|

از قربانیان تبعیض

۱- آمارها می‌گویند طی چند سال اخیر 10 درصد جمعیت فعال اقتصادی کشور بی‌کار هستند. حتی در جوانان تحصیل‌کرده نیز بی‌کاری رقم قابل‌توجهی دارد. این آمار برای زنان ناگوارتر است. متأسفانه به این ارقام باید کسانی را افزود که با وجود امکان کارکردن از یافتن شغل ناامید شده‌اند و دیگر برای جست‌وجوی کار تلاشی نمی‌کنند.

۱- آمارها می‌گویند طی چند سال اخیر 10 درصد جمعیت فعال اقتصادی کشور بی‌کار هستند. حتی در جوانان تحصیل‌کرده نیز بی‌کاری رقم قابل‌توجهی دارد. این آمار برای زنان ناگوارتر است. متأسفانه به این ارقام باید کسانی را افزود که با وجود امکان کارکردن از یافتن شغل ناامید شده‌اند و دیگر برای جست‌وجوی کار تلاشی نمی‌کنند.

فقر در همه جوامع هست. در شهرهای بزرگ غربی خیل عظیمی از فقرا دیده می‌شوند که بی‌جا و سرپناه همه داروندار خود را در یک گاری این طرف و آن طرف می‌برند. در گرما به‌ دنبال سایه و در سرما دنبال سرپناهی گرم هستند.

۲- اما امروز با فقرایی در ایران روبه‌رو هستیم که از بامداد تا پاسی از شب سخت‌کوشانه کار می‌کنند و امیدوارند تا دنیای بهتری به فرزندانشان هدیه کنند اما در آخر مجبورند در گوشه‌ای از خانه کوچک و قدیمی پدری سکنا گزینند چراکه این همه دویدن، تنها هزینه‌های حداقلی زندگی را تأمین می‌کند و از پس مخارجی چون خانه و ماشین برنمی‌آیند. و متأسفانه جمعیت این زحمتکشان کم اجر و قرب فراتر از تصور است. افراد توانمندی که می‌خواستند با تلاش خستگی‌ناپذیر جهان بهتری بسازند، اما چیدمان ساختارها به گونه‌ای بوده است که این همه تکاپو و زحمت در آخر به دستاورد ارزشمندی ختم نمی‌شود.

۳- فقر در بسیاری از جوامع هست اما برای ما با مفاهیم دیگری عجین می‌شود که شرایط را وخیم‌تر می‌سازد. فقر فقدان و کمبودهای دیگری با خود به همراه دارد. امکان زیست برابر را می‌گیرد. شانس برخورداری از فرصت‌های یکسان را از بیشتر مردم دریغ می‌کند، مانع دستیابی به حقوق شهروندی می‌شود و اختلاف طبقاتی را بیشتر می‌کند.

۴- آنها که شرایط «نداری» را پذیرفته‌اند، به سختی‌های آن عادت می‌کنند اما آنهایی که خود را سزاوار زندگی بهتر می‌دانند، از اینکه مدام حس کنند تلاش‌هایشان بیهوده است، عذاب می‌کشند. وحشتناک است که در یک سرزمین کسانی به این باور برسند که هرچه تلاش کنند به‌ جایی نمی‌رسد؛ و هولناک‌تر آنکه حس کنند سختی زندگی امروزشان ابدی است؛ فرجام چنین مقدر شده است و آنها شانسی برای کنده‌شدن از موقعیت ناخوش امروزشان ندارند.

۵- شاید با فقر و نداری بتوان کنار آمد اما بشر واهمه‌ای برای پذیرش نابرابری و تبعیض ندارد. شاکله طبیعی روانی ما به‌گونه‌ای تعبیه نشده که بدبختی را به راحتی بپذیرد مگر اینکه آن را جوری دستکاری کنیم که درکی از آن نداشته باشد. در گستره‌ای که تبعیض‌ حکم‌فرمایی می‌کند، آنهایی را که دنیای بهتری می‌جویند، به‌راحتی نمی‌توان با امیدهای واهی فریب داد. مگر اینکه مجال ادراک را هم از آنها بگیریم. مثلا اینکه آنها را چنان زیر بمباران اخبار پرت رسانه‌ای قرار بدهیم که فرصت بازاندیشی نداشته باشند. هر راستی را دروغ و هر دروغی را چنان بزک کنیم که مخاطب در راستی آن گیج و متحیر شود. اما به این‌ روش تا کجا می‌توان پیش رفت و انتظار تداوم توفیق داشت.

۶- صحبت از نداری و فقر و کمبود در ایران سال 1401 شاید عبث به‌نظر برسد. شاید بگوییم چه نیازی به گفتن و شنیدن درباره مفاهیمی که از اعماق وجود آن را حس می‌کنیم. تجربه نشان داده اندیشه‌ورزی علمی درباره واقعیت‌های تلخ بهترین راه برون‌رفت از سختی‌های مکرر در مکرر است. سختی‌هایی که انگار تمامی ندارند و تنها در گذر تاریخ رخت عوض می‌کنند. «تبعیض، نابرابری و سلامت روان» عنوان همایشی است که دو روز اول اسفندماه امسال در مجموعه رعد برگزار می‌شود. امیدواریم حاصل گفت‌وگوهای علمی دوازدهمین گردهمایی «سلامت روان و رسانه» که توسط جمعی از نخبگان علمی ارائه می‌شود، پاسخی درخور برای ذهن‌های اندیشه‌ورز به‌ همراه داشته باشد.