|

سیر تحول حجاب از دوران قاجار تا امروز

از حذف روبنده تا آزادی پوشش؛ تکرار تاریخ

شاید باید کلیدواژه اصلی حذف حجاب در ایران گذشته را «مصرف‌گرایی» دانست. اتفاقی که بعد از انقلاب صنعتی، جهان را متوجه سبک پوشش متفاوت و در نهایت مد کرد و تا امروز که مد یکی از ارکان اصلی اقتصادی و فرهنگی جوامع در سراسر جهان به حساب می‌آید

عسل آذرپور:‌ شاید باید کلیدواژه اصلی حذف حجاب در ایران گذشته را «مصرف‌گرایی» دانست. اتفاقی که بعد از انقلاب صنعتی، جهان را متوجه سبک پوشش متفاوت و در نهایت مد کرد و تا امروز که مد یکی از ارکان اصلی اقتصادی و فرهنگی جوامع در سراسر جهان به حساب می‌آید. پس پربیراه نیست اگر ادعا کنیم که بحث محدودکردن یا حذف حجاب و تغییراتی که در صدساله اخیر ایران در این مقوله از سر گذرانده‌ایم، ابتدا در راستای رسیدن به الگوهای جهانی و نشانه‌ای برای اعلام تجدد و توسعه‌یافتگی‌ بوده است.

مقوله حجاب و دعوای میان مردم و حکومت تا پایان سلسله قاجار تنها منوط به آگاهی‌بخشی‌ها و روشنگری‌های طبقه روش‌فکر، تحصیل‌کرده و فرنگ‌رفته بود که با هدف توسعه‌یافتگی مانند کشورهای اروپایی، در ایران کلید خورد. موافقان در یک نگاه همسان معتقد بودند برای حضور زنان در اجتماع و تبدیل این بخش گسترده اجتماعی به نقش‌آفرینان و مؤثران روابط اجتماعی و اقتصادی، تغییر ماهیت حجاب، نخستین گام و گشایشگر خواهد بود. سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و مواجهه با شکل پوشش زنان فرنگی و حضورشان در مجالس، نقطه عطفی در تغییر لباس زنان دربار و گسترش آن به زنان طبقه متوسط شد. تأسیس مدرسه‌های آمریکایی که فرایند آشنایی با تفاوت پوشش و شکل حضور زنان در اجتماع را برای زنان ایرانی آشکار کرد و اقداماتی که جمع کوچکی از زنان تحت عنوان جمعیت‌های خواهان آزادی انجام دادند، همگی در راستای بحث تغییر حجاب و نه کشف حجاب بود. همه این موارد مشخصا پایه‌های اولیه این تحول بود. در قیام تنباکو، حضور زنان که با چادرهای لجن‌مال‌شده به تظاهرات گسترده در تهران دست زدند، (ناهید، 1360، 32) یا در جنبش تنباکو، زنان تبریزی که به رهبری زینب پاشا با چادرنمازهایی که گوشه‌های آن را به کمر بسته بودند، در بازار ظاهر شدند، دست به اسلحه بردند و بازار را به تعطیلی کشاندند (ناهید، 1360، 42) نمادی از تغییر ماهیت حجاب را در تاریخ ایران رقم زدند.

این اقدامات، آغازین تحرکات زنان ایرانی شد، اما راه به این سادگی نبود. آن‌قدر که رضاخانِ نخست‌وزیر از طرفداران کشف حجاب رسمی در ایران، نگران مخالفت روحانیون بود (آسمان ایران، هرمان نوردن، 128) اقدام خود را تا زمان تشکیل حکومت پهلوی به تأخیر انداخت.

طرح کشف حجاب رضاخان که به سال 1314 برمی‌گردد، نه‌تنها با سخنان روشنفکران دوران قاجار ناهمگون نبود، بلکه گامی پیش‌تر نهاد و حذف حجاب را نشانه تجددخواهی و توسعه‌یافتگی دانست. به همین سبب نمی‌توان تنها دستور حکومت پهلوی را بدون درنظرداشتن اتفاقات دوران قاجار مبدأ تغییر شکل حجاب در ایران دانست. تفاوت آنجا حاصل شد که طرح رضاخان به شکل دستور از زبان رسمی حکومت اعلام و با پشتوانه نهادها و سازمان‌های دولتی اجرا شد.

آنچه در روایات اجبار حکومت پهلوی اول گفته و شنیده می‌شود سراسر زور و تهدید و ارعاب است و مخالفان با تأکید بر همین موضوع اعتقاد داشتند که چنین تحولاتی که با فرهنگ و سنت جامعه در هم تنیده است، پیش از اعمال زور و تهدید، باید براساس یک فرایند زمان‌دار شکل بگیرد تا مردم آن را بپذیرند و انجامش دهند. از جمله دکتر محمد مصدق که معتقد بود فرایند حذف حجاب باید به واسطه تکامل جامعه صورت گیرد نه به مدد قدرت (کی‌استوان، 1327، ج 2، 79). وی در ابتدای طرح کشف حجاب و به منظور مخالفت با این طرح یک هفته خانه‌نشین شده بود.

درحالی که بخشی از جامعه زنان که پیش‌تر در دوران قاجار به واسطه جنبش‌های مختلف زنان و مطبوعات، نسبت به این امر توجه نشان داده بودند به این دستور روی خوش نشان دادند و با پشتوانه فرهنگی و سازمانی که حکومت در اختیارشان گذاشته بود، همگام با آن حرکت کردند. شمس‌الملوک مصاحب (جواهر کلام) از نخستین زنان ایرانی بود که به دانشگاه رفت، او سه سال پیش از کشف حجاب رسمی، بدون پوشش صورت در خیابان‌های تهران راه می‌رفت. (بامداد، 1347، 91). صدیقه دولت‌آبادی از بنیان‌گذاران «انجمن مخدرات وطن» و مؤسس نشریه «زبان زنان»، از طرفداران حذف حجاب بود. او در سال‌های آغازین پهلوی با کلاه و لباس اروپایی در خیابان‌های تهران ظاهر می‌شد (زن روز، ش 199، 14 دی 1347) همین اقدامات زنان، نظریه موافق تصمیم رضاخان را قوت می‌بخشید. فتح‌الله نوری‌اسفندیاری معتقد بود بدون دخالت آمرانه دولت در این فرایند مدت‌های مدیدی به طول می‌انجامید و شاید هرگز به این شکل انجام نمی‌یافت. حتی روایتی که افسانه نجم‌آبادی از حضور مادرش بدون حجاب در خیابان تعریف می‌کند: «مادرم، فرخنده سهرابی، در اولین روزهای کشف حجاب هنگام راه‌رفتن در خیابان رو به دیوار راه می‌رفت تا از نگاه خیره مردان بپرهیزد، این وضعیت موقتی بود و بعدها که افراد به بی‌حجابی عادت کردند امکانات زیادی در زندگی عمومی به روی زنان گشوده شده» (1993، NajmabadiT، 487-518) نشان از تسری خواست طبقه الیت جامعه به بخش گسترده‌تری داشت.

درنهایت این نظریه با تمام تلاش و یکپارچگی‌ای که در اعمال طرح کشف حجاب انجام شد، با تغییر پادشاه، به اثبات رسید و مسئله کشف حجاب به مدخل تازه‌ای وارد شد و معنای آزادی در انتخاب پوشش را گرفت. با جابه‌جایی حکومت به شاه دوم پهلوی، طرح به ظاهر شکست‌خورده رضاخان که پشتوانه فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی‌ را همچنان داشت و دیگر خبری از رفتار انضباطی سخت‌گیر برای اعمال خواست حکومت نداشت، توانست عمومیت بیشتری میان طبقه متوسط پیدا کند.

نکته قابل تأمل آن است که تکه مغفول‌مانده در طرح کشف حجاب رضاخانی فقط زور نبود. آن چیزی که طرح رضاخان را به ثمر نشاند همان بیان دکتر مصدق بود، سیر تحول فرهنگی و اجتماعی که زنان جامعه را به تغییر راضی کرد. تحولی که به واسطه حضور روشنفکران و تجددگرایان بیان، تبیین و به عموم جامعه منتقل شد. عامل پیروزی تغییر شکل حجاب و درنهایت آزادی انتخاب حجاب در دوران پهلوی دوم متأثر از تبلیغات در جامعه بود.

این مسئله پس از پیروزی انقلاب برای تدوین شئون اسلامی و نکوهش اخلاق مصرف‌گرایی، بار دیگر تغییر کرد و حجاب مجدد به عنوان پوشش یکسان زنان جامعه انتخاب شد. اما امروز و بعد از گذشت چهار دهه، بار دیگر نشانه‌هایی از خواست برای تغییر حجاب در بخش‌هایی از جامعه دیده می‌شود.