|

شرط «امکان» در سیاست

امکان یا نبود امکان وقوع یک پدیده، هدف یا ... منوط به وجود برخی مفروضات، پیش‌شرط‌ها و ملزومات است. تحقق اهداف اجتماعی و سیاسی بدون مهیاکردن پیش‌نیازها، از امور «ناممکن» است. توسل به خرد و اراده جمعی و انتخاب و پیگیری اهداف ملی می‌تواند نه‌تنها کشور را از انواع و انبوه چالش‌ها نجات دهد؛ بلکه زمینه‌ای برای توسعه ملی که آرزوی همه وطن‌پرستان و دغدغه‌مندان صیانت از ایران است، باشد.

کورش الماسی

امکان یا نبود امکان وقوع یک پدیده، هدف یا ... منوط به وجود برخی مفروضات، پیش‌شرط‌ها و ملزومات است. تحقق اهداف اجتماعی و سیاسی بدون مهیاکردن پیش‌نیازها، از امور «ناممکن» است. توسل به خرد و اراده جمعی و انتخاب و پیگیری اهداف ملی می‌تواند نه‌تنها کشور را از انواع و انبوه چالش‌ها نجات دهد؛ بلکه زمینه‌ای برای توسعه ملی که آرزوی همه وطن‌پرستان و دغدغه‌مندان صیانت از ایران است، باشد. «خرد تنها ابزاری است که می‌تواند، ممکن و عملی یا ناممکن و غیرعملی‌بودن برخی اهداف سیاسی را به ما نشان دهد». به‌عنوان مثال، خرد به ما می‌گوید که نمی‌توان بذر خرما را در اردبیل کاشت و انتظار برداشت خرما در طبیعت سرد اردبیل را داشت. موفقیت اهداف سیاسی منوط به وجود زمینه، پیش‌نیازها و شرایط لازم است.‌پدیده‌ها و تحولات سیاسی در یک فضا یا شرایط خاص به وقوع می‌پیوندند. به عبارتی «تحولات سیاسی نه برایند اراده‌ها یا اهداف برخی اذهان بلکه نتیجه یک رشته فعل‌وانفعالات در طول یک پروسه زمانی هستند». به تعبیری تحقق اهداف سیاسی مستلزم برخی زمینه‌ها و ملزومات است. ظاهرا برخی فعل‌وانفعالات و پدیده‌ها در عرصه سیاسی، حاکی از این است که برخی اذهان تلاش می‌کنند در راستای ادامه راه زمینه‌سازی کنند. به‌ منظور پیشگیری از آسیب‌هایی که «خطای تشخیص و تحلیل عرصه سیاسی از سوی برخی اذهان، ممکن است گریبان‌گیر کشور شود»، نکاتی کلی و مختصر ارائه می‌شود. اینکه ساختارهای مدیریت سیاسی تابع شرایط زمانی و مکانی هستند، یک امر و موضوع فراارادی است. به عبارتی مهم نیست که برخی اذهان، چقدر اشتیاق تصاحب برخی مناصب سیاسی را داشته باشند. «برای تصاحب مناصب سیاسی، به ضرورت باید برخی ملزومات مهیا و فراهم باشد». ساختار مدیریت سیاسی مبتنی بر هر روشی، محصول یک شرایط خاص بین‌المللی، اجتماعی و سیاسی در مقطعی از تاریخ است که «آن مقطع مدت‌هاست که به تاریح پیوسته است». به‌عبارتی ساختارهای مدیریت سیاسی به‌ واسطه یک قاعده فراارادی، محصول و تابع یک شرایط و عوامل خاص اجتماعی و سیاسی ملی و خارجه است.‌آیا ذهن صادقی وجود دارد که باور داشته باشد ایران، خاورمیانه و جهان 1401 همان ایران، خاورمیانه و جهان 1357 است؟ اگر پاسخ منفی باشد، آنگاه می‌توان ادعا کرد که در ایران، خاورمیانه و جهانِ 1401 نمی‌توان ساختار و شرایط مشابه 1357 را برپا کرد یا آن را ادامه داد. در 1368، تضاد ‌‌دیدگاه میان متنفذان سیاسی، تحت کنترل شخصیت‌هایی چون مرحوم هاشمی بود. به بیانی، مدیریت کلان سیاسی در 1368، بر اوضاع و احوال کشور تسلط داشت. پربیراه نیست اگر برجسته‌ترین ویژگی عرصه سیاسی در 1401 را بی‌ثباتی، عدم هماهنگی و آشکارشدن جدل و تضاد بر سر منافع و دیدگاه‌های گوناگون میان دولتمردان و متنفذان سیاسی از یک سو و شکاف میان شهروندان (افکار عمومی) با اهداف، عملکرد و برنامه‌های ساختار مدیریت ‌ سیاسی از سوی دیگر بدانیم.

اگر «رابطه لازم و ملزم بودن، میان منویات و اهداف سیاسی با ضرورت وجود زمینه و پیش‌نیازها» منطقی و کاربردی تلقی شود، آنگاه می‌توان ادعا کرد که تداوم ساختار مدیریت ‌‌سیاسی مبتنی بر مدل‌های قدیمی از ناممکن‌های عالم سیاسی است. با وجود فقر بی‌سابقه بخش وسیعی از شهروندان، آسیب اخلاق سیاسی، طمع غیرانسانی برخی اذهان برای کسب منابع مالی از طریق مناصب سیاسی، جایگاه غیرقابل فهم کشور در عرصه بین‌المللی، نفوذ بیگانگان در سطوح گوناگون مدیریتی‌ و مخالفت ‌ با تاریخ و هویت «ملی» و... چگونه ذهنی می‌تواند تصور کند که جایگاه و ساختار مدیریت ‌ سیاسی مبتنی بر ایده‌های قدیمی تداوم داشته باشد. به‌منظور پیشگیری از «تقابل افسارگسیخته بر سر منافع» میان اجزای مختلف مدیریتی از یک سو و ملت با دولتمردان از سوی دیگر که به گواه شواهد بی‌شمار تاریخی و تجربی پیامدی جز توسل به اهرم‌های قهرآمیز نخواهد داشت، لازم و ضروری است تا راهکاری برای مدیریت سیاسی تدبیر شود. «به‌منظور پرهیز از انواع مخاطرات غیرقابل پیش‌بینی، الزامی است تا هم‌اکنون شیفتگان مناصب سیاسی از طریق هم‌اندیشی، تبادل‌نظر و همکاری با دلسوزان ایران‌زمین، حول یک هدف و برنامه ملی به اجماع برسند». حصول اجماع در شرایط ثبات، «ممکن»، اما در شرایط آشفته که بیگانگان نیز از طریق عوامل داخلی بنزین بر آتش می‌ریزند، ناممکن است.

به‌خاطر سلامتی، ثبات، آرامش و امنیت ایران تعامل و گفت‌وگو ضرورت امروز جامعه است در غیر این صورت وقوع بی‌ثباتی همراه با انواع مخاطرات غیرقابل پیش‌بینی‌‌، «اجتناب‌ناپذیر» خواهد بود.