|

یک محیط‌بان در محل کارش خودکشی کرد

رهاشدگان بی‌حمایت

در میانه اخبار پربحث محیط‌ زیست ایران، در اواخر پاییز ۱۴۰۱ یک خبر ناگوار کمتر دیده شد. یک محیط‌بان آستارایی در محل کارش خودکشی کرد. البته که سازمان حفاظت محیط زیست این روزها درگیر خبرهای پرحاشیه‌تری همچون موضوع آلودگی هوا و آب‌گیری سد چم‌شیر است و تلاش کرده به این خبر در حد یک گفت‌وگوی کوتاه روی پورتال رسمی‌اش واکنش نشان دهد؛

رهاشدگان بی‌حمایت

شرق: در میانه اخبار پربحث محیط‌ زیست ایران، در اواخر پاییز ۱۴۰۱ یک خبر ناگوار کمتر دیده شد. یک محیط‌بان آستارایی در محل کارش خودکشی کرد. البته که سازمان حفاظت محیط زیست این روزها درگیر خبرهای پرحاشیه‌تری همچون موضوع آلودگی هوا و آب‌گیری سد چم‌شیر است و تلاش کرده به این خبر در حد یک گفت‌وگوی کوتاه روی پورتال رسمی‌اش واکنش نشان دهد؛ اما اتفاقی که برای محیط‌بان آستارایی رخ داده، قطعه‌ای از پازلی است که وضعیت کلی این شغل را در ایران ترسیم می‌کند. شغلی با اهمیت فراوان که بی‌حمایت رها شده و همین عدم حمایت، فشارهای زیادی را به محیط‌بان‌ها وارد می‌کند. مشکلات معیشتی، عدم حمایت درست بهداشتی و روانی از سوی سازمان و همچنین مشکلات ناشی از درگیری‌های مسلحانه این شغل موجب شده محیط‌بان‌ها از هر جهت تحت فشار قرار بگیرند.

 

چه بر سر محیط‌بان آستارایی آمد؟

روایت رسمی از مرگ محیط‌بان آستارایی را سرهنگ جمشید محبت‌خانی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست در گفت‌وگو با پورتال رسمی سازمان حفاظت محیط‌ زیست بیان می‌کند. سرهنگ محبت‌خانی در این زمینه می‌گوید: چهارشنبه هفته گذشته مطلع شدیم یکی از محیط‌بانان ما به نام اسماعیل ضرابیظ در پاسگاه لوندویل در شهرستان آستارای استان گیلان به علت داشتن بیماری افسردگی و مشکلات اعصاب و روان -‌که بعدها مشخص شد‌– خود را حلق‌آویز کرده و متأسفانه درگذشته است. پس از پیگیری از مدیرکل حفاظت محیط زیست استان، دریافتیم ایشان پس از شش روز استراحت پزشکی که داشته، روز چهارشنبه در محل کار خود حاضر و با یک محیط‌بان دیگر مشغول کار شده بود. ساعت یک بعدازظهر محیط‌‌بان هم‌شیفتی مرحوم ضرابی، دو ساعت مرخصی ساعتی می‌گیرد و از پاسگاه خارج می‌شود و این محیط‌‌بان در محل تنها بوده است. در فیلمی که از روز حادثه برجا مانده هم مشخص است که ایشان در این فاصله طنابی را برمی‌دارد و با آن خودش را حلق‌آویز می‌کند. متأسفانه مدرکی دال بر وجود بیماری در مرحوم ضرابی وجود نداشت و ایشان هم در این زمینه هیچ‌گونه اطلاعی به ما نداده بودند که بتوانیم بر این اساس روند درمان او را پیگیری کرده یا کمکی ارائه کنیم. بعد از اینکه همکار وی به محل خدمت بازمی‌گردد و با صحنه حادثه مواجه می‌شود، بلافاصله با اورژانس تماس گرفته و اقدامات لازم برای احیای این محیط‌‌بان انجام می‌شود که در نهایت مؤثر واقع نمی‌‌شود. روز پنجشنبه با هماهنگی مقام قضائی مجوز دفن صادر و در همان روز مراسم تشییع و خاکسپاری انجام شده است. اگر محیط‌‌بانان عزیز ما در سراسر کشور با مشکل خاصی مواجه شدند و نتوانستند آن را در استان محل خدمت خود حل کنند، حتما این موضوع را با من از طریق تلفن یا سایت سازمان در میان بگذارند و مطمئن باشند که ما در چارچوب اختیارات قانونی خود اقدام می‌کنیم و کمک‌های لازم را ارائه خواهیم کرد.

بی‌توجهی به بهداشت روان محیط‌بان‌ها

از صحبت‌های سرهنگ محبت‌خانی چنین بر‌می‌آید که سازمان حفاظت محیط‌ زیست از وضعیت سلامت روان کارکنان خود بی‌اطلاع است و پایش‌های دوره‌ای سالانه‌ای را در این زمینه انجام نمی‌دهد. همچنین تماس‌های ما با چندین و چند محیط‌بان در استان‌های مختلف نشان می‌دهد محیط‌بان‌ها هم تا‌کنون در معرض خدمات مشاوره‌ای بهداشت سلامت روان قرار نگرفته‌اند و چنین اطلاع‌رسانی نیز برای آنها صورت نگرفته که در چنین وضعیتی می‌توانند چه خدماتی از سازمان خود بگیرند. توجه به بهداشت روان کارکنان یکی از موضوعات مهم و پایه‌ای در حوزه منابع انسانی است. این مسئله در سازمان‌هایی که با مشاغل پرخطر و استرس‌زا مواجه هستند، کم‌و‌‌بیش یک ضرورت و الزام است؛ آن‌هم در شغلی که یکی از مهم‌ترین خبرهایش در چند ماه اخیر به رگبار بسته‌شدن یک محیط‌بان از سوی خانواده یک شکارچی غیرمجاز بود. هر بار که خبر مرگ دردناک یک محیط‌بان در رسانه‌های ایران منتشر می‌شود، این انگاره تقویت می‌شود که اهمیت محیط‌بانی، سختی‌های آن و شرایط خاصش از سوی متولیان و مسئولان به درستی تشخیص داده نشده است. همین عدم درک از واقعیت‌های موجود در این شغل موجب شده تا محیط‌بان‌ها در یک محیط پرخطر و استرس‌زا رها شوند و به‌هیچ‌وجه احساس حمایت از طرف سازمان خود نداشته باشند.

پای لنگ حمایت‌های قانونی

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های محیط‌بان‌های ایرانی، حمایت‌نکردن قانون از آنهاست. اولین احکام قانونی در کشور ایران برای شکار به سال ۱۳۰۷ بر‌می‌گردد که این قوانین رفته‌رفته کامل‌تر شد و در سال ۱۳۳۵ مقررات کامل‌تری در مجلس برای حفاظت از حیات وحش تصویب و پس از آن کانون شکار و صید تشکیل شد. در سال ۱۳۴۶ سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تشکیل شد که در واقع همان سازمان حفاظت محیط زیست بود که به‌طور رسمی در سال ۱۳۵۰ شروع به کار کرد. محیط‌بانان وظایف سنگینی را بر عهده دارند که بر اساس قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست کشور، آنها حافظ عرصه‌های طبیعی ایران هستند و بر اساس استانداردهای جهانی به ازای هر یک هزار متر عرصه طبیعی، یک محیط‌بان برای حفاظت از یک منطقه تعیین می‌شود. البته در ایران شرایط متفاوتی داریم و به ازای هر ۱۲ هزار هکتار، یک محیط‌بان وجود دارد که شرایط را دشوار کرده است؛ اما محیط‌بانان با وجود این مشکلات این شغل را با عشق و علاقه انتخاب و به وظیفه خود عمل می‌کنند. در کل کشور کمتر از سه هزار محیط‌بان داریم که با دو شهید اخیر تا به امروز ۱۴۴ نفر از محیط‌بانان به شهادت رسیده‌اند که آمار بالایی است و پنج درصد از کل محیط‌بانان را تشکیل می‌دهد. اتفاقاتی که برای محیط‌بانان رخ می‌دهد، نشان‌دهنده ضعف قانونی در این زمینه است. از سوی دیگر، تجهیزات لازم در اختیار آنها قرار نمی‌گیرد و آنها اسلحه و ماشین‌های مناسب ندارند و متأسفانه شکارچیان بسیاری از تجهیزات را در اختیار دارند که باید برای مقابله با آنها قوانین محکم‌تری تصویب شود. قانون حمایت قضائی از محیط‌بانان در بهار سال ۱۳۹۹ به تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان رسید تا مگر فصل تازه‌ای در حمایت از حافظان طبیعت آغاز شود و مرهمی باشد بر زخم‌های محیط‌بانان کشور؛ اما از زمان تصویب این قانون تاکنون، باز هم شاهد وقوع حوادث ناگوار برای محیط‌بانان بوده‌ایم؛ از نقص عضو و شهادت گرفته تا حمله مسلحانه و به رگبار بستن محیط‌بان با کلاشنیکف آن‌هم توسط پدر مقتول. بر اساس قانون حمایت قضائی از محیط‌بانان، این افراد در شرایط حساس می‌توانند از سلاح خود استفاده کنند. در‌صورتی‌که در جنگل‌ها و منابع طبیعی جرم مشهودی ملاحظه کنند و تذکر و هشدار کارساز نباشد، می‌توانند از سلاح خود استفاده کنند، ولی این‌گونه نیست که اجازه استفاده سلاح در منزل و خیابان را داشته باشند یا بتوانند در این اماکن مسلح باشند؛ اما در محل مربوط به وظیفه خود می‌توانند از سلاح استفاده کنند. این قانون شامل چهار ماده و سه تبصره در جلسه علنی ۲۳ اردیبهشت ۹۹ مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در هفتم خرداد ۹۹ به تأیید شورای نگهبان رسید.

مشکلات معیشتی همراه همیشگی محیط‌بانان

مثل بسیاری از مشاغل، محیط‌بانی هم با مشکلات معیشتی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. محیط‌بانان به صورت شیفتی کار می‌کنند و در ماه ۱۵ شبانه‌روز باید خدمت کنند که جمعا هفته‌ای صد ساعت می‌شود. با توجه به این حجم کار، حقوق دریافتی بسیار حداقلی است و هزینه‌های سنگین زندگی را تأمین نمی‌کند. همچنین محیط‌بانان با خطرات گوناگونی روبه‌رو هستند؛ شکارچیان غیرمجاز، سقوط از ارتفاع، تصادف با موتورسیکلت، شرایط جوی نامساعد و دیگر اتفاقات، سختی این حرفه را دو‌چندان کرده است. محیط‌بانان در بدو خدمت و حین خدمت آموزش‌های مختلفی شامل آشنایی با قوانین محیط زیست، وظایف محیط‌بانی، آشنایی با اسلحه سازمانی و تمرین تیراندازی، آشنایی با وظایف ضابطین دادگستری، آشنایی با حیات وحش، آموختن دفاع شخصی و آمادگی جسمانی را آموزش می‌بینند. در‌حال‌حاضر مهم‌ترین مشکل محیط‌بانان، تأمین معیشت آنها‌ست. کمبود نیرو و امکانات در عرصه حفاظت از محیط‌ زیست موضوعی است که باید بیشتر به آن پرداخته شود. این مسئله از این نظر اهمیت دارد که محیط‌بانان معمولا مجبور هستند روزها یا شاید هفته‌ها در محل خدمت و به دور از حداقل امکانات باشند؛ این در حالی است که سهمیه‌های پایین بنزین و جیره‌های غذایی محیط‌بانان نیز اغلب تأمل‌برانگیز هستند. سازمان حفاظت محیط زیست باید در نظر داشته باشد که گله‌مندی‌هایی از این دست، محیط‌بان‌ها را بی‌انگیزه می‌کند؛ در‌حالی‌که محیط‌بانان ایران تا امروز بیش از صد شهید را تقدیم طبیعت کشور کرده‌اند. در‌حال‌حاضر محیط‌بان‌ها در ردیف کم‌درآمدترین‌ کارکنان سازمان قرار دارند.