|

بن‌بست اخلاق در صنعت خودرو

احمد فرهادی، کارشناس اقتصادی: کاربرد اخلاق در مدیریت خیلی طولانی نیست؛ متخصصان علم مدیریت حدود 50 سال پیش با بررسی کرده و کردار تعدادی از شرکت‌های موفق، دریافتند دلیل سودآوری خیره‌کننده این شرکت‌های چند‌ملیتی با داشتن صدها هزار کارمند در صدها کشور، دو عامل مهم دارد:

بن‌بست اخلاق در صنعت خودرو

احمد فرهادی، کارشناس اقتصادی: کاربرد اخلاق در مدیریت خیلی طولانی نیست؛ متخصصان علم مدیریت حدود 50 سال پیش با بررسی کرده و کردار تعدادی از شرکت‌های موفق، دریافتند دلیل سودآوری خیره‌کننده این شرکت‌های چند‌ملیتی با داشتن صدها هزار کارمند در صدها کشور، دو عامل مهم دارد:

 آرمان مشترک: یعنی اینکه تمام اعضای سازمان می‌دانستند چه می‌کنند و کجا می‌روند.

 مرامنامه اخلاقی: یعنی اینکه موضوعات اخلاقی حرفه‌ای در تارپود سازمان تنیده شده باشد، به نوعی که بخش زیادی از وقت مدیران و اعضای هیئت‌مدیره شرکت‌ها به طرح مباحث اخلاقی بگذرد! با مشاهده موفقیت‌های خیره‌کننده شرکت‌ها، بحث اخلاق در مدیریت جلوه مهمی پیدا کرد و مباحث بسیاری در دانشکده‌های مدیریتی به این موضوع اختصاص یافت. با ترجمه تعدادی از این آثار و با سر‌ریز‌شدن مدل‌های کیفیتی بهبود در سازمان‌ها و از سوی دیگر توسعه فضای اسلامی و انقلابی، بحث «اخلاق در سازمان» در ایران نیز گسترش یافت، اما هیچ‌گاه سازمان‌ها و شرکت‌های ایرانی نتوانستند از مسیر توسعه اخلاق در سازمان به موفقیت خیره‌کننده‌ای برسند! به عبارتی دیگر آنچه در غرب «موتور توسعه» بود، در ایران به «دکور توسعه» تقلیل یافت. تاکنون کوشش‌های بسیاری در مسیر توسعه اخلاق در صنایع خودروسازی به عمل آمده است؛ تعدادی از مدیران این صنعت که بعضا با مفاهیم مدیریتی جهان آشنایی داشتند، هر‌یک به فراخور توش‌و‌توان خود، تلاش‌های جسته‌و‌گریخته‌ای انجام داده‌اند‌ اما با وجود این تلاش‌ها هر‌روز از اهمیت این موضوع کاسته شده است. به‌نوعی که امروزه می‌توانیم بگوییم شاهد به‌بن‌بست‌رسیدن این اقدامات هستیم. چرا نهال اخلاق در شرکت‌های خودروسازی ایران ریشه‌ای قوی ندوانید و به درخت پر‌باری بدل نشد؟ به گمان بنده سه پاسخ برای این پرسش وجود دارد: نخست: یکی از موارد انسداد توسعه اخلاق در صنعت خودروسازی، این است که تصمیم‌گیرندگان این صنعت هنوز موفق نشده‌اند نسبتی بین موضوع اخلاق و صنعت خودروسازی برقرار کنند؟ و از آنجا که این نسبت به‌خوبی دریافت نشده، ضرورت توسعه اخلاق در این صنعت نیز در انسداد معنایی گیر کرده است. اخلاق عنصری است که در همه عرصه‌ها کاربرد دارد؛ از زندگی شخصی تا زندگی اجتماعی، از اداره‌کردن یک کسب‌و‌کار معمولی تا مدیریت‌کردن یک صنعت چند‌بُعدی. رفع این انسداد در گرو آشنایی بیشتر تصمیم‌گیرندگان صنعت خودرو با مقوله «اخلاق تولید» است. دوم: وجود ساختار دولتی در سازمان‌های خودروساز چند مسئله مهم در این سازمان‌ها ایجاد کرده؛ این مسائل امروزه به‌عنوان موانع مهمی سد راه توسعه اخلاق در این سازمان‌ها‌‌ست. در‌این‌بین، به انتصابات سفارشی، عدم شایسته‌سالاری، بی‌توجهی به منابع انسانی به‌عنوان موتور محرک سازمان، برقرار‌‌نبودن معادله فایده-هزینه در اداره شرکت‌ها و... می‌توان اشاره کرد؛ تمامی این موضوعات به‌صورت نیروهای مخالف توسعه اخلاق حرفه‌ای عمل کرده و به دوری اخلاق از صنعت خودرو انجامیده است. سوم: از آنجا که هر مدیری به فراخور عقایدش، منش و روشی را در سبک اداره سازمان‌ در پیش می‌گیرد، وجود عنصر اخلاق در ذهن مدیر می‌تواند به پیشبرد این مسئله کمک کند؛ بنابراین اگر ذهن مدیر پیوندی با موضوعات اخلاقی داشته باشد، اخلاق در سازمان مهم جلوه می‌کند و اگر ذهن مدیر وابسته به اخلاق نباشد، این پدیده منسوخ خواهد شد.