مسابقه با زمان
درباره یوز بیشتر حرفها زده شده است و حرف جدیدی برای گفتن نیست؛ اکنون وقت تصمیمگیری و عمل است. سالهاست وضعیت یوز بحرانی است، اما شرایط امروز بسیار جدیتر است. زمان اقدامات جسورانه و بدون برنامه، نادیدهگرفتن نیازهای واقعی حفاظتی زیستگاه و تصمیمگیری بر اساس استانداردها و امکانات کشورهای دیگر گذشته است.
لیلی خلعتبری-دکترای تنوع زیستی، ژنتیک و تکامل: درباره یوز بیشتر حرفها زده شده است و حرف جدیدی برای گفتن نیست؛ اکنون وقت تصمیمگیری و عمل است. سالهاست وضعیت یوز بحرانی است، اما شرایط امروز بسیار جدیتر است. زمان اقدامات جسورانه و بدون برنامه، نادیدهگرفتن نیازهای واقعی حفاظتی زیستگاه و تصمیمگیری بر اساس استانداردها و امکانات کشورهای دیگر گذشته است.
در چند سال اخیر، بارها دیده شده که فرضیات غلطی وارد محاسبات حفاظتی شده و بالطبع نتیجهگیریهای غیرواقعی و در نتیجه اقدامات اشتباه را هم در پی داشته است. برای مثال، بارها شنیده شده که مناطق حفاظتشده ما برای یوز امن هستند، حفاظت از زیستگاه به بهترین نحو در حال انجام است و حفاظت بیشتر از این امکان ندارد. واقعا اضافهشدن چند موتورسیکلت و یکی، دو همیار به توران، حداکثر حفاظتی بود که میتوانستیم برای یوز در توران فراهم کنیم؟ خروج دام فقط از یک آغل در طول دو سال گذشته همه نیازهای حفاظتی یوز را فراهم کرده است؟ وقتی یک یوز زادآور با تعقیب و گرفتن تولههای خود مواجه میشود، آیا میتوان انتظار داشت منطقه همچنان برای زادآوری یوز امن باشد؟ یا پناهگاه حفاظتشده نایبندان با یکمیلیونو 500 هزار هکتار وسعت را چهار محیطبان میتوانند حفاظت کنند؟ پس از همه هشدارها و نگرانیها، چه تغییری در مدیریت و بهبود حفاظت از زیستگاههای یزد به وجود آمده؟ از زیستگاههای کرمان چه خبر؟ غیر از جاده سمنان به مشهد، کدامیک از جادههای کشور برای یوز امن شدهاند؟ متأسفانه به نظر میرسد حفاظت از یوزپلنگ در ایران محدود به حفاظت از توران شده و حتی در توران هم بیشتر فعالیتها –حتی همین خرید پروانه چرا- در راستای برنامههای تکثیر در اسارت بوده است. این برنامه، حتی اگر در آینده هم بتواند یوزهایی قابل رهاسازی در طبیعت داشته باشد، باز هم بدون حفاظت از زیستگاه غیرممکن است و این حفاظت باید همین الان، نهفقط در توران بلکه در تمام زیستگاهها، تقویت شود. مسئله این نیست که حفاظتی انجام نمیشود، بلکه مشکل این است که ارتقای فعالیتهای حفاظتی، حتی در توران که وضعیت بهتری دارد، تناسبی با وضعیت بحرانی یوز ندارد. البته ممکن است این فرضیات صرفا ناشی از ناآگاهی کارشناسان از وضعیت واقعی مناطق و وضعیت یوزپلنگ باشد. راهحل این است که این فرضیات در بین گروههای متخصص مختلف، کارشناسان استانی و مشاوران خارجی مطرح شوند، درستی آنها سنجیده شود و در نهایت راهحل مناسب و متناسب پیدا شود.
تجربه اخیر تکثیر در اسارت در سایت توران، به تلخی اما به خوبی نشان داد هنگامی که با تجربههای جدید در مدیریت حیات وحش سروکار داریم، نیاز داریم از افراد مختلف با تجربههای متفاوت و مکمل یکدیگر مشورت بگیریم و برنامهریزی متناسب با امکانات خود داشته باشیم. اتفاقات غیرمترقبه بخشی از چنین برنامههایی هستند. اینکه بگوییم بهطور قطع اتفاق نمیافتند، درست نیست؛ چون احتمال رخدادن آنها وجود دارد. با برنامهریزی درست میتوان برای اتفاقهای غیرمترقبه هم آماده بود و واکنش مناسب را نشان داد. مخفیکاری، گرفتن تصمیمات شتابزده و بر اساس منافع موقت و گاه حتی شخصی، داشتن دید منطقهای به حفاظت، آنهم برای گونهای با مشخصات یوز، غیر از شتاببخشیدن به انقراض آن، نتیجهای نخواهد داشت. از این تجربه که به بهای گزاف ازبینرفتن دو توله از نایابترین گربهسانان دنیا به دست آمده، باید به بهترین نحو برای بهترکردن تصمیمات و اقدامات آینده استفاده کرد. همانطور که بارها و بارها گفته شده، حفاظت از یوز نیازمند برنامهای ملی است و پرواضح است که این برنامه باید با توجه به وضعیت واقعی فعلی و دانش موجود تهیه شود. استفاده از تجربههای موفق دنیا در سیستمهای مشابه، قطعا اخذ نتایج بهتر را در پی خواهد داشت. یکی دیگر از مشکلات بزرگ بعد از برنامهریزی، تأمین مالی است؛ بدون داشتن برنامه واقعی حتی نمیتوانیم پیشبینی کنیم به چه مقدار بودجه نیاز داریم، اما اگر برنامه تهیهشده، منطقی و قابل دفاع باشد، تأمین مالی آن هم قابل انجام است.
درست است که جلوگیری از انقراض یوزپلنگ آسیایی در حال حاضر تبدیل به مسابقهای با زمان شده، اما صرفا به دلیل اینکه یک مسابقه است، نباید شتابزده تصمیم گرفت و دست به هر عملی زد، بلکه باید بهترین، کمخطرترین و پربازدهترین راه را با توجه به وضعیت فعلی یافت. در غیر این صورت احتمال زیادی وجود دارد که این سریعترین پستاندار خشکیزی، در مسابقه با زمان شکست بخورد.