آرتیست نباش تو قهرمان قصه نیستی
«صادق کرده» شخصیتی است که در طول دروان بازیگریام، همیشه برایم قابل اعتنا و خاص بوده است. شخصیتی که با هدایت درست ناصر تقوایی به شکل ویژهای تصویر شد. بعد از گذشت سالها از زمانی که ناصر تقوایی پیشنهاد حضور در این فیلم را با من مطرح کرد، همچنان معتقدم او و سایر کارگردانهای سینمای کلاسیک که با نگاتیو کار میکردند، وقتی بازیگری را برای نقش مناسب میدیدند، تمام ابعاد شخصیت را در نظر میگرفتند. مقصودم این است که در انتخابهایشان هیچ تصادف یا اتفاقی در کار نبود.
«صادق کرده» شخصیتی است که در طول دروان بازیگریام، همیشه برایم قابل اعتنا و خاص بوده است. شخصیتی که با هدایت درست ناصر تقوایی به شکل ویژهای تصویر شد. بعد از گذشت سالها از زمانی که ناصر تقوایی پیشنهاد حضور در این فیلم را با من مطرح کرد، همچنان معتقدم او و سایر کارگردانهای سینمای کلاسیک که با نگاتیو کار میکردند، وقتی بازیگری را برای نقش مناسب میدیدند، تمام ابعاد شخصیت را در نظر میگرفتند. مقصودم این است که در انتخابهایشان هیچ تصادف یا اتفاقی در کار نبود. چیزی شبیه اینکه اگر مثلا سعید راد فرصت حضور در فیلم را ندارد، پس به گزینه دیگری فکر کنیم. با قطعیت میتوانم بگویم 90 درصد کارگردانهای مؤلف مثل استاد تقوایی چنین ویژگیای داشتند. پیش از شروع فیلمبرداری، وقتی استاد تقوایی درباره ابعاد وجودی صادق کرده با من صحبت کرد، از انتخابش غافلگیر شدم. شخصیت به شکلی نوشته شده بود که من به عنوان یک آدم پرانرژی، باید با آرامش و تفکر بازی میکردم. صادق باید با نگاهش بسیاری از حسهایش را منتقل میکرد. تمام لحظات حضور در این فیلم برایم جالب بود. ناصر تقوایی با بازیگر کم صحبت میکرد، اما راهنماییهایش درست و دقیق بود. طبیعی است که آن زمان تجربه زیادی در بازیگری نداشتم و در این مسیر هر تجربهای کسب کردم از استادانی مثل ناصر تقوایی بود. وقتی برای بازی در نقش صادق مقابل دوربینش بودم، با اشارههایی که به نقش داشت در لحظه متوجه میشدم چقدر اشتباه بازی میکنم یا مسیر را درست میروم؛ مثلا وقتی اسلحه دستم بود، اگر بالاتر یا پایینتر از حدی که استاد تقوایی انتظار داشت، اسلحه را مقابلم میگرفتم، کات میداد و تأکید میکرد: «آرتیست نباش، تو قهرمان قصه نیستی». ناصر تقوایی کمکم کرد تا زبان بدن را بهتر یاد بگیرم و درست از آن استفاده کنم. هنوز هم معتقدم اگر صادق نقش تأثیرگذاری بود، علاوه بر هدایت درست کارگردان، به دلیل بازیگرانی بود که مقابلم ایفای نقش کردند. زندهیادان محمدعلی کشاورز، عزتالله انتظامی، اسماعیل داورفر و... بازیگرانی که پیشینه تئاتری بینظیری داشتند و یک گروه خوب باعث شدند «صادق کرده» یکی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران شود. خوشحالم که از فیلمهای موفق دوران خودش بود و افتخار میکنم در کارنامه بازیگریام چنین نقشی ثبت شده است.
ناصر تقوایی همیشه نگاه خاص خودش را داشت و همین او را از دیگران متمایز میکرد. متأسفم که دیگر فیلم نمیسازد و از سینما کنار کشید. مگر در سینمای ایران، چند نفر شبیه او داریم؟ سالهاست این جملات را درباره او میگوییم و دیگر دنبال مقصر اینکه چه کسانی باعث شدند او کار نکند، نمیگردیم. تنها همین حسرت وجود دارد که ناصر تقوایی در تمام این سالها میتوانست آثار باشکوهی بسازد، اما ممکن نشد. هرگز خاطره روزی را که پس از 18 سال به کشورم برگشتم، از یاد نمیبرم؛ روزی که با اشتیاق برای بازی در فیلم «زنگی و رومی» ناصر تقوایی آماده میشدم. آنقدر هیجان داشتم که شبها نمیخوابیدم. برای ساخت این فیلم در جزیره قشم بودیم و صبحها ساعت پنج با یک فلاسک چای، با ناصر تقوایی، برای دیدن لوکیشن همراه میشدم، چراکه فیلم با عجله شروع شد. من، فرامرز قریبیان و هدیه تهرانی از جمله بازیگران فیلم بودیم و فرهاد صبا هم فیلمبردار پروژه بود. مجموعه مقابل و پشت دوربین فوقالعاده بودند.
با تمام سختیهایی که برای تولید این فیلم وجود داشت، به هر دلیلی دوستان اجازه ندادند به پایان برسد و ضعف مالی عمدهترین دلیل ناتمامماندن فیلم بود. ناصر تقوایی روزهای خوبی را در این پروژه سپری نکرد و اذیت شد. به هر حال همان حب و بغضهای همیشگی وجود داشت. بعد از دو ماه که به تهران برمیگشتیم، در فرودگاه بغض کرده بودیم. هنوز هم میگویم حیف که «زنگی و رومی» ساخته نشد. بدون شک فیلم ماندگاری میشد.
چنین سنگاندازیهایی تنها مختص آن سالها و فیلم «زندگی و رومی» نبود. هنوز هم میبینم که برای ساخت کارهای خوب همچنان سنگاندازی میشود. بعد از اینکه «زنگی و رومی» با مشکل روبهرو شد، قصد داشتم که از ایران بروم که همان زمان احمدرضا درویش بازی در فیلم «دوئل» را به من پیشنهاد داد و من در ایران ماندگار شدم.
هنوز هم که به سالهای ساخت و نمایش فیلم «صادق کرده» فکر میکنم، واکنش مردم برایم جالب است. واکنشهایی حقیقی، بدون وجود فضای مجازی که همهچیز تحت تأثیرش باشد. فضای مجازی همهچیز را دستخوش تغییر کرده است. در این فضا بسیاری به دنبال هویتهای نداشته خودشان هستند. باید مدام مراقب بود چیزی نگوییم که بعد فحش بشنویم. متأسفم که در این فضا برخی به خودشان اجازه میدهند که به استادان ما فحاشی کند. افرادی که در اندازه آدمهایی که آنها را مورد بیمهری قرار میدهند نیستند. سالها پیش چنین فضایی وجود نداشت و همهچیز راحت بود. اگر مردم هنرمندانشان را تشویق یا نقد میکردند، قطعا واقعی بود. مرور سالهای رفته همیشه شیرینی خودش را دارد. زادروز استاد ناصر تقوایی بزرگ مبارک.