رسانهها؛ صدای ملت یا تریبون دولت؟!
وزیر ارشاد گفته است پنج خبرگزاری دولتی را در ایرنا ادغام میکنیم. اگر ارشاد زورش برسد و این کار را برای روزنامههای دولتی و البته خبرگزاریهایی که توسط برخی نهادها ایجاد شدهاند و غیرمستقیم از بودجه عمومی ارتزاق میکنند، بتواند انجام دهد، قدم خوبی در بهبود فعالیت رسانهای کشور خواهد بود.
وزیر ارشاد گفته است پنج خبرگزاری دولتی را در ایرنا ادغام میکنیم. اگر ارشاد زورش برسد و این کار را برای روزنامههای دولتی و البته خبرگزاریهایی که توسط برخی نهادها ایجاد شدهاند و غیرمستقیم از بودجه عمومی ارتزاق میکنند، بتواند انجام دهد، قدم خوبی در بهبود فعالیت رسانهای کشور خواهد بود. معلوم نیست، سیاست ادغام، صرفا اقدام مدیریتی برای همافزایی است یا اصلاح عمیقتری مدنظر دولت است.
در شرایط فعلی، دولت از سلطه خبری رسانههای بیگانه در برخی موارد شاکی است و البته دلیل این سلطه،کژکارکردی رسانههای بزرگ داخلی و در رأس آن رسانه ملی است. مسئولان، تلقی نادرستی از مقوله رسانه دارند؛ آنها در عین حال که دوست دارند رسانه نقش بوق تبلیغاتی را ایفا کند، از آن طرف میل دارند که همین رسانه، مرجع خبری مردم باشد و بتواند افکار عمومی را با دولت همراه کند که چنین امری شدنی نیست. رسانه حتی در حوزه تقویت باورهای دینی نیز دچار لکنت و ناکارآمدی شده و حال آنکه پیش از این در این حوزه توفیقاتی داشته است. اغراق نیست اگر بگوییم یکی از عوامل کاهش دینداری و ضربهخوردن به تعمیقیافتن باورهای دینی، رسانههای دولتی هستند.
ایراد عمده رسانههای دولتی آن است که مخاطبمحور نیستند و متولیانشان، اغلب دنبال جلب رضایت افراد مافوق خود هستند. یک باور مهم مکتوم در متولیان رسانههای دولتی، آن است که وظیفه ما تولید محتوا برای هسته سخت دولت است؛ یعنی دنبال مخاطب عام نیستیم و فقط سلیقه بخشی از جامعه را پوشش میدهیم. به همین خاطر بود که در وقایع تلخ پاییز امسال، این رسانهها از صدا و سیما تا خبرگزاریها، قرارگاهها و مؤسسات رسانهای، لشکرهای سایبری و نظایر آن موفقیتی نداشتند.
اکنون کانال ارتباطی داخلی با مردم، دچار اختلال جدی است و سیاستگذاران توجهی به ترمیم این نقص مهم ندارند. زمانی رسانههای داخلی، کانال ارتباطی مطمئنی بود و پیام ارسالی به درستی دریافت میشد. با ریزش مخاطبان صدا و سیما و انتقال مرجعیت خبری به خارج از کشور، آنچه مدنظر مسئولان است، با آنچه به ذهن مردم، مخصوصا نسل جوان متبادر میشود، دچار گسست بزرگ شده است. همچنین این رسانهها، توان ترمیم هویتی و تقویت انسجام اجتماعی را از دست دادهاند و محتوای آنها بیشتر ضد انسجام اجتماعی است و نه تنها هویت دینی، بلکه هویت ملی را هم تقویت نمیکند، پس لازم است برای این مشکل، تدبیر فوری شود.
رسانههای رسمی داخلی که زیر نظر سازمانها و دولت هستند، کژکاردیهای فراوانی داشته و کمکی به حل معضلات نکردهاند و حتی گاه خود عامل افزایش ناامیدی شده و در بسیاری موارد هم عصبانیت و ناآرامی را به جامعه تزریق کردهاند. اصلاح رویکرد این رسانهها و بازگرداندن آنها به نقطه مرجعیت خبری مردم، گرچه بسیار سخت و دردناک است، اما اختلال ارتباطی
دولت - ملت، برنامههای گذار از بحران فعلی و بحرانهای بعدی را دچار شکست خواهد کرد و نتایج معکوسی برای دولت به دست خواهد داد.
برای مثال، بخشی از مردم، خبر راهپیمایی ۲۲ بهمن و مواعید آقای رئیسی را از شبکههای ماهواره و با ادبیات و رویکرد آنها دریافت کردند. جوانان هم عموما اخبار را از گروه دوستان و شبکههای اجتماعی دریافت میکنند که بیشتر آن حاشیههاست و خبر اصلی، عموما وارونه منتقل میشود. برای همین، آنچه به جامعه انتقال مییابد، همان نیست که سیاستگذاران تصور میکنند و این مسئله مهمی است.
شرایط کنونی، بهترین موقعیت را برای هدایت افکار عمومی در جهت همنوایی و همداستانی با اپوزیسیون خارج، فراهم آورده است. کژکارکردی رسانه های بزرگ، مخصوصا رسانه ملی و خبرگزاریهای جریان اصلی، مخاطب را تارانده و در مشت جریان برانداز قرار داده است. مصرف رسانهای مردم تغییر یافته و رسانههای دولتی، از عرصه جدید جا ماندهاند. اندک رسانههای مستقل و حرفهای هم مدتها زیر فشار بودهاند و دیگر رمقی برای جذب مخاطب ندارند.
وضع صدا وسیما، از همه دورانها بغرنجتر است. در یک سال اخیر، رسانه ملی، نه تنها نتوانسته صدای مردم باشد، بلکه زمینهساز چندقطبیسازی اجتماعی شده است. به همین جهت، اطلاق عنوان رسانه ملی، از حیث فراگیری مخاطب و تعیین سیاستهای برنامهسازی دیگر بر آن صدق نمیکند. موفقیت در پیشبرد برنامه اصلاح رویکرد در صداوسیما، میتواند باعث تقویت انسجام اجتماعی و بسیج افکار عمومی در جهت حل مشکلات جاری کشور شود.
برخی تغییرات سخت نیست. این رسانهها، مردم را واقعا قبول داشته باشند و مخاطب را صرفا به گروههای اجتماعی طرفدار خود تقلیل ندهند. همچنین رسانههای خصوصی، امکان دریافت مجوز برای تأسیس شبکه تلویزیونی و ایستگاه رادیویی را داشته باشند و هر نوع انحصار پخش از رسانه ملی گرفته شود. رسانه ملی، دربرگیرنده همه سلایق جامعه ایران باشد؛ یک رسانه بدون انحصار که تریبون رسمی دولت است و در کنار رسانههای خصوصی که گروههای مختلف جامعه را نمایندگی میکنند، فعال است.
ادغام خبرگزاریهای دولتی، کار خوبی است، ولی به تنهایی کارساز نیست. وزارت ارشاد به عنوان متولی امر رسانهها باید تلاش کند در درجه اول، دید مسئولان کشور را به مقوله رسانه اصلاح کند. سپس برنامهای جامع برای اصلاحات رسانهای داشته باشد. محور این برنامه باید مخاطبمحوری، بازگرداندن مرجعیت رسانهای به داخل، تقویت رسانههای مستقل منتقد و در نهایت بسترسازی برای فعالیت آزادانه، مسئولانه و حرفهای تولیدکنندگان محتوای رسانهای در کشور باشد. رسانه اگر صدای ملت باشد، اول دولت از آن منتفع خواهد شد.