معرفی کتاب «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت»
کتاب «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت» به گمان نویسندهاش زاییده یک ضرورت است و من با ضرورت نوشتهشدن چنین کتابی موافقم. احمد زیدآبادی پژوهش وسیعتری درباره ملت-دولت (Nation-state) در دست انجام داشته، ولی احساس کرده باید خلاصهای از آن را به روانترین و سادهترین شکلی که ممکن است، بدون بحثهای نظری و پیچیدگیهای علوم اجتماعی، حتی بدون ارجاع به منابع، در اختیار خواننده ایرانی قرار دهد.

محمد فاضلی: کتاب «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت» به گمان نویسندهاش زاییده یک ضرورت است و من با ضرورت نوشتهشدن چنین کتابی موافقم. احمد زیدآبادی پژوهش وسیعتری درباره ملت-دولت (Nation-state) در دست انجام داشته، ولی احساس کرده باید خلاصهای از آن را به روانترین و سادهترین شکلی که ممکن است، بدون بحثهای نظری و پیچیدگیهای علوم اجتماعی، حتی بدون ارجاع به منابع، در اختیار خواننده ایرانی قرار دهد.
کتاب «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت» یک ایده محوری دارد: جهان از حدود 400 سال پیش، بعد از پیمای وستفالی در سال 1648 میلادی، از اشکال پیشین سازماندهی سیاسی (قبیله، دولتشهر و امپراتوری) گذر کرده و ملت-دولت به شکل قالب سازماندهی سیاسی تبدیل شده است. پذیرش ملت-دولت «با به رسمیت شناختن حاکمیت انحصاری واحدهای سیاسی و جغرافیایی بر قلمره خود و تضمین آزادی مذهبی در درون این قلمروها، بهمثابه آغازی بر گذر از نظام حقوقی مبتنی بر شریعت به نظام حقوقی مبتنی بر تابعیت یا ملیت عمل کرد» (صص 20-21).
ملت-دولت از نظر زیدآبادی شکلی از سازماندهی سیاسی است که در آن «اتباع نه به علت ایمان و نوع دیانت و عقیدهشان، بلکه صرفا به علت زادهشدن در قلمرو سرزمین از حقوق برابر برخوردار میشوند و نخستین لازمه تحقق این حق برابر، بیطرفی دولت نسبت به دین و مذهب و عقاید اتباع خود است؛ همان چیزی که اصطلاحا دولت عرفی نام گرفته است» (ص 22) و «درواقع در چارچوب ملت-دولتها، اتباع بهجای آنکه دین خود را عامل اساسی هویتبخش خویش بدانند... تعلق ملی را عامل هویتبخش مهمتری به شمار میآورند» (ص 23).
نویسنده سپس میکوشد تا روند شکلگیری، تحول و فراز و فرود ایده و واقعیت ملت-دولت در ایران را -به گمان من برای عموم- شرح دهد. شرح نسبت ایران و ملت-دولت را از صفویان آغاز میکند، اما در چند صفحه به عصر قاجار گذر میکند. زیدآبادی به مناقشات روشنفکران با رقبای روحانی خود بر محور اندیشه ملت-دولت، انقلاب مشروطیت و تجلی فکر ملت-دولت در قانون اساسی مشروطه و البته تندادن حامیان ملت-دولت به مصالحه با روحانیون درخصوص تلفیق دیانت و ملیت میپردازد و معتقد است «قانون اساسی مشروطیت پایی در حقوق ملی و پایی دیگر در شریعت دینی داشت. این دوگانگی هرچند برای وفاق اجتماعی آن روز ضروری بود اما از انسجام لازم برای تعیین حقوق اتباع کشور برخوردار نبود» (صص 45-46).
نویسنده سپس سراغ تحولات دوره رضاشاه میرود، نسبت آنها با دولتسازی آتاتورک در ترکیه، نگاه یکسویه به ملزومات مادی دولتسازی و ناآگاهی از سویه معنوی ملت-دولت و بالاخص سیاست سرکوب تکثر و تنوع رضاشاه را شرح میکند (صص 52-53). بخش دیگری از تلاش زیدآبادی معطوف به نشاندادن اثر مخرب ایدههای جهانوطنی و انترناسیونالیستی حزب توده بر بسط و تکوین ایده ملت-دولت در ایران است (ص 57). وی سپس شرحی از چگونگی برآمدن اندیشه امتگرایی در دهه 1340، برآمدن جریانهای مبارز چپگرا و مذهبی و روشنفکری ملهم از دین و مارکسیسم ارائه میدهد. به نظر زیدآبادی در همه این اندیشهها، ملت-دولت، منافع ملی و حاکمیت ملی نه نظریهپردازی میشد و نه جایگاه معتبری داشت. اندیشه چپگراها، شریعتی، مطهری و... در این چارچوب قرار میگیرند.
زیدآبادی معتقد است سیطره اندیشههای ناسازگار با ملت-دولت چنان فراگیر بود که در مذاکرات قانون اساسی بعد از انقلاب سال 1357 نیز کسی نماینده و صدای بلند ایده ملت-دولت نبود. حتی مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت، در پیامی به اعضای خبرگان نوشت: «در تدوین قانون اساسی هم حق تاریخ و ملت ایران باید به نحو احسن ادا شود و هم حق مسلمانان در چهار گوشه دنیا انعکاس آینده جهانشمولی قرآن باشد» (ص 70). به عقیده زیدآبادی جریان فکری غالب در آن زمان مانع از آن بود تا قانون اساسی بر محور ملت-دولت شکل بگیرد و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مسیر معکوس قانون اساسی مشروطیت نوشته شد، هرچند هر دو «تلفیق ناهمگنی از دو نظام حقوق مبتنی بر دیانت و ملیت پیدا کردند» (ص 71).
نویسنده کتاب معتقد است تلاشهای فکری سالهای بعد از انقلاب که توسط افرادی نظیر عبدالکریم سروش، سیدجواد طباطبایی، مهدی بازرگان، حسینعلی منتظری و روشنفکران دینی صورت گرفته، صورتبندی نظری باکفایتی از ملت-دولت ارائه نکرده است. به گمان وی شعار «ایران برای همه ایرانیان» اصلاحطلبان بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 1376 بارزترین بروز ملت-دولت بوده که اصلاحطلبان نیز اهمیت آن را درک نکرده یا به دلایل سیاسی و عملی از آن عقب نشستهاند (صص 72-80). بههرحال، زیدآبادی معتقد است «ما ایرانیان در طول قرون گذشته، با عدم خودآگاهی نسبت به روح وستفالیا (پیمان وستفالی)، روند بلوغ ملی خود را بهطورطبیعی طی نکردهایم و اینک با عوارض سهمگین آن روبهرو هستیم» (ص 84). از طرفی دیگر، تشدید گفتمان ملیگرایی هم «متأسفانه رنگ و بوی نفرت و تفرعن نژادی به خود گرفته و با عنصر غیرستیزی درآمیخته است. ... و در تضاد با کثرتگرایی و تساهلی است که یکی از دستاوردهای مهم ملت-دولت است» (صص 84-85).
احمد زیدآبادی در این کتاب فصل کوتاهی را نیز به مسئله خاورمیانه و ارتباط آن با ایده ملت-دولت برآمده از پیمان وستفالی و ساختار دولتهای منطقه و الهامگرفتن آنها از الگوی آلمانی (ضدتکثرگرا و ناسیونالیسم نژادگرایانه) اختصاص داده است. همچنین در فصلی به مسئله اسرائیل و فلسطین میپردازد. این فصل نیز درعینحال که ذیل ایده کلی تناقضداشتن «کشور یهود» با ایده «ملت-دولت» قرار میگیرد، برای خواننده ایرانی از منظر نگاهی متفاوت از روایت رسمی مسئله اسرائیل و فلسطین در ایران، خواندنی است. پایان طبیعی کتاب هم لازم میداشته است که نویسنده نسبت اخلاق و منافع ملی در چارچوب نظام ملت-دولت را بررسی کند.
کتاب «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت» احمد زیدآبادی، خیلی خلاصه است (116 صفحه) و از منظر مباحث تخصصی قابل طرح مناقشههای بسیار است، اما هنرمندانه و از سر دغدغهمندی و ضرورت پرداختن به ایده ملت-دولت، ملزومات و پیامدهای آن برای زندگی ایرانیان نوشته شده است. خواندن آن را به هر کتابخوان ایراندوستی میتوان توصیه کرد. نقد و نظر درباره آن را میتوان به زمان انتشار پژوهش اصلی موکول کرد یا در فضاهای تخصصی پی گرفت، ولی ایرانیان به خواندن چنین کتابهایی درباره ملت-دولت نیاز دارند. چاپ نهم کتاب «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت» را نشر نی در 116 صفحه با قیمت 38000 تومان در سال 1400 منتشر کرده است.