده است. با توجه به اینکه هدف انجمن جامعهشناسی عقلانیاندیشیدن جامعه در مورد خود است چند نکته را میگوید؛ اول اینکه میانرشتهایی فکر کنیم که این موضوع به تخصصی اندیشیدن هم کمک میکند، حتی اینکه مدرنیته دنیا را گرفته تصور درونی اروپایی است، همچنین قابل ذکر است که هیچ وقت تعداد جمعیت ما در ایران اینقدر نبوده و محیط زیست را هم اینقدر خراب نکرده بودیم. ما کهنترین زبان را داریم که به شدت دارای هویت است و جمعیت زنان باسواد ما هیچ وقت اینقدر زیاد نبوده. تعداد مهاجرهای کشور میتواند نقطه قوت باشد که فعلا نقطه ضعف است و هیچ وقت به این شکل به دلیل وجود رسانه به هم مرتبط نبودیم که اتفاقی فرخنده است.
چرا باید از یک جامعهشناسی متفاوت دفاع کرد؟
جواد افشارکهن در بخشی از صحبتهایش میگوید: طبق بررسی و مطالعههایی که در حوزه جامعهشناسی داشتیم بهنظر باید دریچه جدیدی برای شیوه نگریستن در نظر بگیریم و از همین رو عنوان جامعهشناسی متفاوت به ذهن میرسد، به طور مثال درنظرگرفتن رابطه دولت و ملت برای یک جامعه دادههایی است که ما ترجمه کردیم، همچنین تفکیک حوزههای جامعهشناسی به نوعی باعث به بیراههرفتن شده. تخصصیکردن جامعهشناسی در جامعه ما چیزی نشد که در قالب جامعهشناسی در نظر بگیریم. یعنی آن تفکیکها ما را از فهم مدیریت جامعه ایران دور کرده است.
الگویی مفهومی برای درک تغییرات و تبیین فرایندهای اجتماعی در ایران
حسین اکبری در بخشی از صحبتهایش میگوید: جامعه ایران طبق نظر افراد بسیاری که در حوزه جامعهشناسی آن را بررسی میکنند، یک جامعه پیچیده است، برای همین نمیتوان آن را فقط با یک دیدگاه مورد بررسی قرار داد. با وجودی که جامعه ایران را یک جامعه کوتاهمدت در نظر میگیرند، اما یک ثباتی در هسته خود دارد و آن را تجربه میکند، علیرغم وجود نوسانات زیادی که در دورههای مختلف تاریخی شاهد بوده، میتوان این تغییرات را مورد بررسی قرار داد. بنابراین همیشه با ایجاد یک نظام ارزشی سعی کرده بتواند جلوی این تغییرات و بیثباتیها را بگیرد.
زبان فارسی امروز و جامعه ایران
حسین پرویز اجلالی در بخشی از صحبتهایش در این همایش میگوید: ما امروز با پدیده جهانیشدن زبان روبهرو هستیم، این جهانیشدن هم بر زندگی مردم جهان تأثیر خواهد داشت. همانطور که میبینیم زبان فارسی همه جا نفوذ کرده و از طریق صنایع فرهنگی ارتباطات این زبان در فارسی هم تأثیر گذاشته. سؤالی که میتوان مطرح کرد این است که زبان فارسی الان برای جهانیشدن چه ویژگیهایی دارد. با حفظ تمامیت زبان و یکپارچگی باید ببینیم آیا خطری زبان را تهدید میکند یا در حال توسعه است. توجه کنید جامعهشناس، عارف و شاعر نیست که به موضوع احساسی نگاه کند. جامعهشناسان در زبان مداخله ندارند و فقط آن را حفظ میکنند و تغییرات و دگرگونیهایش را میبینند و توضیح میدهند. بنابراین به نظر جامعهشناسان مداخله باید به شکل حداقلی باشد. رشد زبان در نتیجه ارتباطات شکل میگیرد، الان زبانها در حال قرضگرفتن از یکدیگر هستند، این به معنی بیمشکلبودن زبان نیست ولی در کل زبان به سمت رشد است.