|

چادران در آتش بی‌اعتنایی سوخت + ویدئو

نیمه‌شب پنجشنبه ۲۱ دی‌ماه ۱۴۰۱ بخشی از چادران در آتش سوخت. مردم در خواب بودند و هیچ‌کس صدای ناله بزها را وقتی داشتند جزغاله می‌شدند، نشنید. اگر در آن وقت شب مردی که هنوز هیچ‌کس نمی‌داند کیست، غذای نذری نیاورده بود، شاید مردم خواب‌زده در استشمام بوی دود بیهوش می‌شدند و آنها هم سرنوشت غم‌بار دام‌هایشان را پیدا می‌کردند.

چادران در آتش بی‌اعتنایی سوخت + ویدئو

نیمه‌شب پنجشنبه ۲۱ دی‌ماه ۱۴۰۱ بخشی از چادران در آتش سوخت. مردم در خواب بودند و هیچ‌کس صدای ناله بزها را وقتی داشتند جزغاله می‌شدند، نشنید. اگر در آن وقت شب مردی که هنوز هیچ‌کس نمی‌داند کیست، غذای نذری نیاورده بود، شاید مردم خواب‌زده در استشمام بوی دود بیهوش می‌شدند و آنها هم سرنوشت غم‌بار دام‌هایشان را پیدا می‌کردند.

 

مرد داد می‌کشد آتش، آتش و به در خانه‌ها می‌کوبد. با آتش‌نشانی تماس گرفته می‌شود. محل آتش‌نشانی به چادران نزدیک است. اهالی می‌گویند آتش‌نشانی با آنها فقط حدود سه دقیقه فاصله دارد. حتی اگر قرار بود آتش‌نشان‌های شهرک صنعتی به کمک آنها بیایند، آنها هم بیشتر از پنج، شش دقیقه با چادران فاصله ندارند‌ اما آنها وقتی می‌رسند که بزهای زیادی از بین رفته بودند و بنا بر گفته اهالی، در‌نهایت ۱۹ خانه با تمام وسایل داخل آن خاکستر می‌شود.

از صبح روز پنجشنبه تا لحظه تنظیم این گزارش، بارها و بارها با حوت، فرماندار بندر کنارک، برای گفت‌وگو درباره حادثه رخ‌داده تماس گرفته شد و ایشان با صدای آهسته اعلام کردند که در جلسه هستند، نیم‌ساعت دیگر تماس بگیرید. ولی در‌نهایت به هیچ تماسی پاسخ نداده و در آخرین تماس با عصبانیت گفتند خانم من در جلسه هستم، دیگر چه کار کنم؟ صبح روز جمعه نیز تلفن ایشان زنگ می‌خورد و ناگهان تلفن خاموش می‌شود و به پیامک ارسالی مبنی بر لزوم پاسخ‌گوبودن نسبت به ماجرای چادران هیچ جوابی نمی‌دهند.

روز پنجشنبه با عباس صیاد، رئیس کمیته امداد نیز تماس گرفته می‌شود. من خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم مردم چادران نیاز به کمک فوری دارند. آقای صیاد جواب می‌دهند: «من باید بررسی بکنم. شاید چیزی که شما می‌گویید اصلا اتفاق نیفتاده باشد». می‌گویم لطفا همین الان واتس‌اپ خود را ببینید. فیلم‌ها و عکس‌ها را برایتان فرستاده‌ام. می‌گویند به‌هر‌حال باید بررسی شود. شاید برای گرفتن خدمات این کار را کرده باشند! من با ناراحتی می‌گویم حیوانات زنده‌زنده سوخته‌اند، خانه‌ها خاکستر شده، ممکن است کسی جانش را هم از دست می‌داد. شما موظف به رسیدگی فوری هستید. جواب می‌دهند من الان در منطقه نیستم. می‌گویم خب از معاونتان بخواهید بروند. می‌گویند شنبه ان‌شاءالله. من عصبانی می‌شوم و می‌گویم اگر برای خانواده خودتان هم این اتفاق افتاده بود، می‌گفتید صبر کنند تا وقت اداری روز شنبه؟

آتش در چادران مسری است. خانه‌های چوبی، آتش را می‌بلعند و با دهان گر‌گرفته خود همه چیز را خاکستر می‌کنند. اردیبهشت سال ۹۷ نیز چادران دچار آتش‌سوزی شده بود. یکی از زن‌ها که در‌حال درست‌کردن غذا برای افطار بوده است، همین که ماهی را در تاوه می‌اندازد، روغن داغ گُر می‌گیرد و درست ۱۹ خانه در آتش می‌سوزد. همان سال نیز «گروه نیکوکاران ایران‌زمین» با اهدای 19 یخچال و گاز و فرش سعی در کمک به خانواده‌های حادثه‌دیده کردند. و اینک باز هم 19 خانواده سرگردان دیگر.

این در‌حالی است که اگر پروژه ساخت مسکن برای اهالی چادران که از زمان مسئولیت فرماندار وقت، حمیدالدین یوسفی که با جدیت و تلاش بی‌وقفه او به نتایج خوبی رسیده بود، پیش از دوره بازنشستگی او به انجام می‌رسید، مردم چادران گرفتار چنین حوادثی نمی‌شدند. پروژه‌ای که با همکاری سازمان ملی بنیاد مسکن و در اختیار دادن زمین، تسهیلات بلاعوض و کم‌بهره و نیز با کد ماده ۵ اهالی چادران را برای داشتن خانه‌های واقعی بسیار امیدوار کرده بود. پروژه‌ای که در سایه تغییر مدیریت‌ها و بازنشستگی حمیدالدین یوسفی سرنوشتی نامعلوم پیدا کرد و متوقف ماند. خیلی‌ها برای چادران دندان تیز کرده‌اند. جایی که زمانی در 50 سال قبل، نقطه‌ای دور و پرت محسوب می‌شد و مردمانی فقیر با برپاکردن خانه‌های چوبی، جایی برای زندگی درست کرده بودند؛ اکنون نقطه طلایی شهر محسوب می‌شود. جایی کنار ساحل و مشرف به زیبایی‌های دریا. قدر مسلم، وجود ویلاهای شخصی‌ساز یا شهرک‌های شیک و مدرن برای آدم‌های متمول، آینده‌نگری بهتری است تا وجود کپرهای چوبی و مردمانی فرودست که به زحمت زندگی عیال‌واری خود را پیش می‌برند.

اما آیا ادامه سکونت ۲۵۷ خانوار که جمعیتی بالغ بر هزار نفر را تشکیل می‌دهند و در 50 سال، نسل به نسل دوام آورده و در گرمای طاقت‌فرسای سیستان‌و‌بلوچستان و هوای شرجی بندر کنارک در چادران زیسته‌اند، حق آنان نیست؟

باید توجه داشت که چادران اینک دیگر فقط یک حاشیه‌نشین نیست که عمری چندساله داشته باشد‌ بلکه محل سکونت خانواده‌هایی مشخص و شناسنامه‌دار است که همه ایرانی هستند و در 50 سال زندگی، چادران را تبدیل به روستا یا محله‌ای شناخته‌شده کرده‌اند و این اقامت طولانی در یک محل مشخص، می‌بایست تضمینی برای ادامه زندگی آنها باشد؛ نه در خانه‌های محقر چوبی و پرخطر‌ بلکه در خانه‌هایی ساخته‌شده و واقعی. هر‌چند مردم چادران چنان فقیرند که اگر خیلی هم خوش‌شانس باشند، خانه‌هایی از بلوک‌های سیمانی خواهند ساخت.