رحیمیجهانآبادی، عضو کمیسیون امنیت ملی، در گفتوگو با «شرق»
آمریکا منطقی باشد، پرونده هسته ای را حل می کنیم
چند ماهی است که از دور جدید مذاکرات برجامی خبری نیست و غربیها با مواضع ضد و نقیض خود درباره برجام و ادامه مذاکرات، شرایط خلأ ایجاد کردهاند. یک بار از مرگ برجام سخن میگویند و روز دیگر برای ایران بهواسطه کشورهای دیگر پیام ادامه مذاکرات برجامی میفرستند.
چند ماهی است که از دور جدید مذاکرات برجامی خبری نیست و غربیها با مواضع ضد و نقیض خود درباره برجام و ادامه مذاکرات، شرایط خلأ ایجاد کردهاند. یک بار از مرگ برجام سخن میگویند و روز دیگر برای ایران بهواسطه کشورهای دیگر پیام ادامه مذاکرات برجامی میفرستند. البته به گفته جلیل رحیمیجهانآبادی این پیغام و پسغامهای برجامی دوطرفه است، اما اینکه این پیامدادنها به کجا میانجامد، هنوز مشخص نیست و باید منتظر بود و نتیجه را دید. این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با «شرق» تأکید کرد که بعد از اتفاقات اخیر در ایران، آمریکا تصور میکند که ایران تضعیف شده و منتظر است در موضع ضعف با آنها وارد مذاکره شویم و شرایط آنها را بپذیریم؛ درحالیکه چنین موضوعی صرفا تصور آنهاست و در هر کشوری ممکن است اعتراضاتی از این دست رخ دهد. رحیمیجهانآبادی، همچنین از مواضع دوگانه غرب درباره برجام سخن گفت و افزود نمیدانیم با این مواضع دوگانه آمریکاییها درباره برجام، «دمخروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را». او در عین حال در ادامه گفتوگوی خود با «شرق» اعلام کرد اگر آمریکا استراتژی خود در قبال ایران را به سمت منطق و عدالت سوق دهد، ایران هم این آمادگی را دارد که پرونده هستهای را حل کند؛ ما هم نمیخواهیم این جنگ فرسایشی اقتصادی ادامه پیدا کند.
با توجه به سکوت طولانی برجامی، نظر شما درباره ادامه مذاکرات چیست؟ با توجه به تشدید تحریمها، چقدر ادامه مذاکرات محتمل است؟
مذاکرات برجام در حال حاضر با دو مشکل جدی و بزرگ مواجه است؛ مشکل اول اینکه طرف آمریکایی منطقی در رفتارش نیست و حاضر نمیشود هیچگونه تعهدی را بپذیرد و صرفا قراردادی را که مربوط به تعهدات طرف ایرانی است، تحمیل میکند. طبیعی است که ایران هم این موضوع را نمیپذیرد. نکته دوم به دنبال اتفاقات اخیر در ایران است که طرف غربی با فشار افکار عمومی داخلی خودش مواجه است. رسانههای داخلی غربی فضایی را در این مدت ترسیم کردهاند و برایشان سخت است بخواهند برخلاف آن فضایی که ترسیم کردهاند با ما گفتوگو کنند. نکته دیگر اینکه طرف آمریکایی با توجه به اعتراضات و اغتشاشات اخیر در ایران تصور کرد نظام جمهوری اسلامی تضعیف شده و منتظر است در موضع ضعف پای میز مذاکره بیاید.
به همین دلیل سعی در کشدادن و تعلل در ادامه این مذاکرات دارد تا به تصور خودش از آثار تضعیف نظام بهرهبرداری کند. در حالی که ممکن است در هر کشوری از این نوع اعتراضات به وجود بیاید. این کلیت ماجراست، اما واقعیت این است که از سوی دو طرف ایرانی و آمریکایی پیامهایی برای ادامه مذاکرات رد و بدل میشود و اینکه در نهایت به چه نتیجهای برسند، باید منتظر بود و دید.
رسانههای غربی از مرگ برجام صحبت میکنند؛ به نظر شما آیا برجام به خط پایان رسیده یا این شکاف قابل ترمیم است؟
طرف غربی طی سالهای گذشته چه در دولت قبلی و چه در دولت فعلی نشان داده که مدل مذاکراتی دارد. وقتی مذاکره میکنند مدام تهدید میکنند که ما میز مذاکره را ترک میکنیم و یک یا دو هفته بعد اگر شما به نتیجه نرسیدید ما میز مذاکره را ترک میکنیم. یک پلیتیک دوم هم دارند؛ مثلا ایران دو هفته تا ساخت بمب اتم فاصله دارد و بعد میگفتند یک ماه باز میگفتند شش ماه دیگر. از این یک ماه بعد و شش ماه بعد حدود هفت، هشت سال گذشته و هنوز ایران بمب اتمی نساخته است. این نوع رفتار ابزار تبلیغاتی و جنگ روانی غربی است. اینکه تکرار میکنند برجام مرده و برجام تمام شده است هم یکی دیگر از این شیوههای تبلیغاتی است. اگر واقعا برجام مرده و برای شما تمام شده است، پس پیغامهای متعدد غربیها از طریق کشورهای مختلف و ایجاد واسطه برای ارتباط با ایران یا از طریق آژانس بینالمللی چه معنایی دارد؟ اینکه مدام پیغام میدهند که حاضریم گفتوگو کنیم، حاضریم مذاکره کنیم به شرط اینکه شما فلان کارها را انجام دهید. بین حرف و عمل غربیها پارادوکس و تناقض زیادی وجود دارد. نمیدانیم کدام را ملاک قرار دهیم؟ به عبارتی «دم خروس را قبول کنیم یا قسم حضرت عباس را» این جای سؤال دارد.
با توجه به فشارهای تحریمی، شرایط اقتصادی کشور خوب نیست و مردم تحت فشار قرار گرفتهاند. به نظر شما آیا وقت آن نرسیده که دولت ایران با کمی انعطاف تا حدی فشارها را از دوش مردم بردارد؟
در بحث غنیسازی همه چارچوبهای برجام را در مذاکرات جدید پذیرفتهایم. در غنیسازی 67.3 و رقیقکردن اورانیومی که غلظت بالا دارد و بازکردن سانتریفیوژهای نسل 6 . نظارت فراپادمانی و نصب دوربین و... دیگر چیزی نمانده که ایران بخواهد نسبت به آن نرمش نشان دهد. مگر اینکه بگوییم کلا فعالیت اتمی را تعطیل کنیم و نیروگاههای اتمی را هم بدهیم نمکی و اوراق کند. بیش از این نرمش امکانپذیر نیست و نه این دولت، نه هیچ دولتی این را نمیپذیرد. به اعتقاد من طرف غربی اکنون غیرمنصفانه و غیرمنطقی رفتار میکند. این فشارها به اقتصاد ما و مردم ما آسیب میزند و این فرایند به کشور ما آسیب میزند و منکر این نیستیم. اما غرب با این سیاست اشتباه در خاورمیانه جایگاه خودش را از دست میدهد و چین در حال جایگزینشدن آمریکا در خاورمیانه است. غرب بازی اشتباهی را شروع کرده که ته این بازی نه منفعتی برای ما و نه منفعتی برای غربیها دارد و همانطورکه میبینیم آمریکا در حال واگذارکردن عرصه به چین است. درست است در این چند سال، از سر ناچاری به شرق گرایش پیدا کردهایم و تبادل سیاسی و تجاری و دیپلماتیک با طرف روس انجام میدهیم، اما واقعا تمایل داریم تعادلی در سیاست خارجی ما برقرار شود؛ یعنی به همان میزان که با چین و روسیه رابطه داریم، تمایل داریم با غرب هم ارتباط داشته باشیم به شرط اینکه رفتار غربیها منطقی باشد. اینکه در غرب چهار نفر معاند و چهار نفر سلطنتطلب و سازمان منافقین که یک سازمان تروریستی به تمام معناست بخواهند خط مشی برای غربیها تعیین کنند و براساس آن دیدگاه بخواهند با کشور و دولت و مردم ما تعامل کنند، منطقی نیست و البته به نفع غرب هم نیست؛ بنابراین 40 سال گذشته نشان میدهد عملکرد و رفتار غرب در مقابل ایران اشتباه بوده است و اگر بخواهند استراتژی خود را به سمت یک منطق و عدالت سوق دهند، ایران هم این اراده را دارد که پرونده هستهای را حل کند و ما هم نمیخواهیم این جنگ فرسایشی اقتصادی ادامه پیدا کند.
البته در کشور ما هم تندروهایی هستند که هر زمان موضوع مذاکرات برجامی میخواست به سمت گشایش پیش برود، به نحوی عمل میکردند که باز تحریمها ادامه پیدا کند و مانع از این کار میشدند.
در کشور ما کاسبان تحریمی وجود دارند که تحریم کشور بقای آنهاست، درآمد و راه زیست سیاسی و مالی آنهاست و در صورتی که تحریمها برداشته شوند و روابط ما با غرب عادی شود، بسیاری از این منافع را از دست میدهند. عدهای هم هستند که درک درستی از روابط بینالملل، کشورداری، امنیت و سیاست خارجی ندارند. شاید نفعی هم از این ماجرا ندارند اما درک درستی از موقعیت ندارند و شناختشان عمیق نیست؛ به همین دلیل با ایجاد رابطه با غرب مخالفاند و بر طبل عدم مذاکرات میکوبند. گروه دیگری هم هستند که نگاه جناحی به موضوع دارند؛ یعنی زمانی که میخواهد در کشور اتفاق مثبتی رقم بخورد، چون جناح سیاسی آنها این کار را انجام نداده و قادر به انجام این کار نبودهاند زیر میز میزنند و بازی را به هم میریزند تا جناح سیاسی خودشان روی کار بیاید و این کار را به اسم جناح و گروه خودشان رقم بزنند. یک نمونه این اتفاق را در زمان برجام دیدیم. برجام در زمان دولت روحانی توسط آقای ظریف شکل گرفت و در حال نشاندادن آثار مالی خودش بود. درست است که ترامپ و آمریکا بدعهدی کردند و از این تعهد خارج شدند اما در داخل ایران هم طیفی وجود داشت که حرفشان این بود چون جناح و طیف سیاسی آنها مذاکرات را انجام نداده است چشمبسته از صبح تا شب در هر عرصهای علیه برجام صحبت کردند و آن را با قرارداد ترکمانچای و عهدنامه گلستان مقایسه کردند. اما جالب است بعد از رویکارآمدن دولت همطیف خودشان، با یک چرخش 180 درجهای بدون اینکه تسمهتایم پاره کنند و دچار مشکل شوند، دندهمعکوس کشیدند و همان افراد از مزایای برجام سخن میگویند، در حالی که کف برجام را هم نمیتوانند احیا کنند.
این یک آسیب به منافع ملی و مردم است. اگر برجام بد بود، اگر مذاکرات بد بود، اگر غرب بد است، اکنون هم باید بد باشد. اگر همه اینها بد نبوده پس عملکرد شما تضعیف جمهوری اسلامی ایران و تضعیف وزارت خارجه و آسیبزدن به زندگی و رفاه و آسایش مردم بوده است. متأسفانه در جمع این کاسبان تحریم و افراد ناآگاه نسبت به سیاست خارجی و افراد و کسانی که جناحی نگاه میکنند، گیر افتادهایم.
با توجه به تشدید تحریمها، به نظر میرسد در بودجه سال 1402 با کسری بودجه مواجهیم که به واکنش منتقدان و کارشناسان اقتصادی منجر شده است. با توجه به این فضا، تداوم این روند و عدم مذاکرات را چطور ارزیابی میکنید؟
در این باره به دو نکته اشاره میکنم؛ در این سالها ایران با فضای تحریم خودش را وفق داده است. البته کار سختی است اما فروش نفت ما نسبت به قبل افزایش یافته و قیمت نفت هم در بازار خوب است. البته بازگشت مبلغ آن درست است که به دلیل تحریمها به صورت دلار برنمیگردد، اما در قالب کالا و به صورت تهاتر به سختی برمیگردد. تحریمها باعث شده سیستمهای بانکی جهانی، تجاری و بیمهها با ما کار نکنند اما ایران یاد گرفته در این سالهای تحریمی به چه نحو خودش را اداره کند؛ بنابراین قطعا در بودجه 1402 کسری خواهیم داشت اما با فرض اینکه مذاکرهای در کار نیست و باید در این شرایط ادامه دهیم، تصور میکنم دولت و مجلس این بودجه را به نحوی جمع میکنند. ما ایرانیها عادت کردهایم که در شرایط سختی خودمان را وفق دهیم. روی ما فشار است و مجبوریم کشور را با حداقل بودجه و حداقل فرصتها اداره کنیم و چارهای هم نداریم. البته قبول داریم که فشار روی مردم است و همه تلاشمان را برای کاهش این فشارها به کار میبریم اما ما 50 درصد قضیه هستیم و 50 درصد باقیمانده غربیها هستند که بر تداوم این روند تأکید دارند.
حرف غربیها این است که همه تعهدات را شما قبول کنید اما ما تعهدی نمیدهیم که پرونده جدید برایتان ایجاد نکنیم، تعهد نمیدهیم کسی در خاک شما سرمایهگذاری کند، تعهد نمیدهیم که آژانس با شما چالش جدیدی پیدا نکند. تعهد نمیدهیم که مجلس یا رئیسجمهور ما این قرارداد را رد نکند. ما هیچ تعهدی نمیدهیم که رئیسجمهور بعدی از قرارداد خارج نشود؛ بنابراین نهتنها دولت ایران، بلکه هیچ دولتی از حتی دورافتادهترین دولتها هم حاضر نیست با این اصول غیرمنطقی با آمریکا وارد مذاکره شود. به اعتقاد من غربیها با این رفتارشان به صورت غیرمنطقی دارند به خودشان و ما و منافع و امنیت جهانی آسیب میزنند.