|

زیست و کاربرد جهان‌بینی

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، یک اندیشمند آمریکایی (فرانسیس فوکویاما) در مقاله‌ای ایده پایان تاریخ را که اشاره به برتری نظام لیبرال‌دموکراسی در مقابل نظام کمونیست بود، مطرح کرد. شاید با در نظر گرفتن آشفتگی‌ها و بلایای گوناگون اجتماعی که گریبانگیر بشریت در عصر کنونی شده است، خیلی دور از واقعیت نباشد اگر گفته شود «همه ایدئولوژی‌های شناخته‌شده به نوعی قابلیت مدیریت جوامع بشری را از دست داده‌اند». شاید بیش از هر زمان در تاریخ پر‌فراز‌ونشیب جوامع، بشر معاصر نیازمند یک ایدئولوژی «انسان‌محور» است.

  بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، یک اندیشمند آمریکایی (فرانسیس فوکویاما) در مقاله‌ای ایده پایان تاریخ را که اشاره به برتری نظام لیبرال‌دموکراسی در مقابل نظام کمونیست بود، مطرح کرد. شاید با در نظر گرفتن آشفتگی‌ها و بلایای گوناگون اجتماعی که گریبانگیر بشریت در عصر کنونی شده است، خیلی دور از واقعیت نباشد اگر گفته شود «همه ایدئولوژی‌های شناخته‌شده به نوعی قابلیت مدیریت جوامع بشری را از دست داده‌اند». شاید بیش از هر زمان در تاریخ پر‌فراز‌ونشیب جوامع، بشر معاصر نیازمند یک ایدئولوژی «انسان‌محور» است.

تبیینی کلی و مختصر از ایدئولوژی (جهان‌بینی) ارائه می‌شود. به بیان بسیار ساده و کاربردی، ایدئولوژی (جهان‌بینی) یک پدیده ذهنی متشکل از مجموعه‌ای از اندیشه‌ها به‌مثابه راهکارهایی برای حل‌وفصل چالش‌های گوناگون زیست اجتماعی بشر است. اگرچه ایدئولوژی‌ها پدیده‌های ذهنی‌اند، اما آنها محصول تعامل انسان با محیط زیست پیرامون هستند. به گواه شواهد تاریخی، ایدئولوژی‌ها معمولا بعد از مدتی ناکارآمد و به مرور زمان به بایگانی تاریخ هدایت می‌شوند و اینکه ایدئولوژی‌های جدید و کارآمدتر جایگزین ایدئولوژی‌های ناکارآمد قدیمی می‌شوند. ایدئولوژی‌ها برایند تعامل ذهنی انسان‌ها با محیط زیست مادی (اجتماعی) است. از آنجا که شرایط زیست انسانی و اجتماعی بنا بر یک قانون طبیعی، فراذهنی و فراارادی، تابع قانون حرکت، تغییر، تحول و تکامل است، الزاما و به ضرورت، ایدئولوژی‌ها نیز باید به منظور کارآمدی، سودمندی و مؤثر‌بودن همراه با تحولات عینی انسانی و اجتماعی تغییر، تحول و تکامل یابند. در غیر این صورت، به گواه سراسر تاریخ جوامع، تنها یک پیامد اجتناب‌ناپذیر پیش‌روی ایدئولوژی‌ها خواهد بود؛ اینکه «ایدئولوژی‌هایی که به هر دلیل ارتباط خود را با اوضاع و احوال زیست انسان‌ها در زمان حال از دست دهند» از صحنه عملی، اجرائی و عینی مدیریت سیاسی جامعه حذف و به آرشیوهای تاریخی خواهند پیوست. نمونه‌های معاصر این استدلال، ایدئولوژی‌های حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی، چین، سوسیال‌دموکرات‌های اروپایی و لیبرالیسم آمریکایی است که در حال گذار از مسیر افولی هستند که ابرقدرت‌های پیشن طی کرده‌اند.

شاید با این مقدمه بتوان به شکلی شفاف‌تر به ارزیابی ریشه بسیاری از چالش‌های ملی، درد و رنج، افسردگی و ناامیدی‌ای که شهروندان دچار آن هستند، پرداخت.

روش‌های گوناگون مدیریت یک جامعه (کشور) برگرفته از اندیشه و طرح‌های نظری است که محصول سال‌ها تلاش ذهنی اندیشمندان است. نظریه‌ها و روش‌های مدیریت سیاسی یک جامعه، در اصطلاح ایدئولوژی نامیده می‌شود. بنابراین، ایدئولوژی‌ها مجموعه‌ای از اندیشه‌ها برای مدیریت امور، چالش‌ها و مشکلات گوناگون جامعه بشری هستند. عملی، کاربردی و کارآمد بودن ایدئولوژی‌ها منوط به ارتباط آنها با شرایط و اوضاع و احوال عینی و ملموس انسان‌ها «در زمان حال» در جامعه و نه امور تاریخی و آرمانی است.

ظاهرا بنا بر شواهد تاریخی و عینی، ایدئولوژی‌ها تاریخ‌مصرف دارند؛ به همین دلیل هنگامی که ایدئولوژی‌ها ارتباط خود را با شرایط و اوضاع و احوال عینی از دست می‌دهند، غروب آنها آغاز می‌شود. «نشانه‌های قطع ارتباط ایدئولوژی‌ها با زیست عینی و ملموس شهروندان، به شکل ناکارآمدی مدیریت ‌‌در انواع چالش‌های اقتصادی، سیاسی، روابط خارجه، فرهنگی، صنعتی، علمی، اخلاقی، شکاف میان شهروندان و مدیریت کلان و... نمود می‌یابد». درک چیستی و کاربرد مفهوم ایدئولوژی، بدون شک نه‌تنها منجر به درک التهاب اجتماعی و سیاسی جاری خواهد شد، بلکه می‌تواند منشأ راهکارهای کم‌هزینه و ملی برای مدیریت التهاب سیاسی و اجتماعی جاری و آتی باشد.

سیاست‌ورزان مصرف‌کنندگان اندیشه‌ها و نظریات کاربردی به‌عنوان بنیاد فعال سیاسی هستند. این اندیشمندان، پژوهشگران و محققان هستند که اندیشه‌ها و نظریات (سیاسی) را تولید می‌کنند. با توجه به ناکارآمدی مدیریت، پربیراه نیست اگر گفته شود بسیار کاربردی و سودمند و به همین دلیل ضروری است تا اندیشمندان، پژوهشگران و دیگر تولیدکنندگان اندیشه، به نقد جدی مبانی ایدئولوژیک عملکرد مدیریت کلان بپردازند. نقد مبانی نظری ایدئولوژیک مدیریت به این معناست که وظیفه پژوهشگران است که صرفا به شکلی منطقی، بدون غرض‌ورزی و دخالت احساسات به تبیین رابطه علت و معلولی انواع چالش‌های اجتماعی و ملی در عرصه‌های گوناگون با مبانی نظری ایدئولوژیک مدیریت کلان بپردازند.

ایدئولوژی‌ها تا زمانی که پاسخ‌گوی نیازها، خواسته‌ها و تمایلات انسان‌ها هستند، پویا، پایدار، کارآمد و مقتدر خواهند بود. یک ایدئولوژی جبرا باید به مرور تحول و تکامل و در نهایت به‌روزرسانی شود؛ به این دلیل ساده که شراط زیست انسان‌ها بنا بر یک قاعده طبیعی، آسمانی و متافیزیکی، پیوسته و بی‌وقفه در حال حرکت، تحول، تغییر و تکامل است.

نظریه محصول سال‌ها تلاش ذهنی است، اما راهکار برایند شناخت تجربی است. سیاست‌ورزان می‌توانند بعد از سال‌ها حضور در عرصه سیاسی، راهکارهایی را ارائه دهند، اما نمی‌توانند صرفا بر پایه کار تجربی سیاسی، نظریه سیاسی ارائه یا تولید کنند. بنابر‌این، ورود و دخالت پژوهشگران «دانشگاهی» به منظور راهنمایی و آموزش سیاست‌ورزان امری بسیار ضروری و مؤثر است. هیچ ایدئولوژی سیاسی شناخته‌‌شده در تاریخ سیاسی جوامع نتوانسته بدون هماهنگ‌شدن با تحولات اجتماعی، در دوره‌های گوناگون پایدار بماند. میان ایدئولوژی و شرایط عینی زیست اجتماعی انسان‌ها رابطه علت و معلولی وجود دارد؛ شرایط زیست علت و ایدئولوژی معلول است. معلول نمی‌تواند بدون علت که همانا شرایط متغیر زیست اجتماعی است، پایدار و کارآمد باشد یا وجود داشته باشد.