مدرسهای بر گورستان
در یک روز تابستان در سفر به استان آذربایجان شرقی دیداری از شهر اسکو داشتیم. در میدان مرکزی شهر، در محوطه بیرونی قهوهخانهای در زیر درخت چنار کهنسال و پرشاخوبرگ و سایهافکنی نشسته و چای مینوشیدیم.
در یک روز تابستان در سفر به استان آذربایجان شرقی دیداری از شهر اسکو داشتیم. در میدان مرکزی شهر، در محوطه بیرونی قهوهخانهای در زیر درخت چنار کهنسال و پرشاخوبرگ و سایهافکنی نشسته و چای مینوشیدیم. در آنجا مدرسهای دیدم که تأسیس آن را سال 1313 نوشته بودند. به دوستم گفتم شگفتآور است که قدیمیترین دبیرستان شهر تبریز مرکز استان تأسیس سال 1319 است؛ ولی اینجا در یک شهر کوچک در فاصله 50کیلومتری تبریز مرکز استان، شش سال جلوتر مدرسهای تأسیس شده است.
مردی میانسال در آنجا در میز پهلویی گفتوگوی ما را شنید و با خوشرویی وارد بحث ما شد و گفت که این مدرسه در زمینی بنا شده است که پیشتر گورستان بود. برای ساخت مدرسه از طرف اداره فرهنگ دنبال زمین میگشتند و زمینی بایر نبود و چون اسکو زمین کمی دارد و اغلب خانهها باغ میوه است و درآمد اهالی از طریق باغداری تأمین میشود، کسی حاضر به اهدا یا فروش زمین نبود.
دراینمیان یکی از اهالی اسکو به نام علی که در باکو در معادن نفت کار میکرد (و به همین سبب به او علی نفتی میگفتند) برای سرکشی به خانواده خود از باکو به اسکو آمده بود. او در محل همین قهوهخانه نشسته بود و از اوضاع باکو سخن میگفت. او با اشاره به سطح بالای فرهنگ و توسعه مدارس در نقاط مختلف شهر باکو و همکاری دولت و ملت در زمینه ساخت مدارس سخن میراند.
علی نفتی از مردم میپرسد چرا در شهر قدیمی ما اسکو، یک مدرسه جدید تأسیس نشده است؟ میگویند که زمینی یافت نمیشود تا مدرسهای احداث شود. علی نفتی به این فکر میافتد که میشود در زمین گورستان مدرسه ساخت. این پیشنهاد را به اهالی میدهد. خیلی با او مخالفت میکنند و میگویند که در این گورستان پدران و خویشان آنها آرمیدهاند و نمیشود در زمین گورستان مدرسه ساخت. علی نفتی میگوید برای اینکه فرزندان ما باسواد شوند، ما باید مدرسه داشته باشیم. زمین نداریم و گورستانی بزرگ داریم. بهتر نیست از قبور پدران و خویشان خود که در اینجا در طی دههها دفن شدهاند، بگذریم و در اینجا مدرسه بسازیم؟ مردم میگویند که کسی حاضر نیست از قبر پدر خود صرفنظر کند. او میگوید اولین نفر خود من. ببینید چه میکنم. او با استفاده از یک پتک آهنین سر مزار پدر خود میرود و سنگ مزار را میشکند و با بیل آن را هموار میکند و میگوید این هم سهم من از زمین مدرسه. این حرکت او با همراهی و پشتیبانی چند نفر از اهالی دنبال میشود. یکیک اهالی مرتبط با گورستان همین کار را تکرار میکنند. پس از مدتی با کمک و مساعدت اهالی فرهنگدوست اسکو این مدرسه ساخته میشود. در طی سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن کشور از سال 1335 تا 1395 میزان باسوادی در شهر اسکو بیش از میانگین استانی بوده است و مردم اسکو یکی از بافرهنگترین مردمان آذربایجان به شمار میروند.