گزارشی از دستورالعمل وزارت علوم درباره دانشجویان افغانستانی؛ به کشورتان بروید و درخواست ویزای دانشجویی کنید
بخشنامههای فضایی
معصومه نگران و مستأصل است. به او گفتهاند که از ترم دیگر حق ثبتنام در دانشگاه را نداری. ترمسومی است. بقیه همکلاسیهایش در حال انتخاب واحد برای ترم چهارم هستند، اما او نمیداند که دردش را به که بگوید و از کجا پیگیری کند.
پیمان حقیقتطلب: معصومه نگران و مستأصل است. به او گفتهاند که از ترم دیگر حق ثبتنام در دانشگاه را نداری. ترمسومی است. بقیه همکلاسیهایش در حال انتخاب واحد برای ترم چهارم هستند، اما او نمیداند که دردش را به که بگوید و از کجا پیگیری کند. با هزار بدبختی و در اوج کرونا خودش را برای کنکور آماده کرده و بعد از کنکور در دانشگاه قبول شده بود، اما حالا گفتهاند تو حق ادامه تحصیل نداری. جرمش چیست؟ جرمش این است که در ایران و از پدر و مادری افغانستانی که سابقه حضورشان در ایران بیش از ۲۰ سال است، به دنیا آمده و مدرک هویتیاش کارت آمایش است. مدیرکل امور دانشجویان بینالمللی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در نامه شماره ۱۲۸۴۰۲/۴/۴۱ به تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ بار دیگر به معاون آموزشیهای دانشگاههای کل ایران نامه زده است که دانشجویان با مدرک اقامت کارت آمایش را ثبتنام نکنید.
مشکل کارت آمایش چیست؟
مهاجران حاضر در ایران به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ آنهایی که مدرک اقامت قانونی دارند و آنهایی که مدرک اقامت قانونی ندارند. در سرشماری وزارت کشور در تیر سال ۱۴۰۰، حدود دومیلیونو ۳۰۰ هزار نفر از مهاجران بدون مدرک حاضر در ایران شناسایی شدند. برآوردهای وزارت کشور این بود که تعداد مهاجران بدون مدرک در ایران حدود دومیلیونو ۸۰۰ هزار نفر است، اما در این میان حدود یکمیلیونو ۷۰۰ هزار نفر از مهاجران حاضر در ایران مدرک اقامت قانونی دارند. مدارک اقامت قانونی مهاجران در ایران متنوع است. یکی از این مدارک، کارت آمایش است. کسانی که در ایران کارت آمایش دارند از نظر حقوق بینالمللی پناهنده شمرده میشوند و از حقوق یک پناهنده بر اساس کنوانسیونهای جهانی برخوردارند. سالهاست ایران پناهنده جدید نپذیرفته است. کسانی که در ایران صاحب کارت آمایش هستند، عموما کسانی هستند که در اوایل دهه ۸۰ در سرشماری وزارت کشور شرکت کردند یا اینکه در ۲۰ سال اخیر از پدر و مادری صاحب کارت آمایش در ایران متولد شدهاند. به عبارت دیگر، کسانی که در ایران مدرک اقامتی کارت آمایش دارند، سابقه حضور طولانیمدت در کشور را دارند. دارندگان کارت آمایش در بهرهمندی از حقوق شهروندی محدودیتهای زیادی دارند. برای مثال، آنها نمیتوانند گواهینامه رانندگی بگیرند مگر اینکه در خانوادهشان عضو معلول داشته باشند یا آنها نمیتوانند از شهر محل زندگی درجشده در کارتشان به جای دیگری سفر کنند مگر اینکه اداره اتباع وزارت کشور مجوز سفر از یک مسیر مشخص برایشان صادر کند. محرومیت از خدمات الکترونیک بانکی و کارت بانکی و سایر محدودیتها هم وجود دارد. بااینحال، کسانی که کارت آمایش دارند به علت اطمینان از تمدید این کارت و قانونی باقیماندن حضورشان در ایران، به آن اقبال دارند. کارتآمایشیها پناهنده به شمار میروند و تحت نظارت کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در ایران مدرک اقامتیشان تمدید میشود. سیاست رسمی ایران در قبال مهاجران بهخصوص افغانستانیها از سال ۱۳۷۰ به بعد سیاست بازگشت است. یکی از ابزارهای اجرای این سیاست، این بوده است که تا جای ممکن تعداد کارتآمایشیها در ایران کم شود و این افراد با قبول تابعیت افغانستانیشان با ویزا در ایران حضور داشته باشند. کمکهای مالی سازمانهای بینالمللی در مورد حضور پناهندگان در ایران، هیچگاه به میزانی نبوده است که ایران برای حفظ وضعیت پناهندگی مهاجران افغانستانی مشتاق باشد. ایجاد محدودیتهای جدی در زیست مهاجران کارتآمایشی از ابزارهای اجرای سیاست بازگشت بوده است. از طرف دیگر، شرایط کشور افغانستان هم تقریبا در چند دهه اخیر هیچگاه برای بازگشت مهاجران مهیا نشده و شرایط این کشور روزبهروز وخیمتر شده است.
وزارت علوم و کارتآمایشیها
در دهههای اخیر کارتآمایشیهای زیادی در مدارس ایران تحصیل کردند، مانند ایرانیها در کنکور شرکت کردند و در دانشگاه پذیرفته شدند. اما شرط وزارت علوم برای ثبتنام کارتآمایشیها همیشه این بوده است که این افراد باید یک سفر به افغانستان بروند و در آنجا گذرنامه افغانستانی بگیرند و بعد با ویزای تحصیلی وارد ایران و در دانشگاه ثبتنام شوند. این الزام وزارت علوم هم در جهت سیاست مهاجرتی بازگشت است که بر آن است تا تعداد پناهندگان در ایران کاهش یابد و هم در راستای تحقق یکی از وظایف بزرگ این وزارتخانه در جذب دانشجویان بینالمللی. جذب دانشجویان بینالمللی در کشورهای مختلف جهان یکی از راههای بسیار مهم جذب درآمدهای ارزی و همچنین گسترش فرهنگ و زبان به شمار میرود. اهمیت این موضوع در برنامهریزیهای کلان کشور نیز درک شده و به همین خاطر وزارت علوم مکلف شده سالانه چندده هزار نفر دانشجوی بینالمللی جذب کند. دانشجویان افغانستانی بزرگترین گروه دانشجویان بینالمللی در دانشگاههای ایران هستند. برخی از آنان از کشور افغانستان به ایران برای تحصیل میآیند، ولی تعداد درخور توجهی از این دانشجویان از طریق کنکور سراسری جذب دانشگاهها میشوند. در حقیقت دسته دوم دانشجویان بینالمللی از کشور دیگری به ایران نمیآیند؛ حتی خیلی از آنها متولد و بزرگشده ایران هستند و طبق قوانین تابعیت ایران میتوانند ایرانی شمرده شوند. اکثرشان مدرک اقامت کارت آمایش دارند، اما برای دانشجوی بینالمللیشدن آنها باید گذرنامه غیرایرانی داشته باشند.
طالبان و عدم صدور گذرنامه جدید
مشکل کارتآمایشیها و دانشجویان افغانستانی که در یکی، دو سال اخیر از طریق کنکور وارد دانشگاههای ایران شدهاند، این است که در کشور افغانستان گروهی به حاکمیت رسیدهاند که هنوز توسط هیچ کشوری در جهان به رسمیت شناخته نشدهاند. از وقتی حکومت افغانستان سقوط کرده است، سفارتخانههای افغانستان در کشورهای مختلف جهان اقدام به صدور گذرنامه جدید نکردهاند. بنابراین برای دارندگان کارت آمایش امکان تحویل مدرک اقامتی فعلی و تبدیل وضعیت وجود نداشته است. مسئولان ایران برای رفع این مشکل چندین بار با مقامات طالبان رایزنی کردهاند و نشستهایی هم در چند ماه اخیر برگزار شده، اما این نشستها هیچ ثمرهای نداشته است. نهتنها مهاجران حاضر در ایران از دریافت گذرنامه محروم هستند، بلکه خیلی از اتباع افغانستانی حاضر در کشور افغانستان نیز امکان دریافت گذرنامه ندارند. بخشی از مهاجرتهای غیرقانونی افغانستانیها در یک سال اخیر به ایران به این دلیل بوده که آنها اصلا امکان ورود به صورت قانونی و با گذرنامه را نداشتهاند. معصومه بارها به سفارت افغانستان در خیابان پاکستان رفته و پرسیده است که آیا امکان تبدیل وضعیت وجود دارد؟ جواب همیشگی «نه» بوده است. حال در این میان مدیرکل امور دانشجویان بینالمللی وزارت علوم بدون توجه به واقعیتهای موجود، بخشنامهای صادر کرده و به دانشگاهها دستور داده است که دیگر کارتآمایشیها را ثبتنام نکنید. نکته شایان توجه این است که طبق قوانین وزارت علوم، دانشجویان افغانستانی حتی در دورههای روزانه دانشگاههای دولتی موظف به پرداخت شهریه هستند. وقتی هزینههای تحصیل توسط خود این دانشجویان در حال پرداخت است، صدور چنین بخشنامههایی جز محرومکردن سیستماتیک افراد از تحصیل و رشد و افزایش فضای نومیدی در جامعه کارکرد دیگری ندارد.