دولتی که از محرومان میگوید به فریاد مرکز رودکی برسد
مرکز رودکی مثل برف در حال آبشدن است». این جمله صادقانهترین و حقیقیترین جملهای است که میتوان درباره مرکز «رودکی» اعلام کرد. شخصا به عنوان یک فرد حقیقی و مددجوی بهزیستی درخواست نه چندان بزرگی دارم، مطالبه دارم که مسئولان بهزیستی و دولتی نشست مشترکی با شوراها، انجمنها و فعالان مدنی حوزه نابینایان فراهم کنند تا راههای موجود و احتمالی در این زمینه که آیا امکان بازگشت همهجانبه مرکز «رودکی» به بخش دولتی وجود دارد یا نه، بررسی و آسیبشناسی شود.
حسین شیرخانی-فعال حوزه نابینایان: مرکز رودکی مثل برف در حال آبشدن است». این جمله صادقانهترین و حقیقیترین جملهای است که میتوان درباره مرکز «رودکی» اعلام کرد. شخصا به عنوان یک فرد حقیقی و مددجوی بهزیستی درخواست نه چندان بزرگی دارم، مطالبه دارم که مسئولان بهزیستی و دولتی نشست مشترکی با شوراها، انجمنها و فعالان مدنی حوزه نابینایان فراهم کنند تا راههای موجود و احتمالی در این زمینه که آیا امکان بازگشت همهجانبه مرکز «رودکی» به بخش دولتی وجود دارد یا نه، بررسی و آسیبشناسی شود. سازمان بهزیستی استدلال میکند که سازمانی حاکمیتی، مدیریتی و سیاستگذار است، به همین دلیل دست این سازمان از نظر قانونی و اجرائی برای اعمال مدیریت، رفع مشکلات و چالشها و تعیین تکلیف برای مرکز «رودکی» بسته است. این مطالبه از سوی هر فرد حقیقی و حقوقی که عنوان شود قابل بررسی است که سازمان بهزیستی در اداره مرکز «رودکی» سیاستهای یک بام و دو هوا دارد و این سازمان چارهای جز پذیرش اداره این مرکز ندارد اما اداره آن با توجه به وجود بنبستهای حقوقی و قانونی اقدامی بیاثر است.
متأسفانه از زمان ابلاغ اصل 44 قانون اساسی که نسبت به واگذاری بخشهای خدماتی و تولیدی به بخش خصوصی تأکید شد، شاهد کاهش فعالیت و کاستی در ارائه خدمات مرکز توانبخشی «رودکی» به نابینایان هستیم. نابینایان در این زمینه اقدامات داوطلبانه و خودجوشی در قالب نامهنگاریهای رسمی و اداری، ارائه درخواستهای رسمی و غیررسمی برای احیای مرکز انجام دادند تا در عمل شاهد بازگشت فعالیتهای تولیدی کتابهای بریل و گویا به روال گذشته باشیم اما متأسفانه سازمان بهزیستی هیچ توجهی به این درخواستها نداشته و حاضر به مشورت و همفکری با سازمانهای مردمنهاد و فعالان حوزه نابینایان نیست.
مرکز رودکی یک مؤسسه خدماتی-فرهنگی است و مؤسسهای اقتصادی و درآمدزا نیست.
نکته مهم این است که مرکز «رودکی» به نابینایان در دورترین و محرومترین نقاط کشور خدمترسانی میکند. دغدغه ما به عنوان فعالان در حوزه افراد با نیازهای ویژه به این افراد محروم از امکانات بازمیگردد. افرادی که توانایی دسترسی و استفاده از امکانات ارزان دولتی و بهینه را ندارند. حالا با توجه به اینکه دولت «رئیسی» نسبت به ضرورت حمایت از حقوق محرومان شعار میدهد، باید واقف باشد که وقتی محرومیت با فقر و نابینایی همراه میشود، چه مشکلات و چالشهای بیشماری را بر سر راه مددجویان بهزیستی پدید میآورد.
دغدغه و چالش فعلی این است که هرچهسریعتر اشکالات، مسائل قانونی، مشکلات حقوقی، ردیف بودجهای نامشخص و موانع موجود بر سر راه مرکز «رودکی» با گرفتن مشاوره از مددجویان بهزیستی، کارشناسان حقوقی و... برطرف و کارشناسی شود تا اگر راهی برای واگذاری این مرکز به بخش دولتی وجود دارد، آسیبشناسی شود. توجه به این دغدغه توقع و خواسته غیرمنطقی یا بزرگی نیست.
در کنار تمام آنچه گفته میشود باید انصاف را هم در نظر گرفت که مؤسسه «ریحانه» در سالهای اعمال مدیریت بر مرکز «رودکی» عملکرد قابل دفاع و مؤثری هم در حوزه توجه به کمیت تولیدات کتاب در حوزه نابینایان به ثبت رساند و تولیدات را از حدود 50 عنوان کتاب به حدود 80 عنوان رسانید، اما باید پذیرفت که بخش خصوصی در بیشتر موارد منفعت اقتصادی را در نظر گرفته و نباید با اعمال فشار و انتقاد، انتظار تعهد از آنها داشت و نسبت به رهاکردن مرکز توسط آنها گلایه کرد.
نهتنها فعالان اجتماعی بلکه خانوادههای زیادی بر این باور هستند که توسعه همهجانبه تکنولوژی، فضا و فرصتی را فراهم کرد تا در حوزه منابع فرهنگی و مطالعاتی گشایش خوبی ایجاد شود و مرکز «رودکی» همچنان با حفظ جایگاه قبلی و مؤثر میتواند نقش واسط و حمایتگری در این زمینه داشته باشد تا خدمات بهینه و ارزانقیمت را به صورت عادلانه و سراسری برای نابینایان فراهم کند و به این واسطه هر فرد نابینا و دارای آسیب بینایی بتواند با هر گونه امکانات و شرایط مالی از دورترین مناطق شهری - روستایی، به خدمات بهینه و بهصرفه از نظر اقتصادی دسترسی داشته باشد. شاید در حال حاضر تولید کتابهای بریل از اولویتهای اصلی نباشد که اگرچه جایگاه و ارزش ذاتی تولیدات بریل محفوظ است اما مرکز «رودکی» این ظرفیت را دارد که با تغییر کاربری و پیشرفت در ارائه خدمات، منابع مفید، ارزان، بهینه و جامعی به نابینایان ارائه دهد. اینگونه نیست که به دلیل تکنولوژی و پیشرفتهای فعلی، از منفعت و ضرورت وجودی مرکز «رودکی» کاسته شود بلکه جایگاه و اهمیت آن همیشگی و رو به افزایش است.
ما فعالان حوزه نابینایان از هر تریبونی بهره برده و اعلام کردهایم که سازمان بهزیستی علاوه بر سیاستگذاری و اقدامات اجرائی ضعیف، در زمینه مسائل بنیادی در حوزه نابینایان رویکردی انفعالی، روزمره، کوتاهمدت و عوامزده داشته است، درحالیکه در حوزه نابینایان به رویکردهای بنیادی و ریشهای نیازمند هستیم. تزریق مستمری به افراد نابینا و درپیشگرفتن رویکرد انفعالی در حوزه تولیدات و مسائل فرهنگی رویکرد مؤثر و سازندهای نبوده و فعالان اجتماعی در این زمینه انتقاد اساسی و دیرینهای دارند که پرداختن دوباره به این مطالبات را به زمانی بعد از رسیدگی و پرداختن به وضعیت مرکز «رودکی» موکول کردهاند.