واکاوی اهداف و دلایل سفر پوتین به تهران در گفتوگو با سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان
مراقب باشیم پایمان به جنگ اوکراین باز نشود
پس از سفر دیروز دوشنبه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه، به ایران قرار است که امروز سهشنبه، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، هم وارد تهران شود تا در نشست سهجانبه سران محور آستانه برای رسیدگی به تحولات سوریه شرکت کند؛ نشستی که پس از وقفهای دوساله از سر گرفته خواهد شد. دراینبین بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران و ناظران امر معتقدند پس از وقوع جنگ اوکراین و تأثیرات جدی و مخرب تداوم و تشدید این جنگ بر تحولات خاورمیانه و دیگر مناسبات جهانی باید اهداف و دلایل دیگری را برای حضور رئیسجمهور روسیه در ایران متصور بود.
عبدالرحمن فتحالهی: پس از سفر دیروز دوشنبه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه، به ایران قرار است که امروز سهشنبه، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، هم وارد تهران شود تا در نشست سهجانبه سران محور آستانه برای رسیدگی به تحولات سوریه شرکت کند؛ نشستی که پس از وقفهای دوساله از سر گرفته خواهد شد. دراینبین بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران و ناظران امر معتقدند پس از وقوع جنگ اوکراین و تأثیرات جدی و مخرب تداوم و تشدید این جنگ بر تحولات خاورمیانه و دیگر مناسبات جهانی باید اهداف و دلایل دیگری را برای حضور رئیسجمهور روسیه در ایران متصور بود. ازاینرو نمیتوان صرفا به حضور پوتین در نشست سران محور آستانه تمرکز کرد. پیرو نکته مذکور، «شرق» سعی کرده است در گفتوگو با افشار سلیمانی علاوه بر حضور در نشست سران آستانه دیگر اهداف و دلایلی که پای پوتین را به تهران باز کرده است، مورد واکاوی و کالبدشکافی قرار دهد. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان، معاون و رئیس اداره اول مشترکالمنافع وزارت امور خارجه، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در اوکراین و تحلیلگر ارشد مسائل روسیه درباره این مسائل است که در ادامه از نظر میگذرانید.
بعد از سفر دیروز دوشنبه رجب طیب اردوغان به ایران قرار است امروز سهشنبه ولادیمیر پوتین هم راهی تهران شود. هرچند در ظاهر امر به نظر میرسد اهداف حضور همزمان رئیسجمهور ترکیه و روسیه حضور در نشست سران محور آستانه است؛ اما با توجه به وقوع جنگ اوکراین و اقتضائات ناشی از تداوم و حتی تشدید این جنگ بر تحولات خاورمیانه و جهان، دیگر دلایلی که پوتین را به تهران کشانده است، چیست؟
اتفاقا به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. تا پیش از جنگ اوکراین، ولادیمیر پوتین اساسا سفری را با هدف حفظ و ارتقای روابط انجام نمیداد. تمام سفرهای پوتین به ایران در قالب حضور در نشستهای سهجانبه و چندجانبه در تهران بوده است؛ کمااینکه سفر امروز سهشنبه رئیسجمهور روسیه هم برای حضور در نشست سران محور آستانه در جهت رسیدگی به تحولات سوریه است؛ اما نکته اینجاست که بعد از جنگ اوکراین و تداوم و تشدید این جنگ عملا روسیه نیاز بیشتری به ایران پیدا کرده است؛ چراکه بعد از وقوع این جنگ، کرملین و شخص پوتین با سیل گستردهای از تحریمها و چالشهای حوزه دیپلماتیک و انزوای سیاسی در منطقه و جهان روبهرو شده است؛ بنابراین مسکو خود را به هر آب و آتشی میزند که با معدود کشورهای باقیمانده که روابط را با روسیه حفظ کردهاند، مناسباتش را ارتقا دهد. یکی از این کشورها جمهوری اسلامی ایران است؛ بنابراین اگرچه پوتین امروز به نام حضور در نشست سران محور آستانه پا به تهران میگذارد؛ ولی یقین بدانید یکی از اصلیترین اهداف حضور رئیسجمهور روسیه در ایران، نه مسئله سوریه و محور آستانه، بلکه مدیریت مناسبات دوجانبه با ایران و همچنین با ترکیه درخصوص جنگ اوکراین است؛ یعنی این بحث برای حضور پوتین که به گواه رسانهها حضور در نشست آستانه است، اتفاقا در حاشیه قرار دارد و دستور کار و متن اصلی حضور رئیسجمهور روسیه در ایران به تحولات جنگ اوکراین و تأثیر آن بر روابط با ایران و همچنین ترکیه تمرکز دارد.
با این تفاسیر نمیتوان مطرحشدن برخی اخبار و ادعاها درخصوص ارسال پهپاد از سوی ایران به روسیه برای بهکارگیری در جنگ اوکراین را چندان بیارتباط به این سفر دانست؟
اتفاقا خبر ارسال پهپاد از سوی ایران به روسیه یقینا در راستای اهداف اصلی سفر پوتین به ایران است.
چطور؟
ببینید، روسیه و شخص پوتین به هر طریقی که شده سعی دارد پهپادهای ایران را در جنگ اوکراین به شکل جدی و رسمی درگیر کنند.
ولی جناب سلیمانی، برخی معتقدند روسیه بهعنوان قدرت دوم نظامی جهان چه نیازی به پهپادهای ایرانی دارد؟
به سؤال مهمی اشاره کردید؛ چون پاسخ آن مکمل و مؤید تحلیل من است. من هم معتقدم روسیه بهعنوان قدرت دوم نظامی جهان نیازی به پهپادهای ایرانی ندارد؛ اما چرا این درخواست را برای دریافت سلاح از ایران دارد؟! چرا روسیه بهعنوان یک ابرقدرت جهانی که مهمترین سلاحهای نظامی و هستهای را دارد؛ پیشرفتهترین جنگندهها، ناوها، زیردریاییها، موشکها و... را در اختیار دارد، تلاشش در گرفتن پهپاد ایرانی است؟ روسیهای که در مسئله فروش سامانه موشکی اس - ۳۰۰ و دیگر تجهیزات نظامی به ما آن روش مشخص را در قبال جمهوری اسلامی ایران اجرا کرد، چرا امروز به پهپاد ایرانی نیاز دارد؟ چون این مسئله از ابعاد مختلف برای روسها منافع جدی در پی خواهد داشت.
چه منافعی؟
نخست آنکه هزینههای جنگ اوکراین و آثار مخرب تداوم این جنگ برای روسیه کاهش پیدا میکند. این هزینه لزوما هزینه لجستیکی و نظامی نیست؛ چون پهپاد ایرانی توان کاهش هزینه روسیه در جنگ اوکراین را ندارد. اینجا تمرکز روی کلیدواژه «هزینه»، صرفا هزینه سیاسی و دیپلماتیک این جنگ برای روسهاست. با کشاندن پای دیگر کشورها به جنگ اوکراین، هزینههای آن بین کشورها تقسیم میشود. بنابراین روسیه با هدف تقسیمکردن هزینهها با ایران، سعی دارد با مطرحکردن دریافت پهپاد از ما پای تهران را هم به جنگ با اوکراین باز کند؛ آنهم در شرایطی که کشورهایی مانند چین و هندوستان با هوشمندی دیپلماتیک و سیاسی از درگیرشدن در جنگ اوکراین و حمایت از روسیه به شکل جدی، مستقیم و آشکار خودداری کرده و حتی در مقاطعی تحریمهای غرب علیه روسیه را به واسطه وقوع این جنگ اجرائی کردهاند. منفعت دیگر روسها از درگیرکردن ایران به احیای برجام بازمیگردد. اگر به هر دلیلی روسیه بتواند و موفق شود ایران را در جنگ اوکراین درگیر کند، خودبهخود گسل سیاسی و دیپلماتیک تهران با اروپا و بهخصوص واشنگتن تشدید پیدا میکند و این مهم بدون شک میتواند مذاکرات احیای برجام را تحتالشعاع قرار دهد؛ کمااینکه تاکنون همین جنگ اوکراین عملا احیای برجام و لغو تحریمها را به تعویق انداخته است. مسئله دیگر به تحولات حوزه انرژی بازمیگردد. بعد از وقوع جنگ، اکنون یکی از اهرمهای فشار جدی روسیه و شخص پوتین بر اروپا و آمریکا مسئله انرژی روسیه است. اخیرا مسکو قطع صادرات انرژی به اروپا را در دستور کار قرار داده است. بنابراین پاییز و زمستان سردی برای قاره سبز انتظار میرود. از این منظر روسیه سعی دارد نیاز وافر غرب به تولید و صادرات انرژی بهخصوص در خاورمیانه و احیای ظرفیت ایران را به حاشیه بکشاند. در نتیجه خواهان آن است که از طریق برهمزدن میز مذاکرات، عدم احیای برجام و نهایتا عدم لغو تحریمها، این مهم محقق شود. واقعیت آن است که ما کماکان شاهد بازیهای مسکو هستیم؛ چون به نام تعمیر قطعات، دوره استراحت نیروگاه و مسائلی از این دست مرتب برای ما فهرستی از هزینهها را مطرح میکند. در کنار آن سوخت و پسمانده نیروگاه بوشهر را هم به روسیه منتقل میکنند. مضافا با تحریمهای غرب علیه ایران همراهی میکنند و نهایتا هم باز این ایران است که کماکان بدهکار روسهاست. با این تفاسیر، متأسفانه ما شاهد سکوت معنادار مقامات اجرائی ایران در برابر این زیادهخواهی و بازیهای روسیه هستیم. برای توسعه و ارتقای کشور این سیاست خارجی و این میزان وابستگی به روسیه نمیتواند اثرگذار باشد.
علیرغم نکات شما، حسین امیرعبداللهیان در گفتوگوی تلفنی جمعه گذشته خود با دیمیتری کولبا، وزیر امور خارجه اوکراین، اتهامات جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا مبنی بر ارسال پهپاد ایرانی به روسیه برای بهکارگیری در جنگ علیه اوکراین را رد کرد. بااینحال شنبه هفته جاری مشاور امنیت ملی آمریکا در ادامه ادعاهای جدید عنوان کرد روسها تاکنون دو بار از یک پایگاه هوایی در کاشان و پهپادهایی با قابلیت حمل موشک بازدید کردهاند؛ ادعایی که سیانان هم روی آن مانوری رسانهای داد. با این شرایط، حضرتعالی که سابقه کارداری سفارت ایران در کییف را دارید تا چه اندازه این ادعا را نزدیک به واقعیت میدانید؟
ببینید اینجا مسئله به تکذیب یا تلاشهای ایران برای رد ادعای جیک سالیوان در گفتوگوی تلفنی با وزیر امور خارجه اوکراین بازنمیگردد، بلکه عنصر تعیینکننده به جریانسازی رسانهای آمریکاییها بازمیگردد که مطمئنا در پشت پرده آن هم روسها قرار دارند. مسکو، چه هیئتی را برای خرید و بازدید از مرکز ساخت پهپاد در کاشان فرستاده باشد چه نه، با دامنزدن به این حواشی، آنهم همزمان با سفر پوتین به ایران، به دنبال آن است در فضای رسانهای و سیاسی اینگونه تلقی شود که ایران مترصد ارسال و فروش پهپاد به روسیه و بهکارگیری آن در جنگ اوکراین است. این از ترفندها و شگردهای سیاسی و رسانهای روسیه است که از قبل هم وجود داشت؛ چون اگر در پشت پرده این جریانسازی رسانهای فقط آمریکاییها بودند و خبری از روسها نبود، قطعا ما شاهد واکنش قاطع کرملین میبودیم، اما زمانی که این ادعاها با سکوت روسیه در حال پیگیری است، نشان میدهد مسکو اگرچه ظاهرا در پشت جریانسازی جیک سالیوان و سیانان قرار ندارد، اما خود روسیه باعث بهراهانداختن این فضای منفی و مخرب علیه ایران شده است تا به نحوی بتواند تهران را هم در جنگ اوکراین درگیر کند و پای ما را به این جنگ باز کند.
در سایه آنچه که عنوان کردید، اساسا برای پوتین حضور در تهران با هدف شرکت در نشست سران محور آستانه هیچ ارزش محتوایی و متنیای ندارد؟
در شرایط کنونی بههیچعنوان تمرکز پوتین روی تحولات جانبی نیست. فعلا تا اطلاع ثانوی اولویت اول و آخر روسیه و شخص پوتین فقط مدیریت جنگ اوکراین است. ببینید این جنگ، روسیه را در یک وضعیت بهشدت پیچیده، بغرنج و مهمتر از آن در یک بنبست و ناتوانی سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، نظامی و دفاعی قرار داده است. به این معنا که تا پیش از وقوع این جنگ (جنگ اوکراین)، خط قرمز روسها حضور ناتو در کنار مرزهای روسیه بود. اتفاقا تا پیش از وقوع این جنگ هم، اوکراین یک مرز حائل بین روسیه و ناتو بود. اما بعد از وقوع جنگ اوکراین دیگر روسیه توانی برای اعمال تهدید در برابر خط قرمز خود یعنی حضور ناتو را در کنار مرزهای خود ندارد. مؤید و مبین این ناتوانی روسها هم به حضور و عضویت رسمی فنلاند و سوئد به عنوان همسایگان روسیه در ناتو بازمیگردد. پوتین نمیتواند مشابه جنگ اوکراین را در این دو کشور (سوئد و فنلاند) اجرا کند. چراکه اولا با واکنش تند ناتو، اروپا و آمریکا همراه خواهد بود. درثانی کاهش توان نظامی، اقتصادی، لجستیکی و دیپلماتیک روسیه به دلیل جنگ اوکراین این قدرت پاسخگویی و تهدید را از مسکو گرفته است که بخواهد در برابر ناتو قد علم کند. حال در چنین شرایطی بدیهی است که پوتین اولویتی برای مسائل پیرامونی مانند سوریه و محور آستانه ندارد؛ نمیگویم که این مسئله (محور آستانه و تحولات سوریه) برای روسها بههیچعنوان اهمیتی ندارد، اما فعلا در اولویتهای اصلی مسکو قرار ندارد. اتفاقا به همین دلیل است که بعد از وقوع جنگ اوکراین و تداوم آن، روسیه بهناچار مجبور شده است خروج از سوریه و دیگر مناطق مانند قفقاز را در دستور کار قرار دهد. اگر به هر دلیلی تحولات سوریه برای روسها اهمیت داشت و در اولویتهای پوتین بود با وقوع جنگ اوکراین از این کشور (سوریه) خارج نمیشد. اما چون جنگ اوکراین در مجاورت مرزهای روسیه در حال جریان است و در کنار آن ناتو با تحرکات در سوئد و فنلاند و احتمالا دیگر کشورها عملا تمامیت ارضی روسیه را هدف قرار داده است، پوتین فرصتی برای رسیدگی به تحولات سوریه و محور آستانه را ندارد؛ بنابراین باز هم تأکید میکنم پوتین به نام حضور در نشست محور آستانه سعی دارد مدیریت مناسبات با ترکیه و ایران را در شرایط پس از جنگ اوکراین پیش بگیرد.
در بخشی از تحلیل خود به تلاش پوتین برای مدیریت روابط با ترکیه بعد از جنگ اوکراین در سایه سفر به ایران اشاره کردید. آیا واقعا ترکیه نیز مانند ایران برای مسکو است؟
خیر. اتفاقا ترکیه نیز مانند چین و هندوستان با هوشمندی به نحوی رفتار کرده است که عملا استقلال سیاسی و دیپلماتیک آنکارا را در جنگ اوکراین شاهد بودیم و به دنبالش هوشمندی ترکیه برای تحقق منافع ملی به صورت کامل بروز و ظهور پیدا کرد. آنکارا ضمن حمایت دیپلماتیک و حتی فروش سلاح به اوکراین، روابط خود را با مسکو به نحوی ادامه داد که بتواند با برگزاری مذاکرات صلح در استانبول، امتیازاتی را از هر دو کشور روسیه و اوکراین بگیرد. این نشان میدهد که پوتین به نقش، جایگاه و نفوذ ترکیه در جنگ اوکراین نیاز دارد. بهخصوص آنکه ترکیه یکی از قدرتهای مهم در ناتو به شمار میرود؛ بنابراین پوتین نیمنگاهی به روابط خود با ترکیه دارد تا رفتارهای ناتو را در قبال خود تعدیل کند. اما نکته اینجاست که رئیسجمهور روسیه سعی دارد برای همراهی ترکیه، امتیازاتی را در سوریه به اردوغان بدهد؛ بنابراین در نشست دوجانبه پوتین - اردوغان در تهران امکان دارد درخصوص مسائل اینچنینی بحثهایی مطرح شود.