|

چند پرسش از سازمان محیط زیست

همه واقف هستیم که سازمان حفاظت محیط زیست با طیف وسیعی از چالش‌ها و تهدیدهای درون‌سازمانی و برون‌سازمانی مواجه است. بدیهی است که گذر از این قبیل مشکلات نیازمند استفاده از ابزارهای متعدد و متنوعی است که متأسفانه و در حال حاضر، سازمان امکان بهره‌مندی از تمامی آنها را ندارد.

چند پرسش از سازمان محیط زیست

هومن  بهمن‌پور - استاد دانشگاه

 

همه واقف هستیم که سازمان حفاظت محیط زیست با طیف وسیعی از چالش‌ها و تهدیدهای درون‌سازمانی و برون‌سازمانی مواجه است. بدیهی است که گذر از این قبیل مشکلات نیازمند استفاده از ابزارهای متعدد و متنوعی است که متأسفانه و در حال حاضر، سازمان امکان بهره‌مندی از تمامی آنها را ندارد. از سوی دیگر، نیک واقفیم که در تمامی کشورهایی که در امر حفاظت از محیط‌ زیست کارنامه قابل قبولی دارند، بخش مهمی از مسئولیت‌ها بر عهده کارشناسان، دلسوزان و فعالان منابع طبیعی و محیط‌ زیست است و از آنان به عنوان یک فرصت مدیریتی و نه یک تهدید یاد می‌شود. حال با وجود آنکه حدودا 20 سال است افتخار همکاری با برخی از بخش‌های تخصصی سازمان را دارم، هنوز به درستی نمی‌د‌انم چگونه می‌توان به این سازمان که در نگاه حاکمیتی و دولتی هم مورد کم‌لطفی قرار گرفته است، کمک کرد.

پرسش: چگونه به سازمان حفاظت محیط زیست کمک کنیم؟ وقتی یک مدیر سازمانی صحبت از کمک و همکاری می‌کند، دقیقا منظورش چیست؟ نقش ما به عنوان معلم، استاد، متخصص، فعال، کنشگر (و هر عنوان مشابه دیگری) چیست؟ منظور مدیران سازمان از بیان واژگانی از قبیل مشورت،‌ همکاری، نظر کارشناسی و... به‌طور دقیق چیست؟ واقعا چیست؟ آیا منظور سکوت در برابر اقدامات و تصمیمات است؟ آیا منظور دفاع از عملکرد سازمان در رسانه‌های داخلی و خارجی است؟ آیا منظور آن است که در کلاس درس خود بنشینیم و درباره ارزیابی اثرات محیطی برای دانشجویان صحبت کنیم و در مقابل پرسش‌های آنان در مورد چرایی عدم اجرای صحیح آن شرمسار باشیم؟ آیا باید نسبت به هر گفتار، مصاحبه، تصمیم و پروژه‌ای واکنش نشان دهیم؟ یا ندهیم؟ آیا اگر گزارشی را که برای داوری و ارزیابی ارسال می‌شود، سریعا تأیید کنیم، نشان از همکاری ماست؟ آیا باید گزارش‌های توجیهی بنویسیم؟ انتقاد نکنیم؟ سپر دفاعی سازمان باشیم و با منتقدان و مخالفان برخورد قهرآمیز داشته باشیم؟ آیا باید تخلفات در عرصه‌های طبیعی و سکونتگاهی را به اطلاع سازمان برسانیم؟ یا بر آنها چشم ببندیم؟ عملکرد کارشناسان و محیط‌بانان سازمان را نقد کنیم یا از آنها دفاع تمام‌قد کنیم؟

چگونه است که هنگام آتش‌سوزی عرصه‌های طبیعی کشور، اگر فعالان به همراه محیط‌بانان جان‌فشانی کنند، دست‌مریزاد دارند و اگر همان فعالان در مقابل فردی که یک طرح مخرب محیط‌زیستی را ناخوانده و نادانسته امضا کرده است، اعتراض کنند، به عنوان افرادی مغرض و منفعت‌طلب معرفی می‌شوند که قصد تخریب سازمان را دارند؟ کجا به یاد دارید که انتقادهای یک کارشناس یا استاد دانشگاه منجر به تخریب یک سازمان شود؟! واقعا چگونه می‌توان به سازمان حفاظت محیط‌ زیست کمک کرد؟

به تأیید تاریخ شفاهی 30ساله، کمیت و کیفیت استفاده از کارشناسان خارج از سازمان همواره تابع نظر و سلیقه مدیران بوده است و مشمول ضوابط مشخصی نیست. چه کسی می‌داند نزد مدیران سازمان حفاظت محیط زیست، شاخص‌های تمایز میان پرسش، انتقاد و اعتراض چیست؟

بسیاری مانند بنده، به یاد دارند که منتقدان سازمان حفاظت محیط ‌زیست، به لیست قرمز کارشناسان وارد شده و جایگاهی در تصمیمات، برنامه‌ریزی‌ها، مباحث آموزشی و پژوهشی این سازمان نداشته و نخواهند داشت (سایه استاد بیژن فرهنگ دره‌شوری مستدام، روح دکتر لقایی عزیز قرین رحمت، نام پروفسور غیاث‌الدین مانا).

مثالی ساده در قالب یک پرسش: برای ارتقای وضعیت محیط‌بانی چگونه می‌توان به سازمان حفاظت محیط زیست کمک کرد؟ سال‌هاست که به لطف دوره‌های آموزشی و پروژه‌های مختلف، با عده زیادی از محیط‌بانان کشور آشنا هستم. از آنان بسیار آموختم. در سال‌های اخیر، هر فردی که عهده‌دار امور مرتبط با عرصه‌های طبیعی و محیط‌بانان می‌شود، دیدگاه متفاوتی دارد. زمانی اعتقاد داشتند که این تعداد محیط‌بان (حدود سه‌هزارو 500 نفر) برای کشور بسیار ناکافی است و بر اساس سرانه استاندارد (هر هزار هکتار یک نفر محیط‌بان)، به حدود 11هزارو 500 محیط‌بان نیاز داریم. برای همین تعداد محیط‌بان چه کرده‌ایم؟ محیط‌بان در ایران در نقش بندباز است که روی طنابی نازک و لرزان گام برمی‌دارد. اگر از محیط ‌زیست در برابر تجاوزگران دفاع کند و جان ببازد، شهید است؛ اگر جان بگیرد، قاتل.

هدف از برگزاری دوره‌های آموزشی و توانمندسازی برای محیط‌بانان چیست؟ آن‌هم پس از 20 سال سابقه خدمت؟ دوره آموزشی کمک‌های اولیه، تیراندازی، مشارکت‌های اجتماعی، زندگی در شرایط سخت و... برای محیط‌بانی که سه ماه دیگر بازنشسته می‌شود، فراتر از شوخی است.

با افتخار اعلام می‌کنم تصویب دیپلم محیط‌بانی در شاخه کارودانش توسط این‌جانب و حمایت‌های همه‌جانبه جناب دکتر آرش یوسفی و سرکار خانم مهندس آرتا و پس از سه سال و اندی جنگ و ستیز با چند ارگان و وزارتخانه تحقق یافت. این دو عزیز که به دلیل رویکرد متفاوت با مدیریت جدید سازمان به انزوا رانده شدند! ولی سؤال این است که محیط‌بان تربیت کنیم که چه شود؟ آیا هدف آن است که پس از دیپلم استخدام سازمان شوند و در آینده دانشجوی لیسانس و فوق‌لیسانس شوند و جذب بدنه کارشناسی؟ محیط‌بان تربیت کنیم که با حقوق اندک در شرایط سخت با هرگونه متخلفی درگیر شود و عاقبت کار را هم که همه می‌دانیم.

آیا باور کنیم که سازمان حفاظت از محیط‌ زیست نسبت به وضعیت معیشتی و کاری محیط‌بانان بی‌اطلاع است؟ باور کنیم که دوستان عزیز سازمانی نمی‌دانند در مناطق شمالی کشور برخی از محیط‌بانان (تأکید می‌کنم برخی از محیط‌بانان) در ازای دریافت 400 هزار تومان مجوز شخصی برای شکار پرندگان صادر می‌کنند؟ فریاد به کجا بکشیم که محیط‌بان 20 سال سابقه با دریافت 300 هزار تومان و یک قطعه خوتکا چشم خود را روی شکارچی می‌بندد! به‌ازای یک کیلو کولی‌ماهی پروانه صید شخصی صادر می‌کند (برای عید فطر آپشن هم ارائه شد: 400 هزار تومان به ازای هر نفر با 120 عدد فشنگ! بله 120 فشنگ برای یک شب).

موارد این‌چنینی فراوان است که همه می‌دانیم. اما ما چگونه به سازمان حفاظت محیط زیست کمک کنیم؟! سازمان نیازمند چه نوع کمکی است؟ سکوت می‌طلبد یا فریاد؟ چه کنیم؟ اگر سکوت کنیم که این بغض امان می‌برد و اگر بیان کنیم که متهم می‌شویم به هذیان‌گویی. افشای نام محیط‌بان متخلف (عنایت بفرمایید متخلف و نه اختلاسگر) که دست بر قضا در دوره آموزشی و در کلاس درس حضور داشته و شاگردی پویا هم بوده، چه دردی را درمان می‌کند؟ فشار اقتصادی یا تعارفات فامیلی که با ذکر مصیبت محیط‌ زیست برطرف نمی‌شود. چگونه بحث کنیم که مدیری در سازمان محیط‌ زیست ناراحت نشود؟ با چه بیانی انتقاد کنیم که متهم به دشمنی نشویم؟ از چه راهی برویم که به کسی برنخورد؟ گویا در کنار دوره‌های آموزشی ضمن خدمت، باید سرفصل‌های نوین هم مورد توجه قرار گیرند. برخی از کارشناسان و مدیران نیازمند آشنایی با «مهارت‌های ارتباطی»، «رفتار سازمانی» و «مهارت‌افزایی مدیریتی» هستند تا به این شکل با توانمندشدن خود موجبات ارتقای سازمان را فراهم کنند.