نگاهی انتقادی به ضرورت و امکان تشکیل نهاد راهبری و پایش طرحهای توسعه شهری تهران
نظارت و پایش طرحهای توسعه تهران، چگونه؟
با گذشت بیش از یک دهه از پایان دوره طرح جامع اول تهران، بالاخره شهرداری تهران به تهیه طرح جدید رضایت داد. این همزمان بود با پایان کار یک کمیته مشترک از حرفهمندان، دانشگاهیان و وزارت مسکن و شهرسازی که طرحهای منعطف پهنهبندی را جایگزین طرحهای صلب مبتنی بر قطعه پیشنهاد داده بود.
سهراب مشهودی - شهرساز
با گذشت بیش از یک دهه از پایان دوره طرح جامع اول تهران، بالاخره شهرداری تهران به تهیه طرح جدید رضایت داد. این همزمان بود با پایان کار یک کمیته مشترک از حرفهمندان، دانشگاهیان و وزارت مسکن و شهرسازی که طرحهای منعطف پهنهبندی را جایگزین طرحهای صلب مبتنی بر قطعه پیشنهاد داده بود.
با توجه به نارساییهای روند تهیه طرحهای جامع و تفصیلی که مهمترین آن تطویل روند بررسی و تصویب طرح جامع بود که در نتیجه اغلب تهیه طرحهای تفصیلی برای طرحی با تاریخ رو به اتمام بود و همچنین نقایص دیگر «روش تهیه همزمان» از سوی برخی از اعضای کمیته فوق برای تهیه طرحهای جامع و تفصیلی جدید تهران پیشنهاد شد، این روش در روزنامه ایران مورخ ۲۳ مرداد ۱۳۷۹ منتشر شد.
در این روش طرحهای جامع و تفصیلی به شکل همزمان و رفتوبرگشتی تدوین میشود؛ به این ترتیب که مشاوران مناطق ۲۲گانه شهر تهران (همزمان با مشاور طرح جامع که مطالعات کلان را آغاز کرده بود)، طرح توسعه مناطق را تهیه میکردند و در اختیار مشاور طرح جامع قرار میدادند و آن مشاور با تکیه بر این مطالعات و مطالعات کلان خود، طرح جامع کل شهر را تدوین میکرد و مجددا در اختیار مشاوران مناطق قرار میداد و آنها طرح تفصیلی نهایی را در چارچوب طرح جامع و دستورالعملهای آن تهیه میکردند.
برای پایش طرحها نیز مقرر بود مشاوران مناطق تا پایان دوره طرح بهعنوان بازوی فنی شهرداری تهران، به کار خود ادامه دهند که این امر به دلایلی خارج از فرصت این مقاله محقق نشد. این وظیفه در عمل بر عهده نهاد نظارت و پایش طرحهای توسعه شهری تهران قرار گرفت.
علاوه بر مهمترین وظایف نهاد یعنی نظارت بر اجرای طرح، کمک به شهرداری برای حل مباحث فنی شهرسازی نیز ازجمله وظایف این نهاد بود. بهعلاوه کمک بزرگ دیگری که میتوانست انجام دهد، تحلیل دقیق مباحث مطرحشده در کمیسیون ماده پنج و ارائه نظر به کمیسیون ماده پنج بود. مزید بر آن میتوانست نقص بزرگ عملکرد کمیسیون ماده ۵ را هم پوشش دهد و جایگزینهایی برای کاربریهای تغییر عملکرد داده، پیشنهاد کند. با این سه وظیفه نهاد و با فعالشدن دوباره آن، همچنان میتوانست ارگانی مفید باشد، اگر چیزی از طرح جامع و تفصیلی باقی مانده بود.
بر اساس برآوردهای ناشی از پروانههای صادرشده، در کمتر از دو سال بعد از ابلاغ طرح تفصیلی یکپارچه، سقف جمعیتی شهر بیش از یک میلیون نفر از سقف نهایی طرح جامع گذشته بود. بگذریم از اینکه خود طرح تفصیلی یکپارچه، حدود 30 درصد با طرح تفصیلی ۲۲ منطقه و طرح جامع مغایرت داشت، ضمن آنکه اغلب آرا کمیسیون ماده ۵ و ماده صد هم تغییرات زیادی را موجب شده است.
با این تفاصیل، اگر نهاد پس از احیا بخواهد طرح را پایش کند، باید از این پس جلوی تمام ساختوسازهای مسکونی و تجاری را بگیرد. سازوکاری برای تأمین کسری خدمات جمعیت حاصل از اجرای پروانههای صادره بیندیشد و برای انتقال جمعیت اضافه بر طرح جامع تمهیداتی اخذ کند که در این صورت وظیفه نهاد علاوه بر پایش به نوعی بازگردانیدن برنامهها و طرحهای جامع و تفصیلی به جایگاه خود خواهد بود.
دومین اقدام این است که تهیه «طرح بازنگری جامع و طرحهای تفصیلی» در دستور کار قرار گیرد. این موضوع با توجه به روند طولانی تهیه، بررسی و تصویب این طرحها (تهران هشت سال، مشهد ۱۵ سال و دیگر طرحها حداقل پنج سال) دستکم پنج سال دیگر تهران باید با طرحی مرده اداره و با تغییراتی مواجه شود که طرح تجدید نظر را هم ناکارآمد میکند.
راهحل سوم بهرهگیری از رویکردها و روشهای جدید است که برنامهریزی و تحقق توأمان طرحهای شهری را ممکن میکند و تشریح آن مجال دیگری میطلبد.