|

گپ‌و‌گفتی با بهروز شعیبی به بهانه اکران فیلم «بدون قرار قبلی»؛

سینما بدون تنوع می‌میرد

دوست دارم فیلم «سه قاپ» را بازسازی کنم

قصه دختری که پس از سال‌ها به دلیل مرگ پدرش به ایران برگشته، اقامت کوتاه او در زادگاه پدر و دیدار با افرادی که پدرش را می‌شناسند، زمینه‌ساز تحولاتی در زندگی‌اش می‌شود. داستانی آشنا که بهروز شعیبی در تازه‌ترین ساخته سینمایی‌اش «بدون قرار قبلی» به سراغش رفته و به‌زعم خودش با نگاهی متفاوت به قصه‌ای که شاید پیش‌بینی‌پذیر به نظر برسد، پرداخته. بهانه صحبت با او ساخت فیلمی است که تا به امروز واکنش‌های متفاوتی از سمت مخاطبانش داشته است.

سینما بدون تنوع می‌میرد

بهناز شیربانی: قصه دختری که پس از سال‌ها به دلیل مرگ پدرش به ایران برگشته، اقامت کوتاه او در زادگاه پدر و دیدار با افرادی که پدرش را می‌شناسند، زمینه‌ساز تحولاتی در زندگی‌اش می‌شود. داستانی آشنا که بهروز شعیبی در تازه‌ترین ساخته سینمایی‌اش «بدون قرار قبلی» به سراغش رفته و به‌زعم خودش با نگاهی متفاوت به قصه‌ای که شاید پیش‌بینی‌پذیر به نظر برسد، پرداخته. بهانه صحبت با او ساخت فیلمی است که تا به امروز واکنش‌های متفاوتی از سمت مخاطبانش داشته است.

 

  «بدون قرار قبلی» تفاوت‌هایی با کارهای پیشین شما دارد، بد نیست ابتدا کمی درباره فیلم‌نامه صحبت کنیم. تا به امروز با طیف متنوعی از فیلم‌نامه‌نویسان کار کرده‌اید و در فیلم اخیر هم تلفیق نگاه فرهاد توحیدی و مهدی تراب‌بیگی و الهام از کتاب «بهترین شکل ممکن» نوشته مصطفی مستور اساس فیلم‌نامه را شکل داده است. از ابتدای اکران نقدهایی به فیلم‌نامه مطرح شده و به این موضوع زیاد اشاره شده است که سفر قهرمان شما ‌یا تصویری که از او ارائه می‌شود، پشتوانه محکمی نداشته و به‌درستی پرداخت نشده است. هرچند‌ این انتقاد به سایر شخصیت‌ها هم تعمیم پیدا کرده و به نظر می‌رسد شخصیت‌ها آن‌طور‌که باید ابعاد مختلف وجودی‌شان معرفی نمی‌شود. پیش از هر چیز درمورد تعامل با فیلم‌نامه‌نویسان صحبت کنید.

در ابتدا باید اشاره کنم که به‌عنوان مخاطب معمولا توقع ‌یا عادتی درمورد فیلم‌دیدن داریم. این توقع برحسب اینکه قبلا چه فیلم‌هایی دیده‌ایم و دربرخورد با فیلم‌هایی که در آینده می‌بینیم، ایجاد می‌شود. مثلا فکر می‌کنیم در این محصول ایرانی این نوع قصه‌پردازی مد نظر ماست و توقع ما این است که اتفاقاتی پیش‌بینی‌پذیر ببینیم و اگر دقت کنید در ناخودآگاه خودمان تفاوتی بین فیلم‌های کشور خودمان با سایر کشورها قائل هستیم؛ چرا‌که کشورها و جغرافیای مختلف در ساختار و تصویرسازی هنر نمایش در ذهن مخاطب تأثیر می‌گذارد. مثلا وقتی فیلمی از آمریکا می‌بینیم با یک نوع ساختار مواجه هستیم و در اروپا با جنس دیگری. درباره سینمای خودمان هم همین‌طور است. یعنی ما در سینمای خودمان به یک نگارش و یک ساختار نمایشی عادت کردیم. متنی که نمود بیرونی آن بر صحنه نمایش یا در قالب فیلمی سینمایی ارائه می‌شود. انگار براساس یک روند، شبیه به هم پیش می‌رود. البته دوره‌های مختلف وقتی که یک کارگردان ساختار جدیدی را به وجود آورده، همه سعی می‌کنند که به محض موفقیت، همان روال را ادامه بدهند. در «بدون قرار قبلی» وقتی با آقایان توحیدی و تراب‌بیگی روی فیلم‌نامه کار می‌کردیم، از ذهنمان می‌گذشت که اگر بخواهیم قصه را با شکلی جدید تعریف کنیم، آیا باید همان کلیشه‌ها و روند را تکرار کنیم یا خیر؟ یا می‌توانیم به شکل دیگری قصه را تعریف کنیم؟ طوری که این قصه شبیه فرمول‌های معمول نباشد. واقعیت این است که برای خود من این نوع گویش در لحن قصه‌گویی در فیلم «بدون قرار قبلی» جذاب بود. حتی اینکه به قول شما توقعات ما را خیلی برآورده نکند. مثلا اگر قرار است تحولی ببینیم حتما این تحول بیرونی باشد یا اگر قرار است اتفاقی را مرور کنیم، نمود بیرونی داشته باشد. سعی کردیم اساسا به لحن متفاوتی برسیم.

 شاید به این دلیل که قصه تا حدی برای مخاطب آشنا و پیش‌بینی‌پذیر است، تلاش برای رسیدن به لحنی متفاوت هم چندان تأثیری در مخاطب اثر ندارد.

درمورد هیچ اثری نمایشی نمی‌توان گفت آیا این کامل‌ترین اثر است یا خیر؟ یا اینکه همه‌‌چیز در آن به بهترین شکل ممکن اتفاق افتاده یا خیر؟ به نظرم از وقتی که کاری ساخته می‌شود، دیگر رویکرد هر بیننده و مخاطب به آن متفاوت است و به شیوه‌های مختلفی با آن ارتباط برقرار می‌کند. به همین دلیل است که ما از فیلمی لذت می‌بریم و دیگری چنین نظری ندارد. دلیلش این نیست که دو فیلم مختلف می‌بینیم، دلیلش این است که دو ارتباط متفاوت را با اثری نمایشی یا خلق‌شده برقرار می‌کنیم. اگر از من بپرسید پاسخ خواهم داد تا ابد وقت دارید روی اثر کار کنید و مدام آن را تصحیح کنید. بالاخره هر اثر اشکالات خاص خودش را دارد. چیزی که برای من مهم است تنها مراحلی است که برای رسیدن به این نتیجه اتفاق افتاده. به‌هر‌حال این فیلم با انتخابی که در مرحله متن و فیلم‌برداری در بخش‌های مختلف داشته، تلاش شده تا به یک حال‌و‌هوایی برسد که اگر این حال‌و‌هوا در ذهن بیننده درست شکل گرفته و آن را دوست داشته باشد، این فیلم با مخاطب ارتباط برقرار کرده است. اگر هم این حال‌و‌هوا شکل نگرفته باشد، قطعا می‌توانستیم در بخش‌هایی بیشتر و بهتر کار کنیم.

  «بدون قرار قبلی» کارگردانی حساب‌شده‌ای دارد. با استناد به سایر کارهای شما، تا به امروز کارنامه کارگردانی متنوعی است و در اثر اخیرتان این بلوغ در کارگردانی هم دیده می‌شود. با همه اینها این انتقاد هم به فیلم «بدون قرار قبلی» وارد است که کارگردانی جلوتر از فیلم‌نامه حرکت می‌کند. تا چه حد این نقد را می‌پذیرید؟

اصولا برای من همیشه کارگردانی در ادامه متن است و فکر می‌کنم که هر آن چیزی که در ساختار تصویری شکل می‌گیرد، حتما نیاز است که پایه و بن‌مایه‌اش در متن و کلماتی که نوشته می‌شود، گذاشته شود. به همین دلیل شاید تا به امروز اسمم به عنوان فیلم‌نامه‌نویس در تیتراژ فیلم‌هایم نبوده، ولی حتما و همیشه در روند تولید متن در کنار نویسنده بوده‌ام و در آن مرحله است که برای من فیلم شکل می‌گیرد. اتفاقی که در فیلم «بدون قرار قبلی» رخ داد، حاصل همین گفت‌وگو‌های طولانی بود که با دوستان نویسنده انجام دادیم. مرحله بعد از آن قطعا حاصل زحمات گروه تولید است که در نهایت به چیزی که می‌بینید تبدیل شده. فکر می‌کنم اگر کارگردان آورده و لایه‌ای به فیلم‌نامه اضافه نکند، حضورش صرفا صنعتی است و در حد یک اپراتور باقی می‌ماند. این یکی از وظایف کارگردان است که حداقل باید لایه‌ای به نگاه و جهان فیلم اضافه کند، سعی من این بوده که همیشه در مرحله تولید متن همراه باشم. نمی‌دانم چقدر موفق بوده‌ام. اما همیشه کنار نویسنده هستم. وقتی به مرحله فیلم‌برداری می‌رسیم دیگر از ایده‌های اولیه باید گذر کرده و به مرحله بالاتری رسیده باشم و جدی‌تر فکر کنم. لطفی که شما دارید و به آن اشاره کردید، برای خود من صرفا کار معمول یک کارگردان است که باید برای یک فیلم انجام بدهد. به این معنی که حتما باید متن را در مرحله رساندن به تصویر یا نمایش واکاوی و به متن چیزی اضافه کند. چراکه معتقدم نویسنده و کارگردان افرادی هستند که کاری را در ادامه هم انجام می‌دهند، نه کاری در کنار هم.

 فیلم در اوج دوران کرونا ساخته شد و طبیعی است که بعد از تعطیلی طولانی‌مدت سینما‌ها، برخی فیلم‌ها از جمله «بدون قرار قبلی» با تأخیر اکران شوند. اما از ابتدای اکران تا به امروز بازخوردهای متفاوتی دیدید. شما در این فیلم تنها از قصه «بهترین شکل ممکن» مصطفی مستور الهام گرفته‌اید و به سراغ اقتباس از اثر او نرفته‌اید، برای من جالب است که نگاه شما را به عنوان کارگردان و فردی که از تأثیرگذاری زیاد قصه و توجه به فیلم‌نامه صحبت می‌کند، درمورد اقتباس از ادبیات داستانی بدانم. اصلا مایل هستید زمانی به سراغ اقتباس در آثارتان بروید؟

اقتباس یک ویژگی دارد و آن این است که انگار از مرحله اولیه برای یک اثر مکتوب دراماتیک گذر می‌کنیم و به جایگاه بهتری می‌رسیم. به این معنی که یک نفر تخیلی را شکل می‌دهد و آن تخیل را نظام‌مند می‌کند و به شکل نوشتاری یا حتی تصویری درمی‌آورد. چراکه معتقدم یکی از اقتباس‌هایی که از آن محروم هستیم و باید در سینما شکل بگیرد، اقتباس از فیلم‌های دیگر است. خوب است که بتوانیم از فیلم‌های خودمان و آثار گذشته که موفق هم بودند اقتباس کنیم و آنها را با یک ریتم و کیفیت جدید تصویری کنیم. فکر می‌کنم در اقتباس راه زیادی در پیش داریم، به‌خصوص در «بدون قرار قبلی» می‌توانم بگویم تنها ایده‌ای را از داستان مصطفی مستور گرفتیم، چراکه هم داستان و هم قلم او را خیلی دوست دارم. انسان دوست‌داشتنی است و عمیق و حساب‌شده می‌نویسد. تفاوت نگاهش را همیشه دوست داشتم و برای همین شاید اگر این گنجایش و توانایی وجود داشت تا از یک داستان او کامل اقتباس کنیم، حتما باید فیلم به شکل دیگری ساخته می‌شد. ما تنها ایده‌ای را از داستان مصطفی مستور گرفتیم و سعی کردیم این ایده را به فیلم‌نامه تبدیل کنیم یا در فیلم‌نامه خودمان جای دهیم. ولی درمورد اینکه نیاز است اقتباس در سینمای ما رایج شود، من از طرفداران این جریان هستم.

  به اقتباس از فیلم‌های سینمایی اشاره کردید، فیلمی بوده که دوست داشته باشید از آن اقتباس کنید؟

فیلم‌های زیادی در ذهنم هست که همیشه دوست دارم دوباره بازسازی شود، ولی به طور خاص، قصه «سه قاب» زکریا هاشمی را که خودش یک بار ساخت، خیلی دوست دارم و مایلم آن را بازسازی کنم.

 «بدون قرار قبلی» شخصیت‌محور است و طبیعی است که در چنین فیلمی انتخاب بازیگران نقش مهمی در باورپذیرشدن فیلم ایفا می‌کند. در این مدت نقدهایی هم متوجه برخی بازیگران فیلم بوده است. طبیعی است که برخی از آنها انتخاب نخست شما نبوده‌اند. هرچند باید به این نکته هم اشاره کرد که معمولا بازی‌ها در فیلم‌های شما چشمگیر است. شاید به دلیل شناخت و وسواسی که نسبت به بازی بازیگران دارید. درباره «بدون قرار قبلی» تا چه حد انتخاب‌های نهایی شما در تغییر برخی موارد فیلم‌نامه یا در نهایت ساخت فیلم تأثیرگذار بود؟

واقعیت این است که براساس انتخاب بازیگران در فیلم‌نامه تغییری اتفاق نیفتاد؛ اما حتما به این قائل بودیم که بازیگرانی این نقش‌ها را بازی کنند که چنین نقش‌هایی را بازی نکرده‌اند و ما تصویر جدیدی از این بازیگران ببینیم. به نظرم به لحاظ توانایی بازیگران در سینما مشکل نداریم. توانایی بازیگران ما در زمینه بازیگری خوب است. فقط درست‌استفاده‌نکردن از آنها باعث شده تا حدی بازیگرانی در برخی نقش‌ها کلیشه شوند. صحبتی که درمورد علاقه من به بازیگری داشتید کاملا درست است. این بخش از علایق اصلی من است و اساسا کار با بازیگر و ارتباط‌گرفتن با او را دوست دارم. وقتی ساخت فیلمی را شروع می‌کنم، حتما از ابتدا به بازیگر فکر می‌کنم. نیاز دارم وقت خوبی را در هنگام پیش‌تولید و تولید فقط برای بازیگران بگذارم؛ چرا‌که آنها شخصیت‌های داستانی هستند که تلاش می‌کنیم ساخته شود و با مخاطب درست ارتباط بگیرد. من خوش‌شانس هستم که همیشه با بازیگران خوبی کار کرده‌ام. پگاه آهنگرانی بازیگر خیلی خوبی است. درحالی‌که جوان است، تجربه زیادی دارد. هر کارگردانی که با الهام کردا کار کرده، می‌داند که او بازیگر توانمند، با‌سواد و باهوشی است. همین‌طور وقتی نقشی را که در فیلم‌نامه کمتر به چشم می‌خورد، به صابر ابر پیشنهاد می‌دهیم، می‌پذیرد که چنین نقشی را بازی کند. این از خوش‌شانسی‌های من در کار است. همین‌طور بازی خوب مصطفی زمانی که بسیار دیده شد. همه بازیگران خوبی هستند و معتقدم باید در هنگام ساخت زمان کافی و کاملی را به بخش بازی‌ها اختصاص داد. خیلی با اینکه بازیگران در روند فیلم‌برداری نقش‌شان را بشناسند، موافق نیستم. معتقدم روند داستان و شکل قصه زمانی درست است و ساختمانش شکل می‌گیرد که بتوانیم بازی‌ها و شخصیت‌های درستی داشته باشیم. مجموعه‌ای از مواردی که عرض کردم و شاید نکته‌ای که شما اشاره کردید، علاقه من به بازیگری که یکی از دغدغه‌هایم است، باعث شده به بازی‌های فیلم‌هایم بیشتر دقت کنم.

  به‌عنوان پرسش پایانی، در روزهایی که سینما شرایط خوبی را سپری نمی‌کند و عملا در دوران رکود به سر می‌برد. نگاه شما به ادامه حیات سینما چیست؟ فکر می‌کنید تا چه حد می‌توان به آینده آن خوش‌بین بود و سینما برای جذب بیشتر مخاطبش به چه فیلم‌هایی نیاز دارد؟

سینما به دلیل ارتباط مداوم با مخاطبی که بخش‌های مختلف نمایشی را در دسترس دارد و تنها به صنعت سینمای ایران محدود نمی‌شود، نیاز است که خودش را به‌روز کند و در این ارتباط مداوم زنده بماند. این اتفاقی است که باید از سوی سینماگران رقم بخورد. نکته دیگری که باید از سوی متولیان سینما انجام شود، این است که باید از سینما مراقبت کنند. فکر می‌کنم ترکیب این دو بخش باعث می‌شود این هنر همچنان خودش را حفظ کند و معتقدم همین‌طور که سینما بالغ بر صد سال در کشور ما حیات داشته و همچنان خواهد داشت؛ اما نیاز است تا برای ادامه حیاتش کارهایی انجام شود. به نظرم بهترین روش برای پیوند سینما با مخاطب، تنوع در سینماست. متأسفانه در همه این سال‌ها ثابت شده وقتی در یک جنس فیلم با مخاطب ارتباط بهتری می‌گیریم، تمام تلاش و انرژی ما معطوف به همان جنس سینما می‌شود. وقتی مخاطب با سلیقه‌های مختلف نمی‌تواند از سینمای خودمان نتیجه بگیرد، به دیدن فیلم‌های خارجی یا پلتفرم‌ها و سریال‌های غیرسینمایی و حتی غیرایرانی عادت می‌کند.