محرم چهره شهر را زنانهتر میکند
بحث درباره زنانهشدن فضاهای شهری، مناسبسازی شهرها برای حضور زنان و کودکان و ایجاد شرایط مناسب برای افزایش کارکرد و نقش زنان در فرایندهای تولید، توزیع و کاربست فضاهای شهری بحث تازهای نیست،
فائزه خواجهزاده - پژوهشگر اجتماعی
بحث درباره زنانهشدن فضاهای شهری، مناسبسازی شهرها برای حضور زنان و کودکان و ایجاد شرایط مناسب برای افزایش کارکرد و نقش زنان در فرایندهای تولید، توزیع و کاربست فضاهای شهری بحث تازهای نیست، قریب به دو دهه است که متخصصان حوزه شهری، به اهمیت این موضوع اشاره کردهاند و مدیران شهری در دورههای مختلف سعی داشتهاند با طرحهای مختلف و پروژههای فرهنگی و اجتماعی و حتی فنی و کالبدی، اهمیت حضور نیمی از جمعیت شهرها را به رسمیت بشناسند. اما آنچه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، توجه به سنت و فرهنگ و آیین عاشورایی در شهرهاست که چگونه شرایط حضور زنان در شهرها را به آرامی فراهم کرده است.
شهرها بهطور سنتی برای حضور مردان ساخته شدهاند و این موضوع تنها مختص ایران یا شهر تهران نیست اما در کشور ما و جوامعی مانند آن که فرهنگ مردسالارانه استیلا دارد، زنان سهم و جایگاهی در فضاهای شهری ندارند و با وجود تحولات سده اخیر جایگاه فضایی زنان به جای فضای بیرونی و خیابانی مانند گذشتههای دور در اندرونی و خانه باقی مانده است. به عبارت دقیقتر با وجود گسترش حضور زنان در شهر، زنان ایرانی هنوز نتوانستهاند حق بر شهر را به دست آورند. باید توجه داشت وقتی از فضاهای عمومی شهری صحبت میکنیم، منظورمان مکانهایی متعلق به عموم شهروندان است که باید دارای ویژگیهای دموکراتیک باشد و برای همه شهروندان قابل دسترس باشد و افراد در آن فضاها آزادی عمل نسبی داشته باشند. این موضوع نیز حائز اهمیت است که وقتی از زنانهشدن فضاهای عمومی در شهر سخن میگوییم، تنها به تحولات فیزیکی و کالبدی شهر اشاره نداریم. درواقع زنانهشدن فضاهای شهری، یک امر گفتمانی است نه صرفا تغییر کالبدی یا تفکیکی یک فضای شهری. در بسیاری از فضاهای عمومی، ما شاهد حضور زنان هستیم، اما حضور در آن مکان برای مردها با حس امنیت همراه است ولی برای زنان در همان موقعیت فاقد حس امنیت است. به همین دلیل صحبت از تغییر گفتمان است، نه صرفا تغییر کالبد شهر. این موضوع نکتهای است که بسیاری از مدیران شهری از آن غافل هستند و فکر میکنند تفکیک یک فضای عمومی برای حضور زنان، تأمینکننده حق حضور آنان در شهر است. درحالیکه آنچه اهمیت دارد، جاریشدن زندگی روزمره زنان در شهر با وجود تعامل اجتماعی، امنیت و آزادی حرکت، دسترسیهای محلی و نظارت اجتماعی است. توجه به سیر تاریخی شهرنشینی و حضور زنان در شهرها نشان میدهد که اساسا فضاهای شهری در ایران ماهیتی مردانه داشتهاند و کموبیش به روی زنان بسته بوده و زنان با انوع محدودیتها و تابوهای اخلاقی و ایدئولوژیک برای حضور در شهرها روبهرو بودند. اما نکته قابل توجه آنجاست که زنان در ایران، به رغم اینکه با محدودیتهای بزرگ سنتی روبهرو بودند، از همین منابع سنتی برای شکستن فضا و نفوذ در آن نهایت استفاده را بردهاند. یکی از استراتژیهای زنان ایرانی برای غلبه بر ساختارهای محدودکننده شهری، استفاده از آیینهای مذهبی بوده است. شاید بتوان گفت، اولین حضور جمعی زنان در شهرها مربوط به حضور در مراسم آیینی است. ماههای محرم و رمضان مانند نوعی درام اجتماعی به همه مردم از جمله زنان کمک کرده است که بهویژه از دوره قاجار به بعد حضور بیشتری در فضاهای شهری پیدا کنند. محدودیت عرصههای فعالیت برای زنان، حتی برای زنان بسیاری که در دربار حکومتی زندگی میکردند، آنان را به دنبال فرصتهایی برای ابراز وجود یا حضور در جمع میکشاند و به عبارتی «هرجا تعزیهای بر پا میشد، جمعیت زیادی به خصوص زنها در آن حاضر میشدند». این موضوع هنوز که هنوز است با وجود تغییرات اجتماعی و فرهنگی بسیار، باز هم جایگاه پررنگی دارد. در دهه اول محرم که تکیهها و حسینیههای بسیاری در کوچهها و خیابانها برپا میشود، شرایط برای حضور زنان نیز مساعدتر میشود. درواقع با شکلگیری این تکیهها در کوچه و خیابان چهره شهر و فرهنگ غالب شهر برای حضور زنان آمادهتر میشود. بازار تهران به عنوان فضایی که به نسبت سایر فضاهای شهری، هویت مردانهتری دارد، عرصه حضور زنان و عزاداریهایی است که حتی بعضا مدیریت آن هم بر عهده زنان است (انجام مراسم لطم در حسینیه کربلاییهای بازار بزرگ تهران). درواقع جنسیت، امر مذهبی و حوزه عمومی به نوعی در هم آمیخته میشوند که محکمترین ساختارهای شهری را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهند. شهر تهران، در دهه اول محرّم، به شهری تبدیل میشود که برای حضور زنان مناسب است. حضور زنان در ساعات پایانی شب، بهواسطه افزایش حس امنیت، تعامل و برقراری ارتباطات اجتماعی سالم و شهروندی، رسمیت داده میشود و چالشهای حضور زنان در شهر بهمراتب کاهش پیدا میکند.