کلاسیکی متمایز
«زندگی و مرگ شهردار کاستربریج» عنوان رمانی است از تامس هاردی که با ترجمه پژمان طهرانیان در نشر نو منتشر شده است. این رمان متفاوت با غالب آثار ادبیات داستانی قرن نوزدهم که صرفا گرایش دارند از عشق به ازدواج برسند، از معصومیت به پختگی، یا از نادانی به دانایی؛ پیوندی مدرن است میان رمانهای عصر ویکتوریایی و تراژدیهای بزرگ شکسپیری بهویژه شاهلیر.
شرق: «زندگی و مرگ شهردار کاستربریج» عنوان رمانی است از تامس هاردی که با ترجمه پژمان طهرانیان در نشر نو منتشر شده است. این رمان متفاوت با غالب آثار ادبیات داستانی قرن نوزدهم که صرفا گرایش دارند از عشق به ازدواج برسند، از معصومیت به پختگی، یا از نادانی به دانایی؛ پیوندی مدرن است میان رمانهای عصر ویکتوریایی و تراژدیهای بزرگ شکسپیری بهویژه شاهلیر. درامی تراژیک است که کانون توجه اصلی در آن نه فردیت، بلکه خودِ طبیعت بشر است. تامس هاردی از نامهای درخشان ادبیات کلاسیک انگلستان است که در سال 1840 متولد شد. برخی او را بومیترین و درعینحال جهانیترین رماننویس انگلیسی دانستهاند. نورمن پیج، نویسنده و ویراستار انگلیسی که مجموعه رمانهای هاردی را تصحیح و ویرایش کرده، در پیشگفتار «زندگی و مرگ شهردار کاستربریج» به این نکته اشاره کرده که داستانهای هاردی به لحاظ جغرافیایی در منطقه فوقالعاده محدودی روی میدهند و داستانهای او بهشدت وامدار تاریخ، وضعیت ارضی و جغرافیایی، فرهنگ عامه و دیگر جنبههای جامعهای کاملا مشخص در مقطعی معین از تاریخ آن هستند. نورمن پیج البته به این نکته هم اشاره میکند که درونمایههای داستانهای هاردی درعینحال همانهایی هستند که «دغدغه ادبیات اروپا» از زمان کتاب مقدس و دوران کلاسیک بودهاند. هاردی برای خلق ابعاد بومی و منطقهای آثارش به سراغ انواع گوناگون منابع میرفته، از منابع چاپی گرفته تا تاریخ شفاهی که بخشهایی از آن را خود از دوران کودکیاش در یاد داشته است؛ اما اینها همه در «قالب آشناتر و در دسترستر ارجاعات فرهنگی تنظیم شده و گردهم آمدهاند، ارجاعاتی که از ادبیات و اساطیر متأخر تا ادبیات و تاریخ امروز را در بر میگیرند». نورمن پیج، هاردی را نویسندهای «تلمیحپرداز» میداند که هر لحظه آماده است از چارچوب دنیای محدودی که شخصیتهایش ساکن آناند روی گرداند و به جهان ادبیات و اسطوره و هنر و تاریخ و باستانشناسی و فلسفه پای بگذارد. «زندگی و مرگ شهردار کاستربریج»، محصول سال 1885 است. هاردی در 17 آوریل این سال، در یادداشتی اشاره کرده که بهتازگی آخرین صفحه این رمان را که حداقل از یک سال پیش مشغول نوشتنش بوده تمام کرده است. او و همسرش در سال 1883 در دورچستر ساکن شده بودند؛ یعنی جایی که الگوی شهر داستانی این رمان است. در زمانی که هاردی مشغول نوشتن رمانش بود، مشغلهای دیگر هم داشت و آن نظارت بر ساخت خانهای شخصی در حومه دورچستر بود که خود طرح بنای آن را داده بود. اندکی پس از اتمام رمان، هاردی و خانوادهاش به خانه جدیدشان نقلمکان کردند و هاردی تا پایان عمر در همین خانه ساکن بود و در آنجا از دنیا رفت. دورچستر مکانی بود که هاردی در آن متولد شده بود و پیش از عزیمتش به لندن در بیستویکسالگی، تمام دوران کودکی و نوجوانیاش را در آنجا گذرانده بود. «زندگی و مرگ شهردار کاستربریج» نخستین رمانی بود که هاردی پس از بازگشت به دورچستر و در دهه پنجم زندگیاش نوشت و به تعبیر نورمن پیج، این اثر رمانی بود در حکم بزرگداشت بازگشت نویسنده به ریشههایش و بیش از هر چیز کندوکاوی در تاریخ، موقعیت ارضی و طبیعی و همچنین جامعه و اقتصاد شهری که هاردی تصمیم گرفته بود در آن ساکن شود. «افزون بر این همه، این رمانی است که دورچستر را میکاود؛ اما نه دورچستر آن زمان را، که دورچسترِ دوران کودکی نویسنده را؛ پس این رمان گذشتهای بازسازیشده را به تصویر میکشد، چه از لحاظ زمانی و چه مکانی». «زندگی و مرگ شهردار کاستربریج» جایگاهی ویژه در میان آثار هاردی دارد و میتوان آن را نشانه تغییری آگاهانه در مسیر کاری نویسنده دانست: «هشت سال از انتشار آخرین رمان سترگ تراژیک و جاهطلبانه نویسنده -بازگشت بومی- گذشته است؛ هرچند او در این میان سه رمان سبکتر منتشر کرد؛ اما این وقفهای چشمگیر در زندگی کاری نویسندهای جوان بود. افزون بر آن، سه سال تمام میان رمان پیشین هاردی -رمانسی لاغر به نام دو نفر در یک برج- و این رمان وقفه افتاده بود: پیش از آن، هیچگاه وقفهای چنان طولانی میان رمانهای هاردی نیفتاده بود و هنگامی که نویسنده پای نوشتن این دهمین رمان منتشرشدهاش نشست، نگارش مجموعه رمانهای تراژیکی را دست گرفت که یک دهه بعد به جود گمنام ختم شدند، اثری که نقطه پایانی بر رماننویسی هاردی بود». به سیاق بسیاری دیگر از رمانهای همدوره با «زندگی و مرگ شهردار کاستربریج»، این اثر نیز نخست به صورت مسلسل منتشر شد.