|

از فرهنگ غفلت کنیم، همه‌چیز را باخته‌ایم

«جوزف استالین» در اوج اقتدار نظام کمونیستی هولناکی که در شوروی پهناور به راه انداخته بود، جمله‌ای را به کار برد که بعدها درستی‌اش -البته توسط دشمنان و رقبای اصلی او-به خوبی اثبات شد. او‌ در جمع سیاست‌مداران حزب حاکم گفت: «سینما را به من بدهید، دنیا را فتح می‌کنم».

جعفر گودرزی - رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران

  «جوزف استالین» در اوج اقتدار نظام کمونیستی هولناکی که در شوروی پهناور به راه انداخته بود، جمله‌ای را به کار برد که بعدها درستی‌اش -البته توسط دشمنان و رقبای اصلی او-به خوبی اثبات شد. او‌ در جمع سیاست‌مداران حزب حاکم گفت: «سینما را به من بدهید، دنیا را فتح می‌کنم».

گرچه «استالین» در طول عمر خود نتوانست عصر حاکمیت سینما را تجربه کند اما با فاصله‌ای اندک از بیان این جمله، «هالیوود» موفق شد سلطه و سیطره فرهنگی هولناک خود را در جهان گسترش دهد و با نفوذ در اعماق فرهنگ ملل مختلف، ریشه‌های نفوذ سیاسی را نیز تحکیم کند. «هالیوود» بدون تردید اصلی‌ترین حربه و دستاورد فرهنگی آمریکاست، کشوری پاره‌پاره و عجیب و غریب که با تاریخی که حتی به سه قرن هم نمی‌رسد، سینما یکی از پایه‌های محکم این پیشرفت سریع و غیرعادی و عجیب است. چنان‌که برخی از جامعه‌شناسان معتقدند سینمای هالیوود، تاریخ آلترناتیو آمریکا شد که به میانجی آن توانست هویتی تاریخی برای خود دست و پا کند و بر فراز اقتدار آن، به فتح دنیا بپردازد. در واقع آمریکا نقصان تاریخی‌اش را با سینما جبران کرد و سینما برایش تاریخ ساخت، هرچند رفته‌رفته سینما را به سمت فرهنگ سلطه سوق داد.

اما در کشور ما با فرهنگ چند هزار ساله و متنوع و سرشار از بزنگاه‌های ناب و بی‌بدیل، با سینما چگونه رفتار شده، چقدر توانسته‌ایم از این رسانه و هنر جادویی در ترویج فرهنگ و تمدن غنی و کهن خویش بهره ببریم؟ در هر کشوری اگر سینما رشد نداشته و نتوانسته رشد کند، دلیلش دولت‌ها و نوع برخورد و مانع‌تراشی‌های آنان بر سر راه سینما بوده و هست. دولت‌هایی که به فرهنگ و هنر بی‌توجه هستند یعنی با پیشرفت میانه‌ای ندارند، یعنی چراغ سبز به اضمحلال نشان‌ دادن، یعنی دست درازکردن به سوی ابتذال و بی‌هویتی و سردرگمی. اگر سینمای ما از شاخصه‌های فرهنگی دور است، فقط یک دلیل اساسی و عمده دارد و آن هم اینکه مدیران فرهنگی نداشته و نداریم و برنامه‌ریزی و چشم‌اندازی برای فرهنگ و سینما در برنامه‌های دولت‌ها

 وجود نداشته و ندارد.

دولت‌ها اگر شکستی هم می‌خورند قطعا ابتدا از ناحیه فرهنگ است. شکست هر جامعه‌ای در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و... می‌تواند قابل جبران باشد اما شکست در قبال فرهنگ بدون تردید غیر قابل جبران است.

در دنیای بی‌رحم و شلوغ و در حال استحاله امروز سینما برای کشورهای درحال‌توسعه و توسعه‌یافته، رسانه‌ای تعیین‌کننده، کاربردی و استراتژیک است و برای عملیاتی‌کردن برنامه‌های متنوع و اهدافشان به‌شدت روی این رسانه سرمایه‌گذاری می‌کنند. سینما تصویر واقعی یک ملت است و اگر می‌خواهید دریابید یک ملت و کشور چقدر پیشرفت و توسعه داشته‌اند و جریان‌ساز بوده‌اند به سینمای آنها نظری بیندازید.

سینما تصویر هویت فرهنگ هر جامعه‌ای است و ملت‌های بی‌تصویر، آدم‌های مانده در جزیره‌ای متروک هستند بی‌زبان و لال و صدالبته طعمه این و آن.

به راستی اگر استراتژی درست، منسجم، حساب‌شده و سیاست‌گذاری مدبرانه و دلسوزانه‌ای درخصوص فرهنگ و هنر نداشته باشیم، از درون تهی و پوسیده می‌شویم و دیر یا زود فاتحه‌مان خوانده می‌شود.

باید به این نکته بیش از پیش توجه داشته باشیم که هویت هیچ ملتی بدون تعریف فرهنگ آن ملت، معرفی نمی‌شود.

و نابودی فرهنگ‌ها مساوی است با غارت ثروت‌‌ها و سرمایه‌های عظیم فرهنگی و ازبین‌رفتن هویتشان.

در این وانفسایی که جهانی به فقر فرهنگی دچار است، باید چاره‌ای عاجل اندیشید.