|

اعتبار اراده‌ها و پارادایم مقاومت

در دیوارنگاره جدید میدان انقلاب، تصویر یک هزار تومانی مشاهده می‌شود که شعاری بر روی آن درج شده است: «اعتبارش به اراده‌ها است».

در دیوارنگاره جدید میدان انقلاب، تصویر یک هزار تومانی مشاهده می‌شود که شعاری بر روی آن درج شده است: «اعتبارش به اراده‌ها است».

اولین نکته، خود اسکناس هزار تومانی است. اسکناسی که این روزها با آن می‌توان فقط دو قوطی کبریت خرید؛ اما این اسکناس ارزشی نمادین دارد. به طور کلی برای هر شیء می‌توان دو گونه ارزش قائل شد؛ ابتدا ارزش کارکردی (کاربردی) و دیگری ارزش نمادین. ارزش کارکردی آن است که شیء مذکور نیاز مادی یا فیزیکی را مرتفع کند؛ ولی ارزش نمادین هنگامی شکل می‌گیرد که آن شیء عملا مازاد بر ارزش کارکردی خود، ویژگی‌هایی را کسب کند که معانی فراتر از تأمین نیاز داشته باشد. این اسکناس در عمل فاقد ارزش کارکردی است؛ ولی ارزش نمادین آن در ایجاد ذهنیت تاریخی به‌عنوان یکی از اسکناس‌های کلان و با ارزش اقتصادی بالا در سال‌های نه‌چندان دور بوده است. اکنون دیوارنگاره قصد دارد با پس‌زدن ارزش کارکردی، اذهان را به سمت جنبه نمادین آن معطوف کند. آن‌گونه که رسانه‌های رسمی بیان کرده‌اند، این تصویر و شعار روی آن قصد دارد توجه مردم و مسئولان را به توان داخلی برای حفظ ارزش پول ملی جلب کند؛ اما چرا «مردم» و «مسئولان» باید چنین قصدی داشته باشند؟

بدون‌تردید همه چیز به وضعیت اقتصادی کنونی ربط دارد. تورم لجام‌گسیخته در این ماه‌ها فشار اقتصادی طاقت‌فرسایی بر مردم عادی وارد کرده است؛ بنابراین علاه بر دستگاه‌های اقتصادی، باید دستگاه تبلیغات کلان کشور نیز راه‌حلی برای مواجهه با این وضعیت داشته باشد. تصویر مذکور آکنده از نمادهای ملی و فرهنگی است. برای مثال به‌ندرت اتفاق می‌افتد که برج آزادی و برج میلاد توأمان به‌عنوان نماد تهران به کار گرفته شود؛ چراکه اولی معمولا نمادی از تهران دوره پهلوی بوده؛ بنابراین عمدتا از برج میلاد به‌عنوان نماد تهران استفاده می‌شود؛ اما اکنون این دو نماد در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. این دو «دال» در واقع به دنبال هم‌افزایی با شعار روی تصویر هستند که ارزش را معطوف به اراده می‌داند. مردمی که در دو دوره پهلوی و جمهوری اسلامی همچنان «مردم» هستند و اراده و توان آنهاست که کشور را به پیش می‌برد. در دو سوی تصویر با دو دسته از «مردم» طرف هستیم. در سمت راست افرادی از اقشار مختلف حاضر هستند. تعداد افرادی که چهره مشخص‌تر دارند با نسبت مساوی بین زنان و مردان تقسیم شده است. زنان حاضر در این بخش، هم پوشش برتر چادر و هم پوشش معمولی دارند و اتفاقا تعداد زنان مانتویی بیشتر از زنان چادری است. صحنه موجود در کشور، عرصه تلاش و صنعت است. طراحی نام ایران با استفاده از لوله‌ها و اتصالات صنعتی نیز در همین راستا قابل فهم است. برای نقطه‌ها از عنصر چرخ‌دنده استفاده شده که آن هم کارکرد صنعتی دارد. در پشت اینها کل کشور نیز گستره‌ای از یک نهاد صنعتی یا کارخانه به تصویر کشیده شده است. مردان و زنان مشغول کار در این کارخانه هستند. در سمت چپ تصویر باز هم با مردمی دیگر مواجه هستیم. اینجا همانند مردم سمت راست نیز نسبت مساوی بین زنان و مردان برقرار است. یک مرد و یک زن در حال برداشت محصولات کارخانه هستند. این یعنی مردان و زنان به نسبت مساوی از کشور سهم دارند. اما درباره شعار «اعتبارش به اراده‌ها است» به نظر می‌رسد کلیت دیوارنگاره با حضور این دال زبانی، عملا تعبیر متفاوت‌تری را در مقایسه با دال‌های تصویری به دست می‌دهد. شکی نیست که مردم برای تفسیر کارآمدی دولت، به وضع معیشت و امور روزمره خود نگاه می‌کنند. به گواه آمارها بسیاری از مردم به‌سختی امرار معاش می‌کنند. این به آن معناست که قدرت خرید و ارزش پول در دسترس آنها کاهش شدیدی پیدا کرده است؛ بنابراین هرگونه تلاش برای توجیه این وضعیت باید با اشاره به همین قدرت خرید (و ارزش پول) صورت گیرد.

هرچند اسکناس هزار تومانی فاقد ارزش کارکردی است؛ ولی ارزش نمادین مناسبی به این منظور دارد.

عبارت شعاری فوق درواقع نوعی پیوند‌زدن ارزش پول ملی به فزون‌کاهی توان ملی در همه ابعاد است که در این مورد خاص بیش از هر چیز حکایت از پیوستگی امر سیاسی-فرهنگی با امر اقتصادی در پدیدآمدن موقعیت کنونی دارد. به عبارت دیگر شعار فوق به دنبال تلقیح این ایده است که اعتبار این اسکناس را «اراده‌ها» تعیین می‌کنند؛ اما این اراده چیست؟ در پاسخ باید اظهار کرد که منبع این اراده از منظر تولیدکنندگان این شعار همانا «مردم» هستند. اما مردمی که در این تصویر سراسر همراه و همدل به تصویر کشیده‌ شده‌اند، باید چه اراده ویژه‌ای اعمال کنند که این اسکناس دارای «اعتبار» باشد؟ آیا می‌توان به نوعی اظهار کرد که بیش از آنکه دولت مقصر نزول ارزش پول ملی باشد، گویا «مردم» هستند که مقصر این نزول معرفی می‌شوند؟ پاسخ این است که وقتی بازنمایی دیوارنگاره ناظر بر تلاش و کوشش است، پس به نظر می‌رسد باید یک دال مرکزی‌تر وجود داشته باشد که همه این عناصر را حول خود منسجم کند. این دال مرکزی چیزی جز پارادایم مقاومت نیست. دلالت‌های ضمنی عدیده‌ای در این دال استقرار دارد. ورود ایران به عرصه مقاومت به منظور حفظ امنیت ملی (نمادهای ملی و میهنی و محلی)، رسیدن به پیشرفت در نتیجه مقاومت (اشارات به صنعتی‌شدن کشور)، مقابله با نظام سلطه یا قدرت‌هایی که خواهان تحمیل خواسته‌های خود هستند (پرچم ایران که گویا در دست یک نوجوان است)، استفاده از ظرفیت‌های داخلی (تأکیدات به نام ایران) از این جمله هستند. این دال می‌خواهد مقاومت را به معنای ایستادگی در عین پیشرفت بازنمایی کند. مقاومت فعال (یعنی کار و تلاش و صنعت) و معیشت (از طریق اعتباربخشیدن به اراده‌ها) در کنار هم‌ قرار دارند و نه اینکه به‌عنوان یک دوقطبی در مقابل هم باشند. با این اوصاف شاید پیام کلی این دیوارنگاره این باشد که همه باید بدانند که تنها نسخه و راهبرد برای ادامه راه منحصرا «مقاومت» خواهد بود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها