نگاه اهالی موسیقی به نامگذاری روز «آواها و نواهای ایرانی» و بزرگداشت «صفیالدین ارموی» در گاهشمار ایرانی
نابغهای که همچنان در محاق ماند
پنجشنبه 6 بهمنماه در تقویم رسمی کشور روز موسیقی تحت عنوان «روز آواها و نواهای ایرانی» و همچنین روز بزرگداشت «صفیالدین ارموی» نامگذاری شده است. این حرکت که به تأیید شورای انقلاب فرهنگی رسیده، هرچند دیرهنگام بوده اما ضرورت توجه بیشتر به هنر موسیقی را بیشازپیش گوشزد میکند
فرانک آرتا
پنجشنبه 6 بهمنماه در تقویم رسمی کشور روز موسیقی تحت عنوان «روز آواها و نواهای ایرانی» و همچنین روز بزرگداشت «صفیالدین ارموی» نامگذاری شده است. این حرکت که به تأیید شورای انقلاب فرهنگی رسیده، هرچند دیرهنگام بوده اما ضرورت توجه بیشتر به هنر موسیقی را بیشازپیش گوشزد میکند. بااینحال هنرمندان موسیقی نظرات متفاوت و حتی متضادی نسبت به این رخداد دارند که دقت در نظرات هریک از آنها وضعیت متکثر موسیقی در ایران را نشان میدهد که باید متولیان فرهنگی و هنری به آن وقع بنهند و توجه داشته باشند سپهر موسیقی ایران متحدالشکل نیست که بتوان تصمیم واحدی درباره آن اتخاذ کرد. مهم این است که همه صداها شنیده و پاسخ درخوری به آن داده شود. و اما نکته بسیار مهم این است که اغلب هنرمندان موسیقی از وضعیت فعلی دلنگراناند؛ برخیها با امید این مسیر را طی میکنند و برخیها هم با دلخوری در پی چاره برای برونرفت از وضعیت فعلیاند. پس مسئولان محترم! هرچه زودتر تدبیری کنید... .
کوتاه درباره صفیالدین اُرموی
صفیالدین عبدالمؤمن بن ابیالمفاخر یوسف بن فاخر ارموی، معروف به صفیالدین اُرموی در سال 613 ه.ق در ارومیه متولد شد و در سال ۶۹۳ ه.ق در بغداد از دنیا رفت. او موسیقیدان، خوشنویس، ادیب و عروضدان و پیشتاز مکتب منتظمیه بود. ارموی در کودکی به بغداد مهاجرت کرد و بیشتر عمرش را در آنجا گذراند. قسمتی از این دوره در زمان خلافت عباسی بود و قسمت دیگرش پس از فتح بغداد به دست هلاکو و تحت سلطه مغولان رخ داد. صفیالدین که در موسیقی و خوشنویسی بسیار توانا بود، در هر دو دوره صاحب جایگاه درباری بود. رابطه او با خاندان جُوینی در موفقیتش در زمان حکومت مغولان بر بغداد مؤثر بود؛ اما نهایتا با تزلزل جایگاه خاندان جوینی حمایت خود را از دست داد و درحالیکه به خاطر بدهکاری به زندان افتاده بود، درگذشت. از صفیالدین دو رساله مهم بر جای مانده است: رساله «الأدوار» که بسیاری آن را آغازگر مکتب منتظمیه و یکی از شاخصترین آثار در زمینه تئوری موسیقی ایرانی-اسلامی میدانند و رساله «شرفیه» که بالغ بر ۳۰ سال بعد نگاشت و با وجود محتوای مفصلترش، کمتر از «الأدوار» مورد توجه بوده است. او همچنین به تعلیم شاگردانی چند در زمینه خوشنویسی و موسیقی پرداخت و چند رساله دیگر نیز نگارش کرد. دوران زندگی صفیالدین را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: پیش از حمله مغول به ایران و پس از حمله مغول. اُرموی از پنج شکل، تأثیرات ماندگاری بر هنر موسیقی و خوشنویسی ایران گذاشت. نخست شاگردانی بودند که در خط و موسیقی تربیت کرد که برخی از آنها سرآمد این هنرها شدند. دوم رسالههای مهمی است که در زمینه موسیقی نوشت. سوم سازهایی است که با دخل و تصرف در سازهای قدیمی ابداع کرد. چهارم نظریاتی بود که در زمینه تئوری موسیقی ابداع کرد یا بر نظرات قدما افزود. و دست آخر آنکه از روشی نظاممند برای ثبت و ضبط موسیقی به شکل مکتوب استفاده کرد. رسالههای صفیالدین در علم موسیقی مورد احترام و تقلید هنرمندان ایرانی و سایر ممالک اسلامی بوده است و ابن صیقل (ادیب و لغتشناس مشهور، درگذشته ۷۰۱ ه.ق) از او با القابی مانند «الصدر الکبیر»، «عالم فاضل» و «علامه» یاد کرده است. بیشتر مؤلفان بر این باورند که رسالههای «شرفیه» و «الأدوار» صفیالدین منجر به بروز انقلابی بزرگ در موسیقی در سراسر عالم شده است تا جایی که «ژوزف یکتابیک» موسیقیشناس نامی ترک درباره صفیالدین ارموی چنین مینویسد: «بزرگ موسیقیشناس ترک، صفیالدین ارموی نام داشته و به روزگار خلافت مستعصم خلیفه عباسی در نیمه دوم قرن هفتم میزیسته و توانست دوره ثابت و لاتغییر سابق را به پایان آورد».
سازها
ارموی دو ساز به نامهای «مُغنی» و دیگری «نَزهه» ابداع کرد. نزهه در حقیقت حاصل ترکیب سازهای چنگ و قانون بود. تنه آن به شکل مربع-مستطیل، از چوب بید سرخ ساخته میشد و دو خرک و ۸۱ تار داشت که در دستههای سهتایی با هم کوک میشدند. مغنی در حقیقت ترکیبی بود از سازهای قانون، رباب و نزهه. اگرچه صفیالدین در دورهای میزیست که زبان فارسی در حال گسترش بود (چنانکه ادبای پیش از او و همدوره او نظیر امام محمد غزالی، مولوی و سعدی آثار شاخصی به فارسی نگاشتند)؛ اما از آنجا که او بیشتر عمرش را در بغداد گذراند، آثارش را نیز به زبان عربی نگاشت! اهمیت این آثار و تأثیری که ارموی بر موسیقی داشته، چنان است که او را در کنار «فارابی» و «عبدالقادر مراغهای» بهعنوان یکی از سه موسیقیدان بزرگ ایران و عالم اسلام دانستهاند.
آثار موسیقی
آثار موسیقیای که از صفیالدین بر جا مانده است، به سه دسته تقسیم میشوند: صوت، قول و نوبه. صوتها (که دو نمونه از آنها در پایان رساله الأدوار آمده است) قطعههایی کوتاه هستند. قولها قطعات مفصلتری هستند و قطبالدین شیرازی در درةالتاج یک نمونه از قولهای منسوب به صفیالدین را آوردهاست. هر قول شامل چند بخش میشد که به آن «نوبه» گفته میشده است؛ اجرای نوبه در زمان صفیالدین بسیار طرفدار داشته است. بنا به یک روایت، صفیالدین بیش از ۱۳۰ نوبه ساخته بود.
منبع: سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
داوود گنجهای، پیشکسوت موسیقی
امیدوارم
نامگذاری روز ملی موسیقی را به فال نیک میگیرم و همین که بعد از سالها یکی از روزهای سال به نام موسیقی مزین شده و وارد تقویم رسمی کشور شده باعث دلگرمی است. فقط امیدوارم وضعیت موسیقی هم روزبهروز بهتر شود.
رضا دیوسالار، سرپرست گروه مازرون و نوازنده ساز «لَلِه وا»
روزگار سخت موسیقی
به نظر شما نامگذاری «روز آواها و نواهای ایرانی» کمی دیرهنگام نبوده است؟
ببینید اگر کمی دیرهنگام روز موسیقی وارد تقویم رسمی کشور شد به این دلیل است که فقط بخشی از مسائل موسیقی ما از نظر فقهی حل شده است و بالاخره برخی از علمای دینی نظر قطعی خود را اعلام کردهاند و باعث شد درنهایت روز موسیقی به رسمیت شمرده شود اما برخی از مسائل و ابهامات همچنان به قوت خود باقی است. چون منابع رسمی موسیقی ما اندک هستند و بهاجماعرسیدن بر سر آن چندان راحت نیست!
مثلا چه مسائلی؟
من خودم آدمی مذهبی هستم و باید بگویم همواره این سؤال مطرح بوده که چه نوع موسیقی برای رشد و تعالی انسان مفید است و چه نوع موسیقی مخرب! حالا خارج از فضای مذهبی، باید بررسی شود که محدودیتهای ما در بخش کلامی کجاست. چون حتما میدانید که وابستگی موسیقی ایرانی به کلام زیاد است و مخاطبان ما بعد از صدای ساز، کلام را میشنوند. پس از صدای ساز، شعر است که باید صحیح و درست باشد. و آیا این شعر برای آحاد جامعه مطلوب است یا خیر. همه این مسائل باعث شد تأخیر در نامگذاری روز موسیقی پیش بیاید. از لحاظ انتشار آثار در وضعیت بسیار دشواری قرار داریم. بهاین شکل که یک آهنگساز قطعهای را تولید میکند و با نوازنده قراداد میبندد و مجوز آن را میگیرد و تا بیاید اثرش را بفروشد، به دلیل نبود قانون کپیرایت، ناگهان اثرش همهجا منتشر میشود و تمامی حق و حقوق مادی و معنوی هنرمند از بین میرود. بخش دیگر هم مربوط به فروش آثار مکتوب است که برای انتشار آن باید از جیب هزینه کرد و دست آخر هم بعد از چند ماه اصل پول برنمیگردد تا چه برسد به سود آن! الان قریب به اتفاق هنرمندان موسیقی در چنین وضعیتی به سر میبرند مگر عده قلیلی که هم اعتبار هنری کسب کردهاند و هم از وضعیت مالی خوبی برخوردارند و هم رسانهها آنها را مورد عنایت قرار میدهند.
گفتوگو با محمدجلیل عندلیبی، آهنگساز و نوازنده سنتور
احیای ارکستراسیون ایرانی
چقدر با عنوان «آواها و نواهای ایرانی» موافق هستید؟
با عرض شرمندگی باید بگویم که با این عنوان موافق نیستم! میدانید که من کُرد هستم و همیشه رک و راست حرفهایم را بیان میکنم. مگر عنوان «موسیقی» چه عیبی داشت که چنین نامی را در تقویم ایرانی دریغ کردهاند! موسیقی از ابتدای خلقت وجود داشت و تا آخر آن هم باقی خواهد ماند. چنین کارهایی بیشتر برای موسیقی حاشیه درست میکند. طرفه اینکه خود موسیقی در ایران همینطوری حواشی زیادی دارد. «موسیقی» نام قابل احترامی است. چرا از آوردن این نام طفره میرویم؟! من میدانم چه کسانی این کار را کردند. آنها نگران میزشان هستند!
یکی از دلایل ذکرشده این است که واژه «موسیقی» ریشه لاتین دارد و واژه پارسی نیست!
این دلایلی که ذکر میکنند، بیشتر حواشی است! آخر این چه حرفهایی است که میگویند. ما در عصر دیجیتال زندگی میکنیم و کل دنیا مثل یک خانه شده است. به همین دلیل باید بگویم با عرض شرمندگی مخالف چنین اسمی هستم.
نظرتان درباره بزرگداشت صفیالدین ارموی چیست؟
ما به غیر از ایشان بزرگانی مثل عبدالقادر مراغهای، فارابی، ابنسینا، باربد و نکیسا هم داریم. اصلا چرا اسم باربد و نکیسا را نگذاشتند؟ از نظر من این فکر هم خالی از اشکال نیست. به هرحالت مجموعه فرهنگ و هنر و شورای انقلاب فرهنگی این فکر را به مرحله عمل رساندند.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
من در دو سال اخیر دو کار را پیگیری میکنم؛ یکی از کارهای مهم از نظر خودم احیای موسیقی عرفانی بانوان است که با کمک و همراهی مدیر هنری و همسرم سرکار خانم نگین ضیایی این موضوع را دنبال میکنیم و خوشبختانه استقبال خوبی از آن شده است. دیگر اینکه پروژه فرخوان معرفی صداهای خاص موسیقی را پیگیری میکنم و خوشبختانه تاکنون خدمت 10 خواننده رسیدهایم و از این طریق میخواهیم تک تِرَک در زمینه موسیقی ملی معاصر همراه با سازهای ملی مثل سنتور و... منتشر کنیم. در حقیقت به دنبال احیای موسیقی ملی معاصر هستم و بهگواه خیلیها مورد استقبال واقع شده و با خوانندگان جوان و خوشصدا آشنا شدهایم. متأسفانه باید بگویم که در سالهای اخیر اغلب آهنگسازیها ضعیف بوده و بهخصوص ارکستراسیون ایرانی از بین رفته و قصدمان این است که با سازهای ایرانی ارکستراسیون را مجددا راهاندازی کنیم.
گفتوگو با «یسنا خوشفکر»، خواننده و پژوهشگر موسیقی
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
ششم بهمنماه در تقویم رسمی ایران به نام «روز آواها و نواها» و «بزرگداشت صفیالدین اُرموی» مزین شده که ظاهرا شما در ثبت این رویداد تلاش کردید که پس از سپریشدن مراحل قانونی به تأیید شورای عالی انقلاب فرهنگی هم رسید. صفیالدین اُرموی با وجود جایگاه مهمش چندان میان مردم شناختهشده نیست، به نظر شما چرا؟
بله، خوشبختانه روز موسیقی به نام آواها و نواهای ایرانی با امضای 30 نفر از افراد شناختهشده موسیقی و با نامه استاد فریدون جنیدی، مدیر بنیاد ایرانشناسی نیشابور و با پیگیریهایی که اینجانب بر حسب علاقه و وظیفه فرهنگیام انجام دادم، به نتیجه رسید. اینکه چرا صفیالدین ارموی بین مردم مانند فارابی و عبدالقادر مراغهای شناختهشده نیست، جای تأسف دارد که به گمان بنده بیشتر به دلیل نبود کار رسانهای و آگاهیرسانی درباره این شخصیت بزرگ تاریخ موسیقی ایران است.
دراینمیان این سؤال پیش میآید که چرا «صفیالدین اُرموی». او برای موسیقی ایران چه کرده است؟
اگر بخواهیم گزیده درباره ایشان بگوییم، اصل مطلب این است که صفیالدین با بهرهگیری از اسناد و کتب قدیم که امروز در دسترس ما نیست و با بررسی و تحقیق و بازنگری همچنین به دلیل اشراف به علم نظری و فواصل موسیقی و سازهای ایرانی، توانست موسیقی ایران را مدون و به نسل پس از خود منتقل کند. کسانی مانند صفیالدین ارموی افزون بر دانش و مهارت در نوازندگی علم نظری و مبانی موسیقی ایران، بسیار دلسوز بودند و نسبت به سرنوشت این هنر احساس وظیفه میکردند. بیشک نه در این دوره بلکه در همه دورانها ما به بزرگانی مانند صفیالدین ارموی نیاز داریم.
بااینحال چرا عنوان این روز «روز موسیقی» نیست؟
این هنر به بلندای تاریخ ایران پیشینه دارد و تا صد سال پیش به نام «موسیقی» شناخته نمیشد. در هیچیک از آثار ادبی ایران از شاهنامه گرفته تا اشعار شاعران بزرگی مانند سعدی و حافظ و مولانا و خاقانی و دیگران نامی از موسیقی نیست؛ همیشه یا آوا بوده یا نوا یا نغمه یا طرب. واژه موسیقی فقط در کتب نظری موسیقی که به زبان عربی نوشته میشدند، به کار برده میشد. در این زمینه بنیاد فرهنگی-پژوهشی نیشابور پیشنهاد دادند با توجه به اینکه موسیقی یک واژه یونانی است، شایسته است این هنر چندهزارساله در گاهشمار ایران با نام ایرانی درج شود. حال برخی بهانه کردهاند، چون به نام «موسیقی» نیست ما قبول نداریم! باید به این دوستان عرض کنم اجباری به وجود نیامده، شما میتوانید «موسیقی» بگویید، بنویسید و برنامه روز موسیقی را با همین عنوان برگزار کنید. این نام فقط در تقویم به نام «آوا و نواهای ایرانی» آمد، همین!
وضعیت موسیقی امروز را چگونه تحلیل میکنید؟
شوربختانه موسیقی ایران درحالحاضر اوضاع نابسامان و آشفتهای دارد. تقریبا هیچ چیز سر جای خود نیست! و دراینمیان برخی افراد از سوی رسانهها و با پروپاگاندا و تبلیغات، سلیقه را به سمت ضد موسیقی جهتدهی میکنند؛ اما این شرایط گذراست و چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند و سرانجام موسیقی اصیل و ریشهدار ایرانی جایگاه خودرا پیدا میکند.