گفتوگو با مرتضی بصراوی درباره مجموعه آثار مجسمهاش
پیکر انسانی دغدغه من است
مرتضی بصراوی متولد 1356 در اصفهان است. او نمدهایی را که با نشانههای برگرفته از پیکر انسان شکل گرفته، ساخته است. بصراوی از نخستین سالهای فعالیت خود، بودن انسان و جسمیت او را از طریق هنرهای مختلف بیان کرد. او در مجموعه اخیر خود با عنوان «درون، بیرون و دوباره درون» به درون و بیرون هستی انسان و مرز بین انسان پرداخته است.
شهرزاد رویائی: مرتضی بصراوی متولد 1356 در اصفهان است. او نمدهایی را که با نشانههای برگرفته از پیکر انسان شکل گرفته، ساخته است. بصراوی از نخستین سالهای فعالیت خود، بودن انسان و جسمیت او را از طریق هنرهای مختلف بیان کرد. او در مجموعه اخیر خود با عنوان «درون، بیرون و دوباره درون» به درون و بیرون هستی انسان و مرز بین انسان پرداخته است. نمدهایی که هویتی ورای آنچه را در ذهن ما ثبت شده، پیدا کردهاند و به سمت انتزاع پیش میروند. او در زمینه ویدئوآرت، پرفورمنسآرت و ساندآرت نیز با دغدغههایی مشابه فعالیتهایی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. او در زمینه پرفورمنس از فستیوال دنس تئاتر استوری در تارنوو لهستان جایزه دوم اوپناستیج، در بخش ویدئو و اجرا را دریافت کرده است. بصراوی آرتبوکی مربوط به نمایش انفرادی «درون، بیرون و دوباره درون» از مجموعه نمدها را با همین عنوان و با متریال نمد، مقوا، طراحی، لیزر و چاپ ارائه داده است. او از نگاه خود به موضوعات اسطورهای و انسان و اهمیت مکان تا چگونگی ارتباط این افکار با نمدها را در این گفتوگو توضیح میدهد.
مرور کارنامه شما نشان میدهد که میتوان شما را هنرمندی چندرشتهای
(multi disciplinary) خواند. این شکل از تولید هنری در هنر موسوم به معاصر مرسوم شده است. آیا خود را هنرمندی چندرشتهای میدانید؟
بله، هنر چندرشتهای از هنر معاصر بهعنوان پدیدههایی که از 1960 در ویترین قرار گرفتند، تفکرات خاصی داشت که به استفاده از متریال و مدیای جدید مرتبط است. من از سال 82 شروع به تجربهاندوزی در زمینههای مختلف کردهام. شاید نگاه و فلسفهای که کانسپچوالآرت ایجاد کرد با تعریف امروزی تفاوتهایی داشته باشد، اما ترکیب مدیا مسئلهای است که آن را به معاصریت وصل میکند. برای من تولید فضا اهمیت داشته است و بر اساس فضایی که نیاز داشتم، بیشتر به سمتوسوی چندرشتهای پیش رفتم. ورود به هنر چندرسانهای نیاز به تفکر چندرسانهای هم دارد و هنرمند نمیتواند با تفکر سنتی و پیشارسانهای سراغ ارائه چندرسانهای برود. من سعی کردهام در فضاهایی فعالیت کنم که عنصر مکان بهعنوان رکن مهمی در نظر گرفته شده باشد. در بخشهای مختلفی مانند پرفورمنس، نقاشی و مجسمه به مکان توجه کردم. فضا جزئی از مجموعه آثار من بوده و خواهد بود. شاید هم به همین دلیل به فعالیت اجرائی و چیدمان تمایل دارم و در این مسیر هم قدم برداشتم.
ایده حجمهای نمدی مرزی میان انسان و حیوان را به ذهن متبادر میکند؛ هدفتان از انتخاب ماده کار از این جنبه بود یا دلیل دیگری داشت؟
بله، در شیراز نمدی را به صورت ایستاده روی پا دیدم و از کیفیت و ویژگی درونی نمد تصمیم به تولید حجمهای نمدی گرفتم. برای این کار به استاد منوچهر تنهایی، نمدمال در شهر بروجن برای اجرای این نمدها و فراگیری کار رجوع کردم. جریانات اسطورهای و آرکیتایپها برای من اهمیت دارد و این نگاه اسطورهای درباره نمدها نیز وجود دارد. استاد نمدمال داستانهایی درباره نمدها توضیح میداد که همچنان نشاندهنده بار اسطورهای نمد بود. بهطور مثال مواردی شبیه به اینکه دیوها نمد را پدید آوردند و جزئیاتی دیگر. بافت کاتورهای نمد این آثار را به آنچه از انسان مدنظر داشتم، نزدیک کرد. ساخت این حجمها شش سال زمان برد. این مجموعه ابتدا در گالری امروز اصفهان به نمایش درآمد و به دلیل کرونا و معضلات ناشی از این شرایط، این مجموعه یک سال و نیم بعد در گالری ایرانشهر به نمایش گذاشته شد.
در مجسمهها و طراحیهایتان ردی از پیکره انسانی دیده میشود. از آنجا که سابقه اجرای پرفورمنس هم دارید، برخوردتان با پیکر انسانی از چه جنبهای است؟
من همیشه درگیر پیکر انسانی بودم. از زمانی که در سالهای دور مجموعه «جنینها» را تولید کردم تا ساخت نمدها، همیشه بدن انسان و حضورش مسئله من بوده است. این را که انسان چه تأثیری بر محیط دارد و چه تأثیری از محیط میگیرد، بهعنوان سوژه آثارم دانستم. در ادامه با آثارم در مجموعه تعادل سعی کردم از بازنمایی فاصله بگیرم و به ریشههای اشکال و فرم نزدیک شوم. در نمدها به هسته اصلی هر پدیده (ابژه) نزدیک شدم. ارتباط میان پوسته و هسته و دیالکتیکی در ذهن من ایجاد شد. (بین آنها) ناخودآگاه این ارتباط به ساختاری رسید که با جهان ذهنی من ارتباط پیدا کرد.
با مرور کارنامه کاریتان (با استناد به گالریاینفو) پنج سال بین برگزاری نمایشگاه انفرادیتان فاصله افتاد (از ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸)؛ علت این فاصله چه بود؟
من هرگز دنبال این نیستم که صرفا کاری را جمع کنم. پروسه تولید مجسمه بسیار زمانبر نسبت به دیگر رشتههای هنر تجسمی ازجمله نقاشی است. از سوی دیگر با توجه به اهمیتی که به مکان اجرا و نمایش آثار میدهم، قطعا نمیتوانم هر فضایی را برای هر پروژهای انتخاب کنم. درحالحاضر بیشتر به دنبال مکانی با پیشینه و بازسازیشده هستم. بهطور مثال کارخانه آرگو یکی از فضاهایی است که برای آثار من مناسب است؛ چراکه نمد هم پیشینه دارد. یافتن چنین مکانی مستلزم برقراری ارتباط بیشتر و دستیابی به مکان مطلوب است.
در سالهای اخیر -بهخصوص در تهران- بیشتر با مجسمهها (حجمهایتان) به شهرت رسیدهاید؛ آیا الان روی مجسمهسازی متمرکز هستید؟
درحالحاضر مجموعهای از ترکیبات چوب، فلز و نمد را میسازم که فرمهای آرکائیک دارند. در این مجموعه پرتره هم تولید خواهم کرد. شاید در آینده با نمدها پرفورمنسی را نیز اجرا کنم.