به دنبال ردپای انسانهای خردمند
نگاهی به شواهد دیرینانسانشناسی و باستانشناسی گسترش انسان خردمند از قاره آفریقا به دیگر نقاط دنیا
انسانهای خردمند در طول 300 هزار سال حضورشان بر روی کره خاکی چالشهای بسیاری مانند تغییرات آبوهوایی را پشت سر گذاشتهاند و به جمعآوری خوراک، شکار و تولید غذا و استفاده از منابع مختلف پرداختهاند.
سونیا شیدرنگ-دکترای باستانشناسی پارینهسنگی: انسانهای خردمند در طول 300 هزار سال حضورشان بر روی کره خاکی چالشهای بسیاری مانند تغییرات آبوهوایی را پشت سر گذاشتهاند و به جمعآوری خوراک، شکار و تولید غذا و استفاده از منابع مختلف پرداختهاند. اجداد انسانهای امروزی به طور پیوسته رفتارهایی را در زندگی روزانه و نسلهای متمادی در پیش گرفتهاند که به آنها کمک کرد تا با چالشهای بقا در محیطهای ناپایدار کنار آمده و گونهشان تا به امروز دوام بیاورد.
این انسانها به نام انسانهای «مدرن» نیز شناخته میشوند و این نامگذاری در ابتدا بیشتر ناشی از ویژگیهای جسمانی آنها بود؛ چراکه ساختار بدنیشان در مقایسه با انسانهای پیشین ازجمله نئاندرتالها یا انسانهای هایدلبرگی سبکتر و مدرنتر شده بود. انسانهای مدرن که اجداد انسانهای امروزی هستند حجم مغز بالایی داشتهاند و با اینکه احتمالا اندازه آن از جمعیتی به جمعیت دیگر و بین جنس نر و ماده نسبتا متفاوت بوده، اما اندازه متوسط آن تقریبا بین 1300 تا 1400 سانتیمترمکعب است. انسانهای خردمند با چنین مغز بزرگی که در جمجمههایی با طاق بلند و دیوارههای نازک جای گرفته و پیشانی صاف و عمودی و برآمدگی کمتر، قوس ابرویی و فک و دندانهای کوچکتر نسبت به دیگر گونهها به مرور برتری دیگری نیز نسبت به گونههای پیشین یافتند. این برتری درواقع فرهنگهای متنوع، پیچیدهتر و قویتر آنها در تطابق با زیستمحیطهای مختلف بود که از ویژگیهای جسمانیشان پیشی گرفت و برگ برنده در بقایشان به حساب میآید. با وجود اینکه فرهنگهای بشری تاکنون عامل مهم بقای ما بودهاند، اما به نظر میرسد امروزه با صنعتیشدن اغلب جوامع، فرهنگهای تحولیافتهمان مانند شمشیری دو لبه عمل میکنند و با تخریب گسترده محیط اطراف ما و از میان رفتن بسیاری از منابع میتواند باعث نابودی ما شود.
اما هنگامی که درمورد کهنترین شواهد انسانهایی که از لحاظ جسمانی مدرن به حساب میآیند، صحبت میکنیم، قاره آفریقا منطقه جغرافیایی است که به عنوان نخستین مکان پدیدار شدن این انسانها و شواهد رفتار نمادین و فناوریهای پیچیدهشان مطرح میشود. بر اساس تخمینهای پژوهشگران، انسان خردمند در زمانی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار سال پیش در آفریقا پدیدار شده است و هنوز مشخص نیست که آیا این رخداد در شرق آفریقا یا در جنوب آن روی داد و این انسانها در چه مدتزمانی در مناطق دیگر پراکنده شدند. با توجه به بقایای ۳۰۰ هزار ساله انسان خردمند در جبل ایرهود در شمال غرب قاره آفریقا به نظر این پراکنش اولیه در زمان نسبتا کوتاهی روی داده است. علاوه بر مسئله پیدایش و پراکنش آنها در آفریقا که در هالهای از ابهام است، خروج انسانهای مدرن از آفریقا و پراکنش آنها در سایر قارهها نیز خود جزء مسائل مورد بحث باستانشناسی پارینهسنگی و دیرینانسانشناسی است. انسانهای مدرن در چندین بازه زمانی از آفریقا خارج شدند که به نظر میرسد چند موج اولیه آن چندان موفق نبوده است. بقایای فسیل این انسانهای اولیه از فلسطین و یونان به دست آمده است که یکی از آنها دارای قدمتی در حدود دویست هزار سال پیش است. غار «آپیدیما» در جنوب یونان که دو جمجمه فسیلشده از آن به دست آمده است که یکی از آنها با قدمتی حدود 210 هزار سال پیش، ویژگیهای انسانهای مدرن را همراه با ویژگیهای گونههای قدیمیتر دارد. وجود این جمجمه در یونان مدرک جالب توجهی برای پژوهشگران مهیا کرد که قدمت خروج اجداد ما از آفریقا را تا حد قابل توجهی به عقب ببرند و فرضیات خود را بازنگری کنند. به غیر از آپیدیما در یونان، شواهدی در فلسطین نیز نشانگر حضور انسانهای خردمند در حدود 185 هزار سال پیش در غاری به نام «میسلیا» در این منطقه بوده است. این مدرک قابل توجه یک فسیل آرواره بالای انسان است که در سال 2002 میلادی کشف و به حدود 150 هزار سال پیش نسبت داده شد، اما در سال 2018 تاریخ آن بازنگری و به بازه زمانی 177 هزار تا 194 هزار سال پیش مربوط دانسته شده است. تاریخ ارائهشده برای این فسیل آنقدر قدیمی است که آن را میتوان با فسیلهای مشهور بهدستآمده از مکان «اومو کیبیش» اتیوپی مقایسه کرد که به حدود 197 هزار سال پیش بازمیگردند یا حتی با فسیلهای مشهور «هرتو» که بر اساس تاریخگذاریها به حدود 155 هزار تا 160 هزار سال پیش بازمیگردند. فسیلهای اومو در دهههای 60 و 70 میلادی در مکانهای اومو کیبیش در حوضه رود اومو واقع در جنوب غرب اتیوپی یافت شدهاند. این بقایا که شامل قسمتهایی از جمجمه، آرواره، استخوان پا و تعداد زیادی دندان بودند، به انسانهای خردمند نسبت داده شدند و با پیشرفت شیوههای تاریخگذاری و انجام سالیابی بر لایههای مجاور این بقایا، قدمت آنها تا 195 هزار سال تخمین زده شد و اخیرا نیز این تاریخ مجددا بازنگری شده و فسیلها به حدود 233 هزار سال پیش نسبت داده شدهاند. فسیلهای انسان اومو برای مدتها به عنوان قدیمیترین بقایای انسان به حساب میآمدند تا اینکه فسیلهای انسان جبل ایرهود مراکش با تاریخی قدیمیتر از 300 هزار سال پیش و جمجمه «فلوریسبد» در آفریقای جنوبی نهتنها به عنوان انسان خردمند معرفی شدند، بلکه سالیابی مستقیم مینای دندان فلوریسبد، تاریخی قدیمیتر از فسیلهای اومو، در حدود 259 هزار سال پیش را ارائه داد.
اما همانطور که ذکر شد یکی دیگر از مکانهای مهم در ردیابی پیدایش و پراکنش انسانهای هوشمند مکانی واقع در بیابانهای اتیوپی در شرق آفریقا به نام «هرتو بوری» است که فسیل جالب توجهی از انسان خردمند اولیه با قدمت حدود 154 هزار سال تا 160 هزار سال پیش از آن یافت شده است. این فسیل که به نام انسان هرتو شهرت یافته، مدتها از دید پژوهشگران یکی از کاملترین و قدیمیترین بقایای انسان مدرن اولیه بود. فسیل انسان هرتو در سال 1997 در مکان هرتو واقع در مثلث آفار اتیوپی یافت شد و کشف آن در زمان خودش هیاهویی به پا کرد و پژوهشگران آن را یکی از حلقههای تکاملی به شمار میآوردند چرا که در آن زمان یکی از قدیمیترین بقایای انسان خردمند به حساب میآمد. با این وجود فسیلهای بهدستآمده که شامل بقایای استخوان فسیلشده 12 فرد بود، در ابتدا به انسان خردمند نسبت داده نشدند و نام دیگری به نام انسان «ایدالتو» به آن داده شد، گونهای که میان انسان «رودزیایی» و انسان خردمند جای میگرفت. اما این نامگذاری و گونهسازی جدید به چالش کشیده شد چرا که بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که تنوع جسمانی انسانهای مدرن بسیار زیاد است و نمیتوان به سادگی گونههای متمایز ایجاد کرد.
با اینکه شرق آفریقا همیشه جایگاه ویژهای در پژوهشهای مرتبط با تبار انسان داشته، اما کشف غافلگیرکننده جبل ایرهود در مراکش جایگاه شرق آفریقا را به عنوان کهنترین خاستگاه انسان خردمند به چالش کشید. این مکان که در شمال غرب آفریقا و منطقهای که از آن بیشتر به عنوان یکی از راههای احتمالی (آن هم به احتمال ضعیف) خروج انسانهای مدرن از آفریقا یاد میشود، واقع شده است. در دهه 1960 میلادی طی عملیات معدنکاوی جمجمهای از این مکان به دست آمد که کشف آن بعدها منجر به چندین فصل کاوش باستانشناختی و کشف تعداد بیشتری بقایای انسانی و دستتراشهای سنگی شد. از آنجایی که دستتراشهای سنگی بهدستآمده ویژگیهای سنتهای ابزارسازی نئاندرتالها را داشتند و بقایای انسانی بهدستآمده هم ویژگیهای جسمانی شبیه به نئاندرتالها داشتند، تا مدتها این فسیلها مربوط به انسان نئاندرتال معرفی میشدند. اما در سال 2004 میلادی با کاوشها و مطالعات بیشتر و انجام سالیابی دقیقتر، فسیلهای این مکان مربوط به انسان خردمند تشخیص داده شده و تاریخی معادل 315 هزار سال پیش برای آن ارائه شد که بسیار قدیمیتر از فسیلهای شرق آفریقا است. اگرچه مانند هر کشف دیگری در دنیای دیرینانسانشناسی، توافق آنچنانی میان پژوهشگران بر سر تعلق قطعی فسیلهای جبل ایرهود به انسان خردمند وجود ندارد و برخی از پژوهشگران به دلیل شکل کشیده جمجمه و قوس ابرویی بسیار برجسته این فسیل آنها را متفاوت از گونه انسان خردمند میدانند.
با وجود شواهد قدیمی جبل ایرهود در شمال غرب آفریقا به نظر میرسد پیدایش و تطور انسان خردمند به یک منطقه خاص در آفریقا محدود نبوده بلکه در نقاط مختلف این قاره و میان جمعیتهای مختلف انسانی روی داده است. اما به نظر میرسد مدت زیادی از پدیدار شدن انسان خردمند در آفریقا نگذشته بود که به بیرون از آفریقا راه پیدا میکند که شواهد آن همانطور که قبلا اشاره شد در فلسطین و یونان یافت شده است. اما ظاهرا مهاجرتهای نخستین انسان خردمند به خارج از آفریقا چندان موفق نبوده که به تصرف مناطق گستردهای بینجامد و تا حدود 80 هزار سال پیش در برهههای زمانی نسبتا کوتاه اتفاق افتاده و مجددا مناطق مورد سکونت آنها به وسیله نئاندرتالها اشغال میشده است. در حال حاضر شواهد ژنتیک حاکی از این است که انسانهای مدرن یا همان انسانهای خردمند خارج از آفریقا از جمعیتی در شرق آفریقا نشئت گرفتهاند که بین 70 تا 50 هزار سال پیش از سواحل جنوب آسیا به سمت اقیانوسیه پراکنده و در حدود 40 هزار سال پیش در جمعیتهای بزرگتر به اروپا راه یافتند. این پراکنش جمعیتی اخیر بود که سرانجام به تصرف بیشتر نقاط کره زمین انجامید. بر اساس شواهد موجود بین 70 تا 80 هزار سال پیش گروه کوچکی از جمعیت شرق آفریقا از راه تنگه بابالمندب از دریای سرخ گذشتند، به یمن و شبهجزیره عربستان رسیدند و به مرور پس از عبور از عربستان، از راه سواحل جنوبی و گذر از فلات ایران و سپس شبهقاره هند به سمت شرق آسیا و اقیانوسیه گسترش پیدا کردند. اگرچه راه دیگری نیز برای مهاجرت این گروه یا گروههای مشابه انسانی به خارج از آفریقا پیشنهاد شده است که راه شمالی و از طریق دره رود نیل و شبهجزیره سینا است. موج اخیر پراکنش انسانهای مدرن در فاصله زمانی بین 60 هزار سال پیش تا 50 هزار سال پیش به استرالیا رسید و طی گسترش خود به نقاط مختلف آسیا با ساکنان بومی آسیا، یعنی نئاندرتالها و دنیسواییها، امتزاج داشته است که ردپای ژنتیکی آن امروز توسط متخصصان دیرینژنتیک شناسایی شده است. مهاجرت شرقی انسانهای خردمند در طی سدههای متوالی ادامه پیدا کرد تا اینکه پس از رسیدن پایشان به استرالیا و گینه نو به سوی شمال یعنی به سوی چین و ژاپن متمایل شد. انسانهای خردمند در بازه زمانی 50 تا 40 هزار سال پیش به سمت مناطق غربی اوراسیا که قلمرو نئاندرتالها بود، کشیده شدند و پس از 40 هزار سال پیش که نئاندرتالها منقرض شدند تبدیل به تنها ساکنان اروپا شدند. امروزه میدانیم که همه افراد غیرآفریقایی حدود 1.5 تا 2.1 درصد از ترکیب ژنتیکی نئاندرتالها را به ارث بردهاند که این میراث نتیجه ارتباط چه خصمانه و چه دوستانه انسانهای خردمند و نئاندرتالها در چندین هزار سال پایانی حیات گونه نئاندرتال بوده است. شواهد دیرینژنتیک نشانگر یک واقعه «گلوگاه جمعیت» یا «گلوگاه ژنتیک» در پیشینه انسانهای مدرن است که در آن درصد قابل توجهی از انسانهای مدرن از میان میروند و فقط جمعیت کوچکی جان به در میبرد. برخی از پژوهشگران یکی از بزرگترین فورانهای آتشفشانی در دوره کواترنر یعنی فوران مهیب آتشفشان توبا سوماترای اندونزی در 74 هزار سال پیش را که یک دوره سرمای هزارساله را در پی داشت دلیل اصلی کاهش جمعیت انسانهای خردمند میدانند. اما سرانجام با وجود این کاهش جمعیت مقطعی گونه انسان به حیات و رشد جمعیت و پراکنش خود بر روی کره خاکی ادامه میدهد و وارد مرحله مهمی از تاریخ تطور فرهنگی خود میشود. از حدود 40 هزار سال پیش آخرین دوره پارینهسنگی یا دوره پارینهسنگی جدید آغاز میشود که معمولا به عنوان عصر گسترش فراگیر نوآوریها و ابداعات شناخته میشود و همزمان با پراکنش گسترده انسانهای خردمند است. در این دوره استفاده گسترده از ابزارهای ساختهشده از تیغه و ریزتیغههای سنگی رواج پیدا میکند و تولید چشمگیر اشیای گوناگونی از جنس استخوان، شاخ، عاج، چوب و ابداع تجهیزات جدیدی مانند نیزهانداز رواج مییابد. اما شاید مهمترین پدیده این دوره رواج چشمگیر هنر است که تنوع قابل توجهی دارد و در شکلهای مختلف از نقاشیهای اسرارآمیز غارها گرفته تا حکاکی و ساخت پیکرکهای انسانی و حیوانی کوچکی که بهراحتی جابهجا میشوند، پدیدار میشود. گذشته از همه تحولات و نوآوریهای فرهنگی، مرحله مهمی از پیشرفت و گسترش جغرافیایی انسان خردمند در این دوره رقم میخورد. در این دوره انسان به اکثر مناطق مسکون دنیای امروز، از جنگلهای بارانی استوایی تا تندراهای نواحی قطبی گسترش پیدا میکند. علاوه بر قارههای آفریقا، اروپا، آسیا و استرالیا که تا حدود زیادی توسط جوامع شکارگر-گردآورنده این دوره مورد سکونت قرار گرفته بودند، قاره آمریکا نیز بهتدریج توسط انسانها مسکون شد. با اینکه در حدود 40 هزار سال پیش پای انسان خردمند به سیبری رسید، اما بیش از 10 هزار سال طول کشید تا به قسمت شمال شرقی سیبری برسد و پس از آن از راه تنگه برینگ وارد قاره آمریکا شوند، درحالیکه بسیار پیشتر از این یعنی در حدود 60 هزار سال پیش به استرالیا و گینه نو رسیدند. پژوهشگران معتقدند که کارایی و پیشرفت فرهنگهای انسان خردمند در دوره پارینهسنگی جدید او را قادر ساخت به سرزمینهای ناشناخته مانند قاره آمریکا که تا آن زمان پای هیچگونه انسانی به آن نرسیده بود یا جزایر دوردست راه یابند. شرایط آبوهوایی اوراسیا پس از یک دوره نسبتا سرد که حدودا از 70 هزار سال پیش شروع و تا حدود 60 هزار سال پیش ادامه پیدا کرد، بهتدریج رو به گرمی رفت و در حدود 50 هزار سال پیش معتدلتر شد. اما در حدود 44 هزار سال پیش افت دما دوباره آغاز و تا 37 هزار سال پیش که تقریبا همزمان با پراکنش فرهنگ عمدهای از انسانهای خردمند به نام «اوریناسی» بود، بیشتر از پیش کاهش یافت. در فاصله زمانی بین 27 تا 16 هزار سال پیش و در واقع نقطه اوج آخرین دوره یخبندان نیز به شمار میآید، بسیاری از نقاط شمالی اوراسیا از یخ پوشیده شد و در نتیجه شرایط سخت اقلیمی، جمعیتهای انسانی دوره پارینهسنگی جدید به مناطق جنوبی و گرمتر رانده شدند. این شرایط اقلیمی سخت و پناهنده شدن و تراکم جمعیتهای انسانی به مناطق جغرافیایی محدودتر منجر به ظهور فرهنگهای منطقهای پیچیدهتر شد. هرچند با وجود پژوهشهای بسیار در این زمینه هنوز ابهامات بسیاری درمورد چگونگی پیدایش فرهنگهای اوایل پارینهسنگی جدید که به موج اخیر پراکنش انسان خردمند نسبت داده میشود، وجود دارد. اما بدون تردید در طول این دوره علاوه بر تصرف همه قارهها، گسترش فرهنگی انسان خردمند به سطحی از پیچیدگی رسید که تا پیش از آن بیسابقه بود.