عدالت آموزشی
اینروزها طرح اصلاح قانون برقراری عدالت آموزشی در پذیرش دانشجو در رشتههای تخصصی در مجلس درحال بررسی است. طرحی که ریشهاش به بیش از یک دهه قبل برمیگردد و ترجمان ساده و قابلفهم آن، این است که میتوانید با سهمیه منطقه محروم با نمره پایینتر به تحصیل تخصص پزشکی بپردازید؛ به شرطی که بعد از فارغالتحصیلشدن برگردید و در همان منطقه سهمیه به طبابت بپردازید.
اینروزها طرح اصلاح قانون برقراری عدالت آموزشی در پذیرش دانشجو در رشتههای تخصصی در مجلس درحال بررسی است. طرحی که ریشهاش به بیش از یک دهه قبل برمیگردد و ترجمان ساده و قابلفهم آن، این است که میتوانید با سهمیه منطقه محروم با نمره پایینتر به تحصیل تخصص پزشکی بپردازید؛ به شرطی که بعد از فارغالتحصیلشدن برگردید و در همان منطقه سهمیه به طبابت بپردازید. مدت تعهد هم ابتدا سهبرابر مدت تحصیل بود، سپس دو برابر بعد 7/1 برابر بعد ۲/۲ برابر شد و نهایتا هم مطابق انتظار چندنرخی شد و بعضی رشتهها بیشتر بعضی کمتر باید تعهد خود را در مناطق محروم بگذرانند. روی کاغذ این طرح میتوانست در طول یک دهه نیاز مناطق موردتعهد را برآورده کند و حتی شاید کار به نیروی مازاد هم میرسید. کافی است یک حساب سرانگشتی بکنید و متوجه شوید با توجه به تعداد زیاد فارغالتحصیلان این سهمیه و انباشتهشدن آنها در طول سالها، منطقا دیگر منطقه محرومی نباید بماند که متخصص نداشته باشد. وقتی این هدف محقق نشده، پس جایی از کار شدیدا میلنگد. علت لنگش هم این است که تورم و مشکلات اقتصادی این 10 سال و افزایشنیافتن درآمد پزشکان متناسب با آن بخش عمدهای از این پزشکان متعهد را به زیر خط فقر برد. وقتی این اتفاق افتاد، انگیزه پزشکان کم شد و بهانهگیریها زیاد شد. به قسمی که پزشک متعهد با ذکر این نکته که من باید ۱۲ سال عمرم را در این منطقه بگذرانم، از رفتن به شهر یا روستای محرومتر شانه خالی کرد و با تأیید مرموزانه دانشگاههای علوم پزشکی سر از مراکز استانها درآورد. خلاصه هرچه از اینور فارغالتحصیل سهمیه محروم بیشتر، از آنور مناطق محروم خالیتر شد؛ یک سقوط آزاد دیگر در یکی از طرحهای بهداشتی و درمانی که روی کاغذ جذاباند ولی در عرصه عمل کاغذپارهای بیش نیستند. شاید همین مسائل باعث شد که این طرح برای بار چندم گذرش به مجلس بیفتد بلکه چکشکاری شود و چیزی از آن به سیستم درمانی کشور برسد. در همین مرحله یک انتقاد ریز وارد است و آن اینکه بهتر بود رأیدهندگان به این طرح و پیچیدگیهای آن که اساسا فقط در حیطه فکری و عملی پزشکان است، از عوام نمایندگان مردم انتخاب نمیشد. کافی است این روزها ساعت ۹-۱۰ صبح شبکه خبر را دنبال کنید و ببینید نمایندگانی که درحال نظردادن هستند، اساسا چیزی از جزئیات مشکلات این طرح نمیدانند و با همان طرحواره ذهنی ۴۰ سال قبل خود به قضاوت موضوع میپردازند. یعنی فکر میکنند پزشکان ابرثروتمندان جامعه هستند و آخر شب از مطبشان با گونی به خانههایشان پول منتقل میکنند؛ غافل از اینکه با یک ضرب و تقسیم میفهمند به نسبت سالهای تحصیل و مشقت، بدنه پزشکان ایران جزء فقیرترین اقشار جامعه هستند. شاید علت این طرحواره اوضاع خوب بعضی از نمایندگان پزشک مجلس است که خودشان خیلی بهشان خوش گذشته و یادشان رفته کف خیابان پزشکی مملکت چه میگذرد. نمونه بارز بیگانگی قوه مقننه با جزئیات این طرح این است که تبصرههای ۱۲، ۱۴، ۱۵ و... که مربوط به محدودکردن پزشکان طرحی بود، همه تصویب شد ولی تبصره ۱۳ که درباره معافیت مالیاتی پزشکان منطقه محروم بود، تصویب نشد و سر از ناکجاآباد درآورد. نتیجه اینکه ای کاش در رد و تأیید این مدل طرح و قانونها اولا کار به نمایندگان مرتبط سپرده شود، ثانیا از قشر جوان پزشکی هم نمایندهای در این جمع حاضر باشد تا توازن قدرت بین پزشکان قدیمی ثروتمندتر و پزشکان جدید فقیرتر برقرار شود، شاید اینگونه دردی از درد مردم و پزشکان درمان شود.