در ستایش گفتوگو
راهحل کوتاهمدت توقف فضای خشن و امنیتی چیست؟ پاسخ یک کلمه است: «گفتوگو». افسوس که در دو سطح دولت و ملت اهل مدارا، گفتوگو و مذاکره نیستیم. هرگاه کسی دیدگاه ما را به چالش بکشد، با جمله «چرا من را زیر سؤال میبری؟»
ابراهیم ایوبی - وکیل دادگستری
راهحل کوتاهمدت توقف فضای خشن و امنیتی چیست؟ پاسخ یک کلمه است: «گفتوگو».
افسوس که در دو سطح دولت و ملت اهل مدارا، گفتوگو و مذاکره نیستیم. هرگاه کسی دیدگاه ما را به چالش بکشد، با جمله «چرا من را زیر سؤال میبری؟» او را به سکوت وادار میکنیم، در حالی که زیر سؤال بردن یا همان طرح پرسش هیچ عیبی به حساب نمیآید، مگر اینکه ما در باور خود مصمم نباشیم و نگران شویم که نکند طرح سؤال ما را دچار نجوای درونی و درگیری ذهنی درباره درستبودن یا نادرستبودن رویکردمان کند.
صرف «مذاکره» با طرف مقابل خود را نوعی ناتوانی میدانیم یا «سازش» را که نتیجه مفاهمه طرفین اختلاف است –جالب اینکه در نظام حقوقی ما «سازشنامه» همسنگ حکم قاضی و قابل اجراست– به عنوان دشنام حواله رقیب میکنیم و «سازشکار» در ادبیات سیاسی ما فحش است.
باید در نظر داشت «گفتوگو» متفاوت از «گفت و شنود» است؛ در گفتوگو دو طرف، هم گوینده و هم شنونده هستند، اما در گفت و شنود یکی میگوید و دیگری تنها شنونده حرفهاست. بخش از این نوع تعامل ریشه در فرهنگ شفاهی ما دارد. شبکههای اجتماعی این فضا را شکست، تولیدکننده مطلب و مخاطب در موضع برابر قرار گرفتند، بیان شفاهی نیز به نوشتار تبدیل شد که هم عمیقتر و هم مسئولانهتر است.
در حالی که معجزه پیامبر و منبع اصلی تشریع در دین اسلام کلام است و در روایات آمده «اُنظر الی ما قال ولاتَنظُر الی مَن قال» (به گفته توجه کنید نه گوینده) به اقتضای حق آزادی بیان، تکتک هشت میلیارد انسان روی زمین حق دارند در تمامی مسائل اظهار نظر کنند، در نهایت این مخاطب است که با سنجه عقل خود سخنی را میپذیرد یا رد میکند. مگر تا به حال کسی به ورزشکاری که از آرمان مردم فلسطین حمایت میکند گفته است که به دلیل عدم تخصص در روابط بینالملل حق اظهار نظر نداری؟
طرفه اینکه بدون تخصص در علم سیاست، افراد نباید اظهار نظر سیاسی کنند اما بدون تخصص، در مصدر سمتهای مهم سیاسی بودن بدون اشکال است! مگر فلاسفه یونان در تقسیمبندیهای خود انسان را «حیوان سیاسی» تعریف نکردهاند؟
در سالهای اخیر پرمخاطبترین برنامههای صداوسیما بدون هیچ دلیل و توضیحی تعطیل شدهاند؛ ازجمله «نود»، «کتابباز»، «رادیو هفت».
نخ تسبیح این برنامهها یک کلمه است: «گفتوگو». شهرت برنامه نود به صحبتهای چالشی عادل فردوسیپور (که به شبکه کمبیننده ورزش تبعید شده است) برمیگردد و یکی از اصلیترین اتهامات او انجام گفتوگو با محمدجواد ظریف درباره دیپلماسی ورزشی است. آرزوی سروش صحت در پایان همه چند صد قسمت برنامه کتابباز که فرهنگ کتاب و کتابخوانی را به جامعه برگرداند، این بود: «آرزو میکنیم مردم ایران بیشتر کتاب بخوانند و بیشتر با هم حرف بزنند». در رادیو هفت منصور ضابطیان نشان داد که حتی با کودکان خردسال میتوان در زمینههای مختلف منطقی گفتوگو کرد. مهمترین ویژگی شبکههای اجتماعی تعاملیبودن آنهاست؛ کارکردی که میتواند به عالم حقیقی سرایت پیدا کند و امکان مفاهمه را افزایش دهد.
یک پیشنهاد برای کاهش تقابلها و رسیدن به حکمرانی مطلوب، برگزاری دورهای نشست خبری آزاد با حضور خبرنگاران توسط مسئولان است. چه اشکالی دارد سران قوا و دیگر مقامات کشوری و لشکری حداقل هر سه ماه یک بار مقابل خبرنگاران حاضر شوند و به پرسشهای آنان در نشستی که زنده برای عموم مردم پخش میشود پاسخ دهند؟ مگر مردم ولینعمت مسئولان نیستند؟
مگر کلمه «مسئول» به معنای فردی که از او «سؤال» میشود نیست؟
اگر میتوانند از موضع خود دفاع و مخاطب را قانع کنند، این گوی و این میدان، وگرنه در روش خود تجدیدنظر کنند.
کاش وقتی در سال 1389 «روز گفتوگوی تمدنها» که به همت سیدمحمد خاتمی شکل گرفته بود با ادعای «نداشتن موضوعیت و متولی»!
از تقویم رسمی کشور حذف شد، احساس خطر میکردیم. در پایان شرط انصاف است از جناب مراد ثقفی که چند دهه است با راهاندازی فصلنامهای با نام «گفتوگو» چراغ این توانمندی و مهمترین تفاوت انسان و دیگر حیوانات را روشن نگه داشته است، تقدیر کنیم.