بحران اوکراین و سناریوهای پیشرو
سون جو در کتاب هنر رزم مینویسد: «در عملیات جنگی شرایط ثابتی وجود ندارد؛ کسی که بتواند تاکتیکهایش را در تناسب با دشمنش تغییر دهد، موفق میشود و باید توجه داشته باشیم که تظاهر به ضعف میتواند لازمه قدرت باشد؛
احمد وخشیته- استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه: سون جو در کتاب هنر رزم مینویسد: «در عملیات جنگی شرایط ثابتی وجود ندارد؛ کسی که بتواند تاکتیکهایش را در تناسب با دشمنش تغییر دهد، موفق میشود و باید توجه داشته باشیم که تظاهر به ضعف میتواند لازمه قدرت باشد؛ ازاینرو کسی پیروز است که بداند کی بجنگد و کی نجنگد». در شماره قبل به ضرورت «پلن بی» اشاره کردم؛ چراکه به نظر میرسد هیچیک از طرفین هنوز و پس از گذشت نزدیک به ۲۰۰ روز از کارزار اوکراین، به نتایج مطلوب خود دست پیدا نکردهاند؛ بنابراین پرسش پیشرو اینجاست که چه سناریوهایی مقابل بحران اوکراین قرار دارد؟ هنگامی که ۲۴ فوریه نیروهای روسیه وارد اوکراین شدند؛ بسیاری از ناظران انتظار پیشروی سریع ارتش روسیه را داشتند؛ اما با گذشت بیش از ششماه از جنگ و ارزیابی شرایط، یک سناریوی محتمل میتواند استمرار آن برای سال پیشرو باشد. البته در اینجا این موضوع مطرح میشود که آیا روسیه با همان شدت اولیه رفتار میکند یا اوکراین با همین انگیزهای که در یکی، دو ماه گذشته مبارزه کرده، به جنگ ادامه میدهد؟ در پاسخ به این سؤال یک سناریو میتواند کاهش کمکهای غرب به اوکراین همزمان با فصل سرما باشد که طبیعتا وضعیت نظامی کییف را تحت تأثیر قرار میدهد تا توان حملههای مؤثر را از دست بدهد و با روندی آرام از یک منازعه روبهرو باشیم. در این شرایط یک سناریو میتواند پیشروی روسیه در تمام سرزمین اوکراین باشد که در اینجا دو رویکرد مطرح میشود؛ الحاق کامل آن به روسیه یا حفظ تمامیت ارضی اوکراین با استقرار یک دولت نزدیک به مسکو. به نظر میرسد گزینه دوم فرضیه کمهزینهتری برای روسیه باشد؛ چراکه غرب در مقابل گزینه نخست بههیچعنوان آرام نخواهد نشست و منازعه فصل جدیدی پیدا میکند که نه روسیه تاب آن را دارد و نه اتحادیه اروپا. اما درهرصورت هرکدام از این دو فرضیه حاصل شود، بحران جدید دیگری میان روسیه و غرب شکل خواهد گرفت؛ اما در مقابل رویکرد مسکو، این پرسش نیز قرار دارد که غرب و مشخصا کاخ سفید چه برنامهای برای آینده اوکراین دارد؛ آیا به دنبال پیروزی کامل اوکراین است یا انزوای روسیه در اروپا و میان متحدان غیرغربی؛ در این صورت همین که کییف سقوط نکند، سناریو مطلوب واشنگتن در این بزنگاه رقم خورده است تا همواره اهرم فشاری در مقابل آنچه سیاستهای توسعهطلبانه کرملین میخواند، باشد و در صورت نیاز در زمان مناسب بر آتش زیر خاکستر آن دمیده شود. اما همچنان سناریوی محتمل میتواند تلاش مسکو و غرب برای یک توافق نیمبند سیاسی بهمنظور آتشبسی حتی غیرپایدار باشد؛ آغاز فصل سرما پاشنهآشیل غرب بهواسطه وابستگی به انرژی است و فرسایشیشدن جنگ نقطهای که روسیه را با چالش مواجه میکند؛ پس هر دو طرف نیازمند پایان جنگ هستند و اگر به کییف نیز تسلیحات نرسد، او نیز در مسیر مذاکره برای آتشبس قرار میگیرد. اما دراینمیان یک سناریو هم میتواند حمایت گستردهتر غرب از کییف باشد که به پیشروی ارتش اوکراین بینجامد و ارسال بیشتر تسلیحات کاربردی با هدف پسگرفتن نهفقط مناطق دونتسک و لوهانسک بلکه حتی کریمه باشد. البته شانس این فرضیه هم ضعیف است؛ بههرحال غرب هم مبتنی بر منافع منطقهای خود رفتار میکند، نه قهرمانسازی از زلنسکی و همچنین آگاه است که وضعیت کریمه و اکنون دونتسک و لوهانسک خط قرمز کرملین است و میتواند واکنش تند روسیه فراتر از سرزمین اوکراین را به همراه داشته باشد. آنچه مشخص است فرسودگی جنگ، خستگی ملتهای تمام طرفهایی را که بهطور مستقیم و غیرمستقیم درگیر بحران اوکراین هستند، به دنبال دارد و این دقیقا یکی از همان موضوعاتی است که وضعیت را پیچیده کرده و فرایند تصمیمگیری برای پلن بی را با مشقت مواجه کرده است. از یکسو بستههای حمایتی کشورهای اروپایی برای اوکراین و از سوی دیگر سیاستهای تحریمی در قبال روسیه که در صدر آن موضوع انرژی قرار دارد، تورم جدی را در مقابل اقتصاد داخلی این کشورها قرار داده است. در مقابل روسیه نیز بهواسطه هزینههای نظامی ناشی از حضور در اوکراین، پناهندگان روستبار اوکراینی به روسیه و البته بستههای شدید تحریمی غرب با دشواریهای انکارناپذیری روبهرو شده است؛ بنابراین در کنار ملاحظات سیاسی و امنیتی میان روسیه و غرب ما با مجموعهای از مشکلات اقتصادی داخلی با جنبههای وسیعتر روبهرو هستیم که در هر دو طرف میتواند اولویتها را تغییر دهد. دوباره به همان نکته ابتدایی که از سون جو وام گرفته شد، میرسیم: «طرفی پیروز است که بداند کی بجنگد و کی نجنگد».