|

اقتصاد ملی و جمع مدیران موفق ناکارآمد

امروزه از سرمایه انسانی به‌عنوان مهم‌ترین و ارزشمندترین دارایی جوامع بشری نام‌ برده‌ می‌شود. این دارایی ارزشمند و نحوه استفاده از آن مسیر آینده توسعه اقتصادی کشورها را معین می‌سازد و دقیقا به همین دلیل است که رقابت سرسختانه‌ای برای جذب نخبگان سایر کشورها در سطح جهان شکل گرفته‌ است.

 امروزه از سرمایه انسانی به‌عنوان مهم‌ترین و ارزشمندترین دارایی جوامع بشری نام‌ برده‌ می‌شود. این دارایی ارزشمند و نحوه استفاده از آن مسیر آینده توسعه اقتصادی کشورها را معین می‌سازد و دقیقا به همین دلیل است که رقابت سرسختانه‌ای برای جذب نخبگان سایر کشورها در سطح جهان شکل گرفته‌ است. ناگفته پیداست که با عنایت به اهمیت و نقش تعیین‌کننده مدیریت در بنگاه‌های بزرگ، مجموعه مدیران هر کشور را می‌توان بخش مهم و حساس سرمایه انسانی آن کشور تلقی کرد. اعضای این مجموعه به‌تدریج از جایگاه و منزلت اجتماعی و مالی متناسب با توانایی‌ها و کارنامه گذشته‌شان برخوردار می‌شوند و به‌ عبارتی یک مدیر هر قدر کارنامه پروپیمان‌تر و عملکرد موفقیت‌آمیزتر داشته‌ باشد، جایگاه والاتری خواهد داشت؛ اما در جامعه امروز ایران در کنار تناقض‌ها و معماهای متعدد، شاهد این پدیده نیز هستیم که گروهی از اعضای مجموعه مدیران کشور در عین موفقیت و درخشش، ناکارآمد و ضعیف هم هستند و صدالبته این کارنامه ضعیف خدشه‌ای به منزلت اجتماعی و بنیه مالی‌شان وارد نمی‌کند! به‌این‌ترتیب برای درک بهتر صورت‌مسئله باید دو حوزه متفاوت از زندگی فردی و اجتماعی این گروه را مطالعه کنیم:

الف- زندگی فردی و خانوادگی

این گروه از مدیران در این حوزه معمولا بسیار موفق هستند. آنان در طول سال‌های گذشته و تصدی پست‌های بالا در سازمان‌ها و بنگاه‌های اقتصادی متعدد دارایی درخورتوجهی را تملک کرده و زندگی مرفهی برای خود و خانواده و ورثه‌شان فراهم کرده‌اند؛ اما موفقیت‌شان به این مورد خلاصه نمی‌شود. بسیاری از آنان هم‌زمان با تصدی مسئولیت‌های بالا، به تحصیل در سطح دکترا مشغول شده و حتی علاوه بر پایان‌نامه موفق به تألیف چندین کتاب علمی هم شده‌اند که البته همراهی کارکنان تحت امرشان در تکمیل این آثار علمی نقش مهمی داشته‌ است. علاوه‌براین آنان در زندگی خانوادگی هم بسیار موفق هستند. بهترین شاهد این مدعا این است که فرزندان‌شان بلافاصله بعد از اتمام تحصیلات‌شان در بهترین موقعیت‌های شغلی مستقر شده و با کمترین سابقه شغلی و تجربی در کسوت مدیرعامل یا عضو هیئت‌مدیره فلان بنگاه بزرگ اقتصادی خدمت خود را آغاز می‌کنند. طبعا تربیت چنین فرزندان لایق و کاردان و دارای آتیه درخشان را باید ملاک موفقیت این مدیران در زندگی خانوادگی‌شان دانست؛ اما عملکرد این صاحب‌منصبان در میدانی دیگر بسیار تأمل‌برانگیزتر است. دامادهای این مدیران هم معمولا در حوزه مدیریت ید طولایی دارند و شایستگی و کاربلدی‌شان در سطحی است که با سرعت چشمگیر ارتقای شغلی پیدا کرده و راه خود را به سوی بالاترین پست‌ها طی می‌کنند. با عنایت به اینکه سن ازدواج در بین این قبیل خانواده‌ها پایین‌تر از متوسط سن ازدواج کشوری است، انتخاب و گزینش دامادی که در ابتدای مسیر درسی و شغلی است، برای این مدیران مشابه وضعیت انتخاب هندوانه نبریده ‌است که با ریسک همراه خواهد بود؛ اما اینان به‌خوبی از پس چنین آزمون دشواری برآمده و روی بازیکن برنده شرط‌بندی می‌کنند. به‌راستی چگونه‌ است که از بین متقاضیان متعدد وصلت با این خانواده، مستعدترین فرد برای پیشرفت شغلی انتخاب شده و چند سال بعد با رسیدن به پستی مرغوب مانند عضویت در هیئت‌مدیره فلان بانک یا بنگاه اقتصادی بزرگ، حسن انتخاب و درایت آن مدیر محترم را به اثبات می‌رساند؟! به بیان خلاصه، به این حوزه از زندگی مدیران اشاره‌شده از هر زاویه‌ای که بنگریم، بر درایت، هوشیاری، حسن انتخاب و حسن مدیریت‌شان آفرین خواهیم‌ گفت.

ب- کارنامه مدیریتی

با این‌ حال این گروه مدیران با وجود کسب موفقیت‌های چشمگیر در زندگی فردی و خانوادگی و درخشش در حوزه‌های مذکور در فوق، در میدان مدیریت و اداره بنگاه‌های اقتصادی و سازمان‌های عمومی و دولتی معمولا کارنامه ضعیفی دارند. بسیاری از بنگاه‌های تحت مدیریت این مدیران گرفتار زیان انباشته هستند. بخش مهمی از دشواری‌های جدی اقتصادی کشور در شرایط فعلی معلول مدیریت همین گروه مدیران است که اگر در حوزه‌ای هم توانسته‌اند بنگاهی را به سودآوری برسانند، فقط در سایه برخورداری از انواع رانت‌های پیدا و پنهان یا به قیمت متضرر و مغبون‌ساختن بخشی دیگر از اقتصاد بوده‌ است. به‌عنوان نمونه چنین مدیری با محقق‌ساختن برنامه دریافت تسهیلات کلان رانتی از شبکه بانکی توانسته یک مجموعه اقتصادی را به آستانه سودآوری برساند؛ اما در عوض زیان گسترده‌ای را به شبکه بانکی و در اصل به کل اقتصاد کشور تحمیل کرده‌ است یا با استفاده از ارتباطات رانتی پروانه ساختمانی برای املاک شرکت تحت مدیریت خود را با کمترین قیمت گرفته و سود سرشاری را نصیب سهامداران کرده؛ اما درواقع زیان هنگفتی را به مردم شهر که سهامداران اصلی دارایی‌های مدیریت شهری هستند، منتقل کرده‌ است. دقیقا به همین دلیل است که در شرایطی که نیروی انسانی متخصص و آموزش‌دیده کشورمان در گروه‌های شغلی متفاوت اعم از پزشکان، پرستاران، مهندسان، ورزشکاران، کادر پروازی و میهمانداران و... از سوی دیگر کشورها جذب و به‌ کار گرفته‌ می‌شوند، این مدیران توانمند و کاربلد هیچ‌گونه پیشنهادی از سوی بنگاه‌های اقتصادی خارج از کشور دریافت نمی‌کنند. صرف وجود و حضور مدیران موفق (در زندگی فردی و خانوادگی و ثروت‌اندوزی) و ناموفق (در میدان مسئولیت‌های مدیریتی و هدایت سازمان تحت امر خود) در جامعه امروز ایران بهترین نشان و مدرک وجود مناسبات مفسدانه، فامیل‌سالاری و ارتباطات باندی است؛ مناسباتی که باید با عزم و همت متولیان امر و صدالبته با همراهی مردم برچیده‌ شود. البته ناگفته پیداست که حساب مدیران خدوم و پاکدست که در حوزه‌های مختلف در خدمت مردم هستند و افتخار خدمت به هم‌میهنان خود را با هیچ «خیر و برکتی» عوض نمی‌کنند، از جمع کم‌تعداد فرصت‌طلبان ثروت‌اندوز جداست؛ اما در سایه بی‌توجهی متولیان امر به ضرورت و فوریت مبارزه با فساد و استفاده از دستاوردهای علمی روز دنیا در این حوزه، همین جمع کم‌تعداد به چنان درجه‌ای از انسجام و تشکل رسیده‌اند که عملکرد نادرست‌شان کل کارنامه دستگاه‌های دولتی و عمومی را ملکوک می‌کند.