طبیب یا مشاور؟
وقتی اولین جمله را با آنچه در گوگل مطالعه کرده شروع میکند، میگویم: «ببخشید دستور میدهید طبیب شما باشم یا مشاور شما؟ در هر حال در خدمتم». چند جمله تعارفآمیز میگوید که معلوم نمیکند کدام را میپسندد. مجبور میشوم مقصودم را توضیح بدهم: طبیب شما کسی است که به او اعتماد کردهاید، بیماری شما را تشخیص میدهد (اگر بتواند) و برای درمان شما تصمیم میگیرد و قطعا عواقب درمان پیشنهادی را برای شما برمیشمارد و اگر چند امکان درمانی موازی با تأثیرات و عوارض مختلف وجود داشته باشد با شما در میان خواهد گذاشت.
وقتی اولین جمله را با آنچه در گوگل مطالعه کرده شروع میکند، میگویم: «ببخشید دستور میدهید طبیب شما باشم یا مشاور شما؟ در هر حال در خدمتم». چند جمله تعارفآمیز میگوید که معلوم نمیکند کدام را میپسندد. مجبور میشوم مقصودم را توضیح بدهم: طبیب شما کسی است که به او اعتماد کردهاید، بیماری شما را تشخیص میدهد (اگر بتواند) و برای درمان شما تصمیم میگیرد و قطعا عواقب درمان پیشنهادی را برای شما برمیشمارد و اگر چند امکان درمانی موازی با تأثیرات و عوارض مختلف وجود داشته باشد با شما در میان خواهد گذاشت. مشاوره با دیگر پزشکان در صورت ضرورت و اطلاع در مورد امکانات خارج از کشور در بیماری شما را هم وظیفه خود میداند. لازم نیست از او بپرسید اگر خودت یا بستگانت بیمار بودید چه میکردی؟ او این را پیشاپیش وظیفه خود میداند که همان تصمیم را بگیرد. البته در اکثر موارد تشخیص کاملا روشن و شفاف نیست که او خطکش بگذارد و صحبت کند. وظیفه او آن است که بداند در آن مرحله چه باید کرد. اگر به او اطمینان داشته باشید، درمانهایی را که ممکن است تستدرمانی باشند شروع میکنید تا او نتیجه را ببیند و به تشخیص برسد. تستدرمانی در بسیاری از موارد پیش میآید و در بسیاری از موارد طبیب مورد اعتماد شما ممکن است نتواند دلایل کارش را به نحوی که شما عمیقا دریابید توضیح دهد. طبیب نیازمند اعتماد شماست. او مسئول بیماری شماست و این مسئولیت را میپذیرد؛ نه به این معنا که ضرورتا بهبودی بیافریند، بلکه به این معنا که از بیشترین توان خود صادقانه در درمان شما استفاده کند. او حق دارد از شما بخواهد دستورات او را بهدرستی اجرا کنید؛ چون بیماری شما در عین حال موضوع کار اوست و او در انجام این کار به بهترین نحو تعصب دارد. اینگونه آموزش دیده است: باید شرح حال و معاینه را به ترتیبی انجام دهد که در دانشکده آموزش دیده است، مثلا نقطه شروع او علت فعلی مراجعه است و اگر از گذشتههای دور شروع کنید وظیفه خود میداند شما را متوقف کند و اجازه صحبت بیشتر را بیتوجهی و لاابالیگری خود میپندارد همانطور که اجازه صحبت ندادن به شما پس از پایان شرح حال را هم خطا میداند. مشاور هم البته طبیب است. او به شما هرگونه اطلاعی بخواهید میدهد. لازم نیست روال آموزش دادهشده در دانشکده پزشکی را رعایت کنید. میتوانید از او بخواهید اول امآرآی شما را ببیند بعد میتوانید نظر خود را در مورد مشکل پیشآمده از او بپرسید. میتوانید بیمقدمه بپرسید اینکه در گوگل نوشته یعنی چه؟ میتوانید آنچه را در گوگل خواندهاید، بیمقدمه به بحث بگذارید. راجع به علائمی که دارید صحبت کنید. میتوانید از او بخواهید شما را معاینه کند. میتوانید از او بخواهید آخرین مقالات در مورد این یا آن بیماری چیست. خلاصه او مشاور شماست، در کنار منابع مختلف اطلاعاتی که اکنون بهراحتی در دسترس هستند، بهعلاوه پزشکانی که قبل از او شما را دیدهاند و پزشکانی که در نوبتاند تا پس از او با ایشان هم مشاوره کنید. در هر حال آنکه آخرین تصمیم را برای شما میگیرد خود شما هستید و اگر پزشک متخصص آن رشته نباشید معلوم نیست مبنای رضایت شما از توضیحات دادهشده چیست و بر چه مبنایی اطلاعات دادهشده را درک و باور میکنید. با گسترش اطلاعات عمومی از طریق فضای مجازی و واقعی و این واقعیت که حقیقت بسیط است و هرچه بیشتر رو به سادگی دارد، پدیده مشاورشدن پزشکان را میتوان فهمید و حتی به درجاتی میتوان پذیرفت که قطعنظر از اراده پزشکان، این نوع نگاه به پیشرفت و گسترش خود ادامه خواهد داد و بهعلاوه در بسیاری از کارهایی که پزشکان انجام میدهند پزشک کاملا تبدیل به مشاور شده است مثل روشهای زیبایی و برخی جراحیها و اعمال دندانپزشکی، اما در بخشهای داخلی که هنوز آن حقیقت بسیط خود را به تمامی عیان نکرده است، در بسیاری از موارد تشخیص قطعی در اولین و دومین نگاه معلوم نیست و بیش از هر طبیب دیگری تنها دکتر «زمان» آن را تشخیص خواهد داد. جز اعتماد به پزشک و دادن فرصت نظاره و تعمق، راه دیگری وجود ندارد. اینکه آخرین تصمیم را کسی باید بگیرد که طبیب نیست (مقصود خود بیمار) فشار سنگینی را بر عهده بیمار میگذارد؛ فشاری که برای طبیب به همان اندازه سنگین نیست، اما برداشتهشدنش قطعا از مسئولیت او میکاهد. بااینحال، اطلاع از این روند اجتنابناپذیر، «طبیب» و دانشکدههای پزشکی را مجبور میکند این موضوع را بپذیرند و در نظر بگیرند و با هر امکان موجود به رقابت با اطلاعات منتشره بپردازند، فصاحت و استفاده از بهترین روشهای تشریح و توضیح به بیماران را جزء خمیرمایه کار خود به حساب آورند. یاد بگیرند و به فراگیران یاد بدهند. راستی شما کدام را میپسندید: طبیب یا مشاور؟