گفتوگو با مسعود پزشکیان، نماینده چند دوره مجلس درباره طرح مالیات بر عایدی سرمایه
چاره کار FATF داخلی است
طرح مالیات بر عایدی سرمایه یکی از طرحهای پرحاشیه مجلس یازدهم است که البته روز چهارشنبه نمایندگان یکی از بندهای چالشی و بحثبرانگیز آن یعنی بند «ت» را برای بررسی بیشتر به کمیسیون اقتصادی ارجاع دادند.
طرح مالیات بر عایدی سرمایه یکی از طرحهای پرحاشیه مجلس یازدهم است که البته روز چهارشنبه نمایندگان یکی از بندهای چالشی و بحثبرانگیز آن یعنی بند «ت» را برای بررسی بیشتر به کمیسیون اقتصادی ارجاع دادند. طبق نظر نمایندگان موافق، این طرح مزایایی ازجمله کنترل سوداگری، بهبود عدالت مالیاتی و مهمتر از همه افزایش درآمدهای دولت را به دنبال دارد؛ اما اجرای این طرح مستلزم زیرساخت و تمهید سازوکارهای مناسب است که قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مودیان مواردی برای اجرای طرح محسوب میشوند که باید سازوکار و قانون آن به تأیید مجلس میرسید، درحالیکه زیرساختهای اجرای این طرح آماده نیست. مخالفان این طرح هم معتقدند چنین طرحی به ضرر منافع مردم است و به واسطه آن بر هر عایدی و درآمد آنها، مالیات میبندد که تصویب چنین طرحی میتواند در این شرایط خاص بر اعتراضات جامعه دامن بزند. مسعود پزشکیان، نماینده چند دوره مجلس که البته سابقه وزارت دولت اصلاحات را نیز در رزومه خود دارد، دراینباره به «شرق» گفت: چاره کار تصویب چنین طرحهایی نیست، بلکه اگر مخالف قاچاق، رانت و فساد مالی هستیم، برای جلوگیری از گمشدن پول و حل جدی موضوعات مالیاتی باید FATF داخلی را اجرا و پیادهسازی کنیم. او همچنین برای حل مشکلات کشور سه راهکار سهیمکردن مردم با نظرات سیاسی مختلف در قدرت، آشتی با دنیا و استفاده از افراد کاردان و حاذق برای انجام امور مملکتی را پیشنهاد داد. در ادامه گفتوگوی او را با «شرق» میخوانید.
نظر شما درباره طرح مجلس برای مالیات بر عایدی سرمایه چیست؟ چرا مجلس میخواهد طرحی را مصوب کند که از همه سرمایه مردم مالیات بگیرد؟
ما باید یک بسته کامل درباره مالیات و درآمد درست کنیم. اینکه هر بار یک مشکل و موضوع را حل کنیم، کار اشتباهی است. به نظر من اگر راست میگوییم و میخواهیم مشکلات داخلی را حل کنیم و با رانت، قاچاق و فرار مالیاتی مخالفیم، باید FATF داخلی را پیادهسازی کنیم. در شرایط اجرا و پیادهسازی FATF داخلی، پولی گم نمیشود. اما در حال حاضر به جای اینکه طرف مثلا از دستگاه کارتخوان استفاده کند، برای اینکه مالیات ندهد، پول نقد یا سکه یا دلار دریافت میکند یا حتی پول را به حساب شخص دیگری انتقال میدهد. حتی در نانواییها هم دستگاه کارتخوان به نام شخص دیگری است. درحالیکه اگر FATF داخلی در کشور پیادهسازی و اجرا شود و بسته کامل سیستم دادهها را ایجاد کنیم، هرکسی در حدود خودش باید مالیاتش را بپردازد و هرکسی در حد خودش یارانه بگیرد. در این صورت، مشخص است دولت به چه کسانی باید کمک کند و به چه کسانی نباید کمک کند و یارانه بپردازد.
اما مشکل ما این است که فقط یک گوشه را میبینیم و بر اساس آن کنج و گوشه میخواهیم مشکل مالیات را حل کنیم؛ درحالیکه با تکهتکهکردن ایراد و گاهی نیمنگاهی به موضوعات پراکنده، مشکل مالیات حل نمیشود. بنابراین باید برای کل بسته نسخه نوشت و بسته کامل را اجرا کرد. راهحل آن هم همان پیادهسازی FATF داخلی یا در زبان قانون خودمان ماده 169 مکرر مالیاتها، کاداست، کدپستی و کد ملی است که اگر آنها را اجرا کنیم، کفایت میکند و نیاز به اینهمه پراکندهگویی و تکهتکه عملکردن نیست.
قبول دارید طرح در مقایسه با لایحه هزینهبر است و روی طرحها نسبت به لایحه دولت کار کارشناسی کمتری انجام میشود؟ تصویب طرح در مجلس با چنین حالتی نگرانکننده است؛ چراکه مثلا اگر امروز خودرویی خریداری شود، با توجه به نرخ تورم، در چند ماه آینده افزایش قیمت خواهد داشت؛ درحالیکه این افزایش قیمت سود نیست، بلکه ناشی از کاهش ارزش پول ملی است. اما این طرح مجلس میگوید باید از این افزایش قیمت خودرو مالیات گرفته شود. بنابراین چنین طرحهایی برخلاف منافع جامعه و برداشت از جیب مردم است.
این همان مشکل دادههاست؛ یعنی یک فرد عادی با حقوق محدود، زمانی قادر بود ماشین بخرد ولی حالا به دلیل سوءمدیریت ما و تورمهای ایجادشده، قیمت خودرو افزایش یافته است. اما طرح مالیات بر عایدی سرمایه میگوید از آن افزایش قیمت خودرو مالیات گرفته شود؛ درحالیکه از نظر علمی کار اشتباهی است و باعث تشدید نارضایتی اجتماعی میشود. در چنین اوضاعی که مردم معترض هستند، ناراضیکردن آنها کار اشتباه و خطرناکی است و در این شرایط باید عاقلانهتر عمل کرد.
نکته اینجاست که متأسفانه مسئولیت مشکلات موجود را هر دولتی بر گردن دولت قبل میاندازد و کسی عهدهدار مسئولیت اقدامات خود نیست.
همینطور است، اما کسانی که برای انتخابات کاندیدا شدند، میدانستند دولت قبل به چه نحو عمل کرده است و با این حال از توانمندی خودشان و اینکه اگر روی کار بیایند چه کارهایی انجام خواهند داد، صحبت میکردند. آنها نمیگفتند دولت قبلی فلان کارها را انجام داده و من نمیتوانم شرایط را تغییر دهم، بلکه شعار میدادند که فلان کارها را انجام خواهند داد با وجودی که میدانستند شرایط چگونه است. دولت سیزدهم وقتی روی کار آمد، قرار بود سالانه یک میلیون شغل ایجاد کند، وعده ساخت سالی یک میلیون مسکن را داد و تأکید کرد میتواند قیمت ارز را کاهش دهد و سفرههای مردم را رنگین کند؛ درحالیکه با گذشت بیش از یک سال و نیم از تشکیل این دولت، به هیچیک از وعدههایش عمل که نکرد هیچ، شرایط را هم بسیار بدتر از قبل کرد. حالا مدعی شدهاند که بانیان وضع موجود دولت گذشته است. شما که وعده میدادید این شرایط را درست میکنید، پس چه شد؟ چرا کاری انجام ندادید؟ شرایط را که میشناختید، اما گفتید ما روی کار بیاییم همه مشکلات حل میشود، ولی اوضاع بهتر که نشد، بدتر هم شد.
پیشنهاد شما بهعنوان نماینده چند دوره مجلس چیست؟ به نظر شما برای اصلاح وضع موجود چه کاری باید انجام داد؟
خیلی روشن است. اول اینکه باید همه مردم را در قدرت سهیم کنیم و آنها را بازی دهیم؛ نه فقط یک جناح و دسته و گروه را. دومین راهکار آشتی با دنیاست. راه سوم هم استفاده از افراد کارشناس و توانمند است. قطعا یک نماینده مجلس یا رئیسجمهور یا هریک از مقامات و شخصیتها برای درمان درد و بیماریشان صرفا دنبال یک پزشک انقلابی نمیگردند؛ یعنی انقلابیبودن یا نبودنش برایشان اهمیتی ندارد، بلکه برای درمان درد، حاذقبودن پزشک است که اولویت دارد. پس همه میدانند هر بیماری نیازمند درمانگر کاردان و کارشناسی است که باید به دنبال آن بود. اقتصاد علم است، مدیریت علم است، صنعت علم است، کشاورزی علم است. بسته به این علم، من که مثلا دکترای اقتصاد یا دکترای کشاورزی دارم، پس توانمند هستم. در همین حوزه پزشکی هم همه پزشک هستند، اما یکی در فلان حیطه متخصصتر و توانمندتر است. اینکه چه پزشکی برای فلان کاری که مدنظر ماست حاذقتر است، خودش نوعی انتخاب است و باید از متخصصان و کارشناسان کاردان در حوزه خودش استفاده کنیم. اینکه از افراد متخصصتر بدون در نظر گرفتن نوع نگاه و دیدگاه سیاسی آنها برای هر کاری استفاده کنیم، اهمیت دارد. بااینحال، در این موضوع گیر داریم، در نتیجه مشکلی از کشور حل نمیشود.